هفتگ
هفتگ

هفتگ

پذیرش

تو جامعه  ی ما کارهای ضد ارزشی که اکثریتمون اون کار رو در زبان و حرف بد میدونیم ولی در عمل انجامش میدیم ...زیاده ... ولی بعضی از این کارها اونقدر انجام شده  که خودش به صورت یه فرهنگ  در اومده ....


مثلا وقتی توو یه خیابان دو طرفه ،یک طرفش ترافیک باشه و طرف دیگه اش خلوت ..

اکثر ماشین ها خودشونو مجاز می بینند که به باند مقابل برند و وقتی به بن بست  ماشین های روبرو رسیدن سریع یه سوراخ توو باندی که ترافیک هست پیدا می کنند و کله ی ماشین و می کنند اون توو و از ماشین های منتظر انتظار دارند  که بهش راه بدن  تا بیاد داخل ... و جالب اینجاست اگه این ماجرا در صف نونوایی یا بانک اتفاق بیفته ... بابا ی اون فرد مورد نظر و می ارند جلو چشماش ....


یا مثلا اعتراض به قیمت بالای یه کالا ،بی کلاسی محسوب میشه ...


یا مثلا تو همین اینستاگرام ... کسانی که فالو کننده های زیادی داشته باشند و در عوض کسی  رو فالو نکنند با کلاس اند و کارشون درسته ....وقتی به بطن موضوع خیره می شی خیلی احمقانه است .... مثلا فلان بازیگر 420 هزار فالو کننده داره ولی 6 نفر و فالو میکنه یعنی توو زندگی این شخص 10 نفر خانواده و رفیق نداره ؟....


یا مثلا شخص با معرفت  کسیه که وقتی همکارش کم کاری میکنه  و از کار می دزده صداش در نیاد ......و کسانی که به این کار اعتراض کنند نون اجر کن یا پاچه خوار قلمداد می شن ....


یا مثلا صدای اعتراض مون به دوبله ایستادن یه پراید خیلی بلندتر و رساتر از اعتراض به دوبله ایستادن یه لکسوسه ...


یا مثلا  جنس هایی که کم یاب می شند ، بیشتر میخریم  ودپو میکنیم ....



خیلی مثال های جور واجوری میشه زد ....



البته تقریبا  همه ی ما به این درد ها دچاریم ...چون جزو فرهنگ ماست و مقابله با اون خیلی سخته ....

اما پذیرشش سخت نیست


 نکته ایی که میخوام راجع بهش حرف بزنم .  " پذیرشه "



چون قدم اول تغییر انسان  ، پذیرش  اشتباه ست .....


پذیرش با دانستن فرق داره ...همه ما اگاهیم و این جملات تکراری بالا رو چندین بار شنیده ایم


ولی وقتی توو پذیرش باشیم ، نسبت به اون اتفاق احساس پیدا می کنیم .... احساس خشم یا خجالت یا سرافرازی یا سر افکندگی  کنار دانستگیمون ایجاد میشه ... و این سر آغاز تغییره ... 


معمولا کسانی که میخوان تغییر ایجاد کنند ولی پذیرش اون موضوع رو ندارند تغییر رو از دیگران شروع میکنند چیزی که توو جامعه ی ما به شدت رواج داره ... 

به دیگران میگند درست رانندگی کن ولی خودشون درست رانندگی نمیکنند

به دیگران میگند عدالت و رعایت کن ولی خودشون عادل نیستند ...


ولی کسانی که توو پذیرش هستند ،تغییر و از خودشون شروع میکنند ...


اکثر اشتباه ها مثل فیلم عکاسی می مونن... و پذیرش مثل نور عمل میکنه ،کافیه بهش بتابه .. تا موضوع خود به خود حل بشه ...

پذیرش یعنی میل و اشتیاق به تغییر ...


پذیرش نماد انسانیته .....






+نماد پذیرش ... تو اپارتمان من آینه است ...


داخل یکی از اتاقها  که به  بالکن راه داره  .... هیچ پرده ای نمیزنم .... کل دیوار سمت راستشو آینه  ی بزرگی میزنم انقدر بزرگ که کل دیوار  و بگیره ... دیوار سمت چپ رو هم کلا قفسه میزنم واسه کتاب  . توو اتاق فقط یه مبل تک نفره راحت میزارم  با یه آباژور ... یه میز کوچک

توو این اتاق  یا کتاب میخونم .....یا به خودم  خیره   میشم   .... یا به آسمون ...




نظرات 17 + ارسال نظر
رضوان سادات پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 21:49 http://zs5664.blogsky.com/

انقد دلم میخاد برم به راننده اون ماشین خارجی که ماشین بزرگ و گرون قیمتشو اول پیاده رو سر راه عابرین پیاده طوری پارک میکنه که راه بسته میشه بگم:آقای محترم بنظرتون کارتون درسته؟؟؟
پذیرش ربطی به پولدار یا بی پول بودن آدما نداره اما انگار من انتظارم از صاحب یه بنز یا بی ام و خییلی بیشتر از صاحب یه پرایده!!!

درستش هم همینه معمولا باید اشخاص پولداربه سبب سرمایه گذاری بیشتر جامعه رفتارهای درستری نشون بدن ... ولی پذیرش کلا فقط راجع خود ادمه ....

افسانه پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 22:46

پذیرش کلاً در جامعه امروزی رنگ باخته است.اونقدر بیرنگ که مفهوم رنگ را هم از دست داده........

سپیده پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 22:49

عالی بود آقای پیرزاده ... باهاتون موافقم
این اتاق باید جای فوق العاده ایی باشه ... آدم رو با واقعیت سخت روبرو میکنه

سیمین پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 22:53

یا مثلا وقتی راننده خانوم باشه، بهش توهین میکنن...

دکولته بانو پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 22:54

با حرفات کاملا موافقم... محسن راست میگه که میگه تو یه فیلسوفی!... راستش همه این چیزایی که گفتی رو همیشه بهشون فکر کردم، اما با دید تو بهشون نگاه کردن چیز دیگه ایه... خودآگاه و ناخودآگاه سعی دارم به پذیرش اشتباهاتم برسم و خودمو تغییر بدم... ولی جالبه که تا همین الان این مدلی بهشون نگاه نمی کردم... به قول مامانم انسان بودن و انسانی رفتار کردن از همه چیز مهمتره... و به نظر من چققققققدر سخته این انسان بودن و انسانی رفتار کردن!

رها پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 23:28

چه خوب گفتین...ممنون از شما
من مدتیه رو این موضوع واسه خودم دارم کار میکنم٬ اما امیدوارم نرسم به مرحله ای که خودمو سرزنش کنم...بنظرم هیجی بدتر از این نخواهد بود

سهیلا جمعه 30 آبان 1393 ساعت 00:04 http://rooz-2020.blogsky.com/

واقعا تو محشری...ازهمه سری....
اصن جیگرییییییی.....

دست و پنجه ت طلا آرش جان خوش فکر و فیلسوف ما

گل گفتی رفیق

عاطی جمعه 30 آبان 1393 ساعت 02:19 http://www-blogfa.blogsky.com

موضوع از خود شروع کردن و پزیرش هم موضوع جدیدی نیست . دست کم تو 4 5 تا کتاب یا آیه یا حدیث یا نظریه و هرچیزی بهش برخورد کردیم

ولی چی میشه ک هنوزم اینطوریه..نمیدونم!!!

عاطی جمعه 30 آبان 1393 ساعت 02:22 http://www-blogfa.blogsky.com

پذیرش*

مثلا من اگه الان مینوشتم 'گزاشتم' هرگز اصلاح شده شو نمینوشتم.ولی الان پذیرش رو حواسم نبود اینطوری نوشتم و اصلاحش کردم.
بعضی اشتباها شدن جز فرهنگ !!

باغبان جمعه 30 آبان 1393 ساعت 13:36 http://Www.laleabbasi.blogfa.con

برای شما آینه نماد پذیرشه و پذیرش نماد انسانیت
پس نتیجه میگیریم آینه نماد انسانیته!
آینه ای که خودواقعی آدمو نشون میده و و وقتی روبروش می ایستیم اولین چیزی که میبینیم خودمونیم!

احمد جمعه 30 آبان 1393 ساعت 19:45 http://serrema.persianblog.com

عالی بود جناب پیرزاده
چقدر اون اتاقی که به تصویر کشیدین رو دوست دارم...

مریم جمعه 30 آبان 1393 ساعت 19:45

گاهی تو ماشین به یه ماشین دیگه ای میرسیم که راننده ش خانومه (هیچ خلافی هم اگر اتفاق نیافته)، راننده ی مرد حس میکنه اگه من باب رانندگی خانم ها حرف بیخودی نزنه، مرد نیست، یا مثلا میگن لاله
این رفتار انگار یه رسم شده متاسفانه
مرسی جناب

آوا جمعه 30 آبان 1393 ساعت 20:10

خیلی پست عمیقی بود جناب
آرش خان جان..خیلی قابل
تامل بود..ممنون....مثل
خیلی دیگه ازپستهای
وبلاگتون.......پایدار
باشید............
یاحق...

دل آرام جمعه 30 آبان 1393 ساعت 22:47 http://delaramam.blogsky.com

درست میگی که دونستن با پذیرش فرق داره... چون خیلی هامون ایراداتمون رو میدونیم اما انگار هیچوقت قرار نیست برای حلش کاری کنیم...

شمسی خانم شنبه 1 آذر 1393 ساعت 10:25

میگم پس بیخود نیست من این همه آینه تو خونه ام دارم. نگو ناخودآگاه میخوام خودم رو اصلاح کنم. حالا یه عده میگن من خودشیفته ام!!!!
ضرب المثل یه سوزن به خودمون یه جوالدوز به دیگران هم کاربرد زیادی تو این ماجرا داره آرش خان.

حمید جمعه 7 آذر 1393 ساعت 00:25 http://abrechandzelee.blogsky.com/

به نظر من یه مرحله قبل از این هم هست که اگه اون مرحله طی نشه آدم کارش به اینجاها نمیرسه که حالا بخواد تغییر کنه یا نه. اون مرحله هم "احساس نیاز به تغییر" هست. "میل و اشتیاق به تغییر" یا به تعبیر شما "پذیرش" نیاز به یه انگیزه ی قوی داره. یه جواب سرراست و قانع کننده به این سوال که "چرا باید تغییر کنیم؟"...

آری جمعه 23 مرداد 1394 ساعت 17:56 http://ary-f.blogfa.com

عجب اتاقی میشه این اتاق یه همچین اتاقی بی نظیره من باشم یه موسیقی کلاسیک با صدای ملایم هم توش پخش میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد