حالا فکر کنید یک نفر با این ذهنیات و فانتزی ها از صاحبخانه، بشود مستاجر.... صاحبخانه مان خودش خیلی وحشتناک نیست طفلی ... از این مدل کارمند ها با یک کت و شلوار بی رنگ و ساده ولی همسرش.... اوووه مای گاد... اصلا از دیدنش استرس می گیرم... تقریبا یکی دوماه یکبار با شوهرش می آید و به خانه سر می زند...یک بار به بهانه ی شوفاژ ... یکبار به بهانه دست و صورت شستن .... خلاصه یک جوری وارد خونه می شود... این دیگر چه تیریپیست نمی دانم! .... انگار بچه اش را دست ما داده... چهار تا ستون و یک سقف سر زدن دارد مگه...
حالا یه کم دیوار ها خط خطی شده و یک کم هم کابینت زیر ظرفشویی آب خورده و تبله کرده.... چیزی نیست که.... در دستشویی هم قفلش خراب شده .... نصف هالوژن ها رو هم مانی سوزونده از بس خاموش و روشن کرده... حالا مگه دونه ای چنده؟... کلید در اتاق هم گم شده.... گلدون های راه پله هم خشک شده ..... آیفون تصویری هم نیم سوز شده ... رنگ یکی از چارچوب ها هم به خاطر ضربه رفته... اصلا مگه خونه سر زدن داره؟ ... چه آدم های بی ملاحظه ای پیدا میشن ... واقعا تصویر ذهنی من از صاحبخونه و مستاجر درست و دقیقه.... فقط یه تصمیم کوچولو گرفتم اون هم اینکه اگه یه روزی صد تا خونه ی خالی هم داشتم یک دونه اش رو هم به یه آدم مظلوم و ساده و مهربون که قیافه اش شبیه ژان وال ژانه اجاره ندم.... ترجیح می دم خالی بمونن تا اینکه هم بشم بازرس ژاور هم خونه ام داغون بشه...
با این تعاریفی که از وضعیت خونه کردی فکر کنم صاحب خونه حساستون سکته رو زد مهربان جان!!
مهربان جان بلای دیگه ای هم مونده که سر خونه نیاورده باشین!!!
چه مستاجرایی پیدامیشنا!!!والا
میگم اون زن صابخونتون سیگاری نیست؟ رژ قرمز نمیزنه ؟ ته سیگارش چی؟ ننداخته تو راه پله؟؟؟
شما به اندازه هزینه ای که پرداخت کردی صاحب خونه ای!
مستاجر ما که لامپ سوخته ای رو که عوض می کرد رو هم فاکتور می زد از اجاره ش کم می کرد!فکر کنم همین درست باشه ها!
بعضی ها هم عجیب پایبند مال دنیان ها
یه خونه داشتیم . دهه 60داده بودیم اجاره. بعداز یک سال مستجره غیب شد!وقتی بابام اینا رفتن تو خونه دیدن هیییییچی از خونه نمونده!هرچی لامپ و کلید و درو سیم و اینا بود برده بود!:دی ی ی
:)))))))
ما زیرزمین امون رو یه مدت اجاره داده بودیم به یه زوج جوون مراکشی آمریکایی. بعد از یک مدت دیدیم همه اش بوی تریاک میاد بالا. به جان خودم. حالا اگه بوی حشیشی چیزی بود آدم انقدر تعجب نمیکرد. بعد که بهشون گفتیم بلند شن، یه روز بی خبر در رفتند. پول کرایهء اون ماه رو ندادند چون ما ازشون پول کرایهء ماه آخر رو جوری که اینجا رسمه پیش نگرفته بودیم. اما کلی ظرف و وسایل زندگی اشون رو مثل مجرم ها جا گذاشتند که یه سرویس قابلمهء استیل خیلی باحالشون رو من هنوز دارم!!! سعی کن خونه ات رو به یکی مثل اینا اجاره بدی از من می شنوی
پدرم در اومد از توی موبایل این همه رو تایپ کردم. پووووووف
میگم خوشم میاد مستاجر با انصافی هستی
من هم مستاجرم هم صاحبخانه
خدا عاقبتم را به خیر کند