هفتگ
هفتگ

هفتگ

حق مسلَم ...

نمیدونم قبلا راجع به این موضوع صحبت کردم یا نه .... 


ادم روشنفکر کسی که به حقوق اطرافیانش احترام بزاره.....


حقوق هم گمونم جمع حق باشه ... و وقتی کسی از حق خودش استفاده میکنه هیچ منتی سر هیچ کس نیست مثل حق استفاده من از وسایل شخصیم......

شما وقتی من از مبایلم استفاده میکنم احساس فرهیختگی نمیکنید ... یا مواقعی که با من دعواتون میشه نمگید  " تقصیر منه که گذاشتم اون روز با مبایلت حرف بزنی ...."

و یا  دیگران شما تشویق نمیکنند به اینکه افرین افرین که گذاشتی آرش با مبایل خودش حرف بزنه ....

خیلی احمقانه به نظر میاد ....

چون این حق منه که با مبایلی که خودم از پول خودم خریدم حرف بزنم ..... 


البته حقوق دیگری هم وجود داره و چون کلمه حق پشت اون هست باید مثل مثال بالا باهاش برخورد بشه ...


مثل ...

حق معاشرت همسرتون با دوستان غیر همجنسش 

حق داشتن مسائل و راز و پسورد همسر

 حق کشیدن سیگار ویا مشروب خوردن  همسر

حق رفتن سر کار و کسب درامد

حق بازی کردن بچه ها حتی زمانی که شما حوصله ندارید

حق نگفتن بعضی از موضوع ها که سلاح نمیدونه همسرتون بهتون بگه ...

حق مهمونی گرفتن همسایه تا نصفه شب ....

حق داشتن پاسپورت

حق طلاق خانمها

حق داشتن  نگاه متفاوت در مورد یک موضوع ....

حق مخالفت

حق رفت و امد نکردن  با خانواده شما در صورت سلاح دید ...

و خیلی از حقوق دیگه ....


خب یه دسته از آدمها هستند که  معتقد به این حقوق نیستید و قبول ندارند ... . خیلی هم خوب ... دمتون هم گرم




دسته ایی دیگه از آدمها  کسانی هستند که از این حقوق دم میزنند ... و دائم تو جلسات مختلف دیگران و کسانی که این گونه نیستن ارشاد میکنند ... 

و احساس خوبی بهشون دست میده که اینطوریند .... خب طرف داره از حقوق خودش استفاده میکنه ما چرا احساس فرهیختگی میکنیم ... چرا به ما میگن روشنفکر و تشکر میکنیم

این دسته ادمها احتمالا وقتی  با طرف مقابلشون  به مشکل میخورند و طرف بدی بهشون میکنه یا اونا تصور میکنند طرف بدی کرده تک تک این حقوق میکوبند تو سر طرف مقابل ... و جلوی این حقوق سد میکنند


این دسته آدمها از گروه اول بسیار خطرناک ترند و زندگی باهاشون بسیار سختتر ... 



اگه حتی تو دلتون و در اعماق وجودتون این طوری هستیم و وقتی با کسی حرفمون  میشه حقوق که ادعا کردیم بهش معتقدیم سلب میکنیم یا دوست داریم سلب کنیم رومون نمیشه ...یا اگه چون اینطور هستیم و به حقوق دیگران احترام میزاریم برای خودمون  شخصیت و امتیاز ساختیم ...


مثل مثال مبایل بالا احمقیم


یا به حقوقی که برای دیگران قائلیم در هر شرایط پایبد باشیم یا اگه سخته برامون  بریم تو دسته اول ...


این جوری حداقل شفافی ایم 






+ چنس چوب به هر چیزی ترجیح میدم ... دوست دارم کف آپارتمان  پارکت چوبی باشه ....






نظرات 12 + ارسال نظر
سرزمین آفتاب پنج‌شنبه 4 دی 1393 ساعت 21:47 http://sarzamin-aftab.blogsky.com

...
دست روی دلم گذاشتی
چون بیشتر ما همینی هستیم که نوشتی
همینیم... بی رودرواسی !

عاطی پنج‌شنبه 4 دی 1393 ساعت 22:31

جنس چوب.ک باهاش گرز درست کنم بزنم تو سر کسی که حقمو نمیده:||

یا احتمالا موریانه بزنه به حق های چوبی و بخورتشون:|||

یه همچین بینش عمیقی دارم بنده!!!

سلام آقای پیرزاده،من هیچوقت قبلا به وبلاگتون نرفته ام و غیر از نوشته هایی که اینجا گذاشتین،متن دیگه ای ازتون نخوندم...توی نوشته هاتون معلومه که دغدغه های خاصی دارین و مسایل اجتماعی رو خیلی عمیق میفهمین و درک میکنین ولی مشکلی که من الان دارم اینه که نوشته هاتون گنگ و ویرایش نشده و پر از غلط نوشتاری و گفتاری و انشایی هستند که باعث بدفهمیدن یا نفهمیدن اونها میشه...راستش من این متن رو دوبار خوندم،چون میدونستم باید نکته ی مهمی توش باشه و برام مهم بود که اون رو بگیرم حتما...و گرفتم نکته رو و ترجیح دادم از حق خودم بعنوان خواننده ی این وبلاگ وزین استفاده کرده و این مطلب رو بهتون خیلی دوستانه یاد آوری کنم...ممنون از شما که مینویسید...

مرسی که حوصله کردی هفته دیگه جبران می کنم

مهسا جمعه 5 دی 1393 ساعت 00:41

سلام.منم همینطور.نفهمیدم چی شد؟من کلا این کلمه دو حرفی رو نمیتونم بفهم و درک کنم چه برسه به اینکه اینطور نامفهوم نوشته بشه...اوکی.چوب هم خوبه.حق هم خوبه.هم دادنش.هم گرفتنش.شایدم خوردنش.ولی من نوشته هاتونو توی وبلاگ دخترتونو به شدت دوست داشتم.اینجا انگار خودتون نیستید.یه نقاب دارید.این بود انشای من.

ببخشید خودم که می خونم متوجه میشم نا مفهومه حق باشماست تلاشمو می کنم هفته دیگه اصلاح کنم خودمو ......
من خیلی سعی می کنم خودم باشم شاید چون حتما باید پنج شنبه بنویسم نوشته ها کمی نقابدار به نظر میاد

نیمه جدی جمعه 5 دی 1393 ساعت 02:10

عین این حرفارو چندروز پیش توی یه جمعی گفتم۰ یعنی صد در صد باهاتون موافقم۰

مرسی

تیراژه جمعه 5 دی 1393 ساعت 09:18 http://tirajehnote.blogfa.com/

اوهوم..یه وقتایی تمام حقوقت سرجاشه..اما پشت تمام اینا حق یکی دیگه ای.. وقتی اونطوری که میخواد نباشی زیر پای همه ی حقوقت یهو خالی میشه..تازه میفهمی چقدر ادعاهای توخالی شنیدی در لفافه های قشنگ..ظاهرا رها بودی و مستقل..به شخصیتت احترام گذاشته شده... اما انگار عروسک خیمه شب بازی بودی..

خوبه که زیر پامون_خودمون و حقوقمون_ سفت باشه..
حالا پارکت چوبی یا سرامیک یا موزاییک یا هر چی..فقط سفت باشه !

خلاصه من کامنت شما رو دشت کردم مرسی

جعفری نژاد جمعه 5 دی 1393 ساعت 12:14

آدمی که به حقوق دیگران احترام می ذاره لزومن روشن فکر نیست شاید بهتر باشه بهش بگیم "حق شناس" هر چند روشن فکر بودن المان ها و فاکتورهای زیادی داره که حتمن و حکمن یکیش حق شناسیه، به خصوص در ابعاد اجتماعی...
اما در مورد حقوقی که بر شمردی یه نکته ای هم هست. بعضی وقتا حقوق آدما تو یه جامعه تداخل پیدا می کنه با هم. یعنی اساسن تعریف جامعه باعث بروز این تداخلات میشه. یه مثال ساده می زنم از بین حقوقی که خودت برشمردی. مثلن گفتی: "حق مهمونی گرفتن همسایه تا نیمه شب" خب این یه حق هستش ولی در مقابلش هم حقی تعریف میشه به عنوان "حق آرامش داشتن در حریم شخصی" فرض کنیم دو تا همسایه هر کدوم یکی از این موارد رو حق مسلم خودشون بدونن. یعنی یکی هر آخر هفته بخواد تا نصفه شب مهمونی بگیره و بزن و بکوب و دیگری ترجیح بده آخر هفته رو تو حریم شخصیش آرامش داشته باشه اینجاست که بین حقوق فردی تعارض حاصل میشه و بحث "حقوق اجتماعی" به وجود می یاد که خیلی گسترده اس و الان نه من حال و حوصله ی بسطش رو دارم نه این کامنت...
مخلص کلام این که مشکل اصلی جامعه ی ما -و حتی خیلی از جوامع دیگه- ندانستن مرز بین حقوق شخصی و حقوق اجتماعیه. این که افراد به صورت غریزی حقوق شخصیشون رو در اولویت قرار می دن. خیلی از تعارضات هم از همین جا شروع می شه اتفاقن. این که طرف نمی تونه منصفانه و بدون در نظر گرفتن منفعت خودش یه مرز مشخص و گاهی اوقات حتی منعطف بین حقوق شخصی و اجتماعیش قائل بشه

سرت رو درد آوردم، کلا ما شرمنده :-)

اره درست میگی .....
ولی کلا منظور من تین بود که اگه تو چیزی حق مردم می بینی چرا اینو برای خودت امتیاز حساب می کنی

زهرا جمعه 5 دی 1393 ساعت 19:43 http://surgicaltechnologist.persianblog.ir

ممنون آقای پیرزاده،من نوشته های شما رو می خونم،چون در کمال صداقت دغدغه هاتو رو بیان می کنین و واسه کسی ادا در نمیارید.در مورد این پست هم بنظرم حق مطلب ادا نشده.این موضوع خیلی پیچیده تر و پیشرفته تر از این حرفهاست من فکر می کنم.
مثلا "حق سیگار کشیدن و مشروب خوردن همسر" مربوط می شه به لایف استایل یا شیوه زندگی دو نفر اما حق مهمونی گرفتن تا نصفه شب دیگه مربوط به همسایه ها هم می شه!

عزیزم اون حق مهم نیست که چیه مهم اینکه وقتی معتقدی که طرف حق داره چنان کند چنان .... چرا با واگذار حق به حقدار احساس فرهیختگی داری

مریم جمعه 5 دی 1393 ساعت 19:52

طبق معمول ریز نگری و حساسیت شما، موضوع پست شما رو متمایز میکنه
کاش بیشتر مثال میزدید آرش خان
برا من با این آی کیو، چند پهلویی پیش میاد خب :)
اما در کل با چوب موافقم

پروین شنبه 6 دی 1393 ساعت 08:30

:)))
قبلاْ هم گفته بودم فکر کنم اما من یکی که موقع خواندن نوشته های تو همه اش دارم میخندم و قربان صدقه میروم و ضمن اینکه همهء سعی ام را میکنم که حواسم از هدف اصلی نوشته ات که همیشه هم خیلی هوشمندانه و دقیق است پرت نشود / هی به خودم میگویم حیف که دقت بیشتری صرف نوشتن این متن ارزشمند نشده. که البته من این را هم یکی از جلوه های وارستگی ات میدانم. انگار افق فکرت بالاتر از گرفتن غلط های دیکته ای باشد (خیلی که به مساله با دید ملودراماتیک نگاه نمیکنم که انشاءالله؟!)
اما من هم کاملا با حرف این پستت موافقم. اینجا بحث بر سر حق و حقوق و چرایی و چگونگی اش نیست. که آنهم مطلب مهمی است. مثل همینی که محمدحسین بهش اشاره کرد. بجث این است که به خودمان امتیاز زیادی میدهیم برای باور داشتن به این حق ها. که دقیقا هم بنظر من به دلیل نداشتن اعتقاد قلبی به این حقوق است. انگار که به خودمان میبالیم که علیرغم دانش درونی مان ( against our better judgment) ما چقدر آزاده خواه یا مدرن یا روشنفکریم که این حقوق را برای این شخص قایلیم. نه انگار که نظر ما اصلا در این میان مطرح نیست.

پروین شنبه 6 دی 1393 ساعت 08:32

من قسمت چوب و پارکت را نفهمیدم. به پست های قبلی مربوط میشود؟

داود (خورشید نامه) شنبه 6 دی 1393 ساعت 20:17

سلام
کلمه صلاح دید درست است
پستهات را می خوانم موضوعاتش جالبه اما حقیقتش شکسته نویسی و بعضی اغلاط املایی و نداشتن حروف ربط و... از حلاوتش کم می کند. به نظرم میرسد که چون ان لاین می نویسی بهتر است قبل از ارسال یک بار ان را چک کنی مطمئنا روان تر خواهد شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد