هفتگ
هفتگ

هفتگ

جان و عشق


چند روز پیش هانا داشت با خودش بازی می کرد  و تو بازیش عاشق  " بن تن " شده بود و تو رویا داشت با " بن تن " ازدواج میکرد بهش یادآوری کردم که  این قول رو به " محمدرضا " پسر عموش هم داده .... و عاشق اون هم هست  چند دقیقه ایی فکر کرد... گفت بابا آدمها نمیتونند عاشق دو نفر باشند؟

گفتم چرا بابا ولی شکلش فرق داره ....

گفت یعنی چی ؟

میخواستم بهش بگم عشق مابین تو با دیگران منحصر به فرده... عشق به شوهرت با عشق به بابات فرق داره ... ولی در نهایت عشقه

برای همین گفتم عشق مثل خمیر بازیته ... شاید هر روز یه چیز متفاوت درست کنی و چیز خاص ولی در نهایت خمیر بازیه


گفتم : تو عاشق " بن تن " هستی عاشق مامان بزرگ و بابا بزرگت هم هستی ... من و مامانت رو هم دوست داری ...ولی هر کسی رو یه جور دوست داری ... یه جور خاص ...رابطه ات با کسی که دوست داری منحصر به فرده ...

ولی انگار طبق معمول موفق نشدم منظورمو بهش بگم ....

کمی فکر کرد و گفت پس فعلا با " بن تن " ازدواج میکنم تا بعد ....و رفت



دیروز با یکی از دوستام ... حرف  میزدیم ...راجع به کمک کردن به حیوانات و اینکه جون یه گربه خیابانی چقدر می ارزه ....

دوستم میگفت :از لحاظ حقوقی فقط رو چیزهایی میشه قیمت گذاشت که مثل و مانندی داشته باشه .... " جان " حالا جان انسان یا حیوان فرقی نمیکنه ... مثل مانند نداره ... یه دونه است برای همین قیمت نداره .....گفت اینکه بی شمار گربه وجود داره دلیل بر بی ارزشی زندگیشون نیست ....هر " جان " برای خودش منحصر به فرده و مانندی نداره


نمیدونم چرا یهو  خیلی بی ربط یاد خاطره هانا افتادم ...


عشق بین آدمها هم دقیقا مثل " جان " آدمها  منحصر به فرده و مثل و مانند نداره برای همین قیمت هم نداره ...... مثل " جان " زیاده ولی هر کدوم منحصر به فرده ... می خواستم به دوستم بگم درست مثل عشق ....ولی چون خیلی بی ربط بود و میدونستم چهار تا فحش نثار میکنه چیزی نگفتم .....


بعد فکر کردم دیدم  " جان " و " عشق " یه شباهت دیگه هم دارند .......


...... اونم اینکه ...



همه لیاقت داشتنش رو دارند ....همه .... همه 




اگه بی ربط بود ببخشید ولی چیزی بود که بهش فکر کرده بودم ....اگه سخته برامون جون کسی یا حیوانی رو بگیریم ... عشقمون رو هم از کسی دریغ نکنیم



نظرات 14 + ارسال نظر
جعفری نژاد پنج‌شنبه 11 دی 1393 ساعت 22:18

می دونی آرش
اینی که گفتی یکی از بارزترین مشکلات زوجین تو ایران هستش. این که طرف عشق رو منحصر به فرد و یونیک می خواد. ینی براش انواع عشق تعریف نشده. یعنی از شریک عشقیش انتظار داره اون تنها عشق زندگیش باشه و بقیه ی آدم ها با فاصله ی ملموسی پشت سرش قرار بگیرن و هیچ منطقی هم متقاعدش نمی کنه به تفاوت بین انواع عشق و دوست داشتن
ضمنن عاااالی بود مثال خمیر بازی

نورا پنج‌شنبه 11 دی 1393 ساعت 22:21

ممنون زیبا بود ارش خان:-) راستی این دفعه خونتونو توصیف نکردین!!:-D

سلام دوستم تصمیم گرفتم حذفش کنم چون خیلی ها در جریان نیستند و اون قسمت پایین ربط می دن به موضوع پست

سحر پنج‌شنبه 11 دی 1393 ساعت 22:38

این پستو خیلی دوست داشتم
ممنون فیلسوف بلاگستان

صدیقه (ایران دخت) پنج‌شنبه 11 دی 1393 ساعت 22:47 http://dokhteiran.blogsky.com

خیلی عالی بود
یه جمله ای از یه بزرگی هست که میگه : "بگذار عشق ویژگی تو باشد نه رابطه خاص تو با یک نفر"
یا این جمله افتادم
عشق ورزیدن یه تواناییه ... یه استعداد که فکر میکنم متاصفانه عده ای ازش محرومن.
ممنونم بابت پست زیباتون

خورشید پنج‌شنبه 11 دی 1393 ساعت 23:18

شما خیلی بابایی آقای پیرزاده.
به نام هانا.. کلی چیز ازتون یاد گرفتم.

ممنونم.
ممنونم.

باغبان جمعه 12 دی 1393 ساعت 00:15 http://Www.laleabbasi.blogfa.con

خیلی خوب بود
ممنون

نسیم جمعه 12 دی 1393 ساعت 01:02

خیلی پسندیدم. انگار تو ذهن من این موضوع تعریف نشده که همسرم هم میتونه من روهم یکی دیگه رو دوس داشته باشه مثلا مادرش رو. و. شایدم ایشون جنس مهرورزیشون طوری هس که باعث آزارم میشه. در هر حال شاید برداشتم از مطلب اونی که منظورتونه نباشه امادرد و دل کردم'

متاصفانه !!!!!!!!!!!! کدوم بی سوادی این شکلی نوشته !!!!

بهار همیشگی جمعه 12 دی 1393 ساعت 02:04

خوش به حال هانا که باباش از الان از ارزش های زندگی باهاش حرف میزنه گرچه هانا کوچولو سنش کم باشه و درک این موضوع براش سخت...ولی حتما در آینده یاد مثال خمیر بازی میوفته...
ممنون به خاطر این پست

زهرا.ش جمعه 12 دی 1393 ساعت 12:25 http://surgicaltechnologist.persianblog.ir

مرسی،جالب بود!
ولی بنظرم منظور هانا از اینکه می تونه عاشق دو نفر باشه،این بود که ادم می تونه با دو نفر ازدواج کنه؟

سعید نفری جمعه 12 دی 1393 ساعت 15:49

اره نباید دریغ کنیم ولی همه مثل ما فکر نمیکنند و ممکنه از ما دریغ کنند
همیشه هم اونی که ازش دریغ میشه ضربه میخوره

پروین جمعه 12 دی 1393 ساعت 21:56

فیلسوف وبلاگستان خیلی لقب خوبی بود. نوشتهء قشنگی بود. از اونهایی که امید آدم رو به آدمیت زیاد میکنه.

ونوس دوشنبه 15 دی 1393 ساعت 10:44 http://www.venouse.blogfa.com

بسیار خوشحالم که نسل جدید دارای پدرهای فیلسوف و منطقی و ... هستند
اما نمیدانم چرا جامعه ما با داشتن اینهمه امکانات بیشتر - و والدین تحصیلکرده، فهیم و با درک اینقدر دارای جوان های افسرده شده
خود من سالهای گذشته نوجوانی با این که هیچ کدوم از امکانات نسل حالا رو نداشتم خیلی شادتر از نوجونای فعلی بودم
حتی پسر خودم که تک فرزند است و کلی امکانات براش فراهمه.
باور کنید اثلا نمیفهمم.
کاش یکی میدونست چرا؟

مهناز همیشگى ارش چهارشنبه 17 دی 1393 ساعت 09:53

بعد از مدتها عالى بووووود عزیزم ، ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد