ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
زندگی چیزی شبیه موتور ساعت است. ساختاری هدفمند و مهندسی شده از چرخ ها و چرخ دنده ها. حرکتی مبتنی بر چرخه ها. همان "زندگی منشوریست در حرکت دوار" که ما تحت سیمای دهه شصت را... اصلی ترین چرخه اش همین تولد و مرگ است. همین بی دندان و بی هوش و بی حواس به دنیا آمدن و کش آوردن و سینه خیز رفتن و پا گرفتن و قد کشیدن و راه رفتن و دویدن و قوز کردن و خم شدن و زمین گیر شدن و بی دندان و بی هوش و بی حواس مردن...
چند سال پیش بود. رفته بودیم کردستان عروس را بیاوریم تهران، همیشگی! صبح بود. علی الطلوع. کل شب را نخوابیدم. دم صبح کَندم از رختخواب، سلانه سلانه خزیدم داخل حیاط قدمی بزنم بلکم دل آشوبه ام فروکش کند. پیرمرد چمباتمه زده بود گوشه ی حیاط، یواشکی، سرش را با دو دست گرفته بود بین پاهاش، مثل بچه ها زار می زد، بی صدا، اما بلند بلند، یک جوری که امواج دریای متلاطم توی دلش چهار ستون بدن آدم را می لرزاند. هوش زیادی نمی خواست حدس زدن علتش. رفتم سراغ یکی از همان چرخه های دنیا. دختر دار می شوی، حس پادشاهی می کنی، پشت ات قرص می شود، توی دلت پر می شود، دخترک قد می کشد، چشم گیر می شود، یکی می آید، جفت می شوند، پر می کشند می روند، خالی می شوی... قول دادم، به خودم، هر کدامشان، پدر یا دختر، اراده کرد فی الفور دستشان را بگذارم توی دست هم. پای حرفم مانده ام این سال ها. شاهدش این که حالم الان خربزه و عسل است. نشسته ام خریدار حال خوب پدر و دختری که امشب یحتمل این طرف و آن طرف سفره ای که چند صد کیلومتر آن طرف تر پهن شده دلشان برای هم قنج می رود. نشسته ام خمور ِ بوی دختری که دارم و.. ندارم. خربزه و عسلم حالا، از بس که چوب لای چرخ زنده گی ....نمی رود.
سلامممممممم.........خیلی ممنون از وب سایت خوبتون که فوق العاده عالیه....واقعا متشکرم....
98658
سلام
چه عجیب، من دو تا دختر دارم و دقیقا امشب داشتم به همین فکر میکردم.
متن شما انگار یه سوزن بود که فرو رفت توی بغض تو گلو مونده م.
اشکام جاری شد.
عااااالی
ان شاالله یه روزی یه داماد خوب مثل خودتون گیرتون میاد. کسی که هوای دخترتون و پدرشو داشته باشه.
تو حرف نداری سید
خیلی قشنگ بود. عاشقی فقط توی خریدن ناز نگاه و پیچ و تاب مو خلاصه نمیشه. عاشق حقیقی که باشی، دنیا و آدما و لحظه هاش رو عاشقی.
عاشقی راس راسی محمد حسین ، خدا دختر پیرمرد و دختر خودتو برات نگه داره ، تو رو برا اونا ، کیف کردم
فوق العاده ... عالی ..
خیلی خوب بود، خیلللی...
خیلی عالی بود خیلی
فوق العاده بووووود مرسییییی...
اتفاقا دیروز داشتم به این حس و حال مادرو پدر ها فکر می کردم که 20،30 سال زحمت بچشونو می کشن و بعد باید بسپرنش دست یکی دیگه که معلومم نیست که مثل خودمون مواظب حال دل بچه ها باشن یا نه ؟؟!! که جاشون ، ذهنشون آرومه یا نه؟؟!!
خدا دختر هارو واسه پدر ها و پدر هارو واسه دخترهاشون نگه داره ان شاء الله
سلام
جاشون خالی نباشه.
چرخه زندگیه دیگه چه میشه کرد.
انشالا به زودی و به سلامتی با انرژی زیاد برمیگردن.
محمددددددددد
یعنی فقط می گم خدا رو شکر که می نویسی
...دل دریایی ات آروم رفیق، خدای ما و خدای عزیزامون یکیه، هرجا باشن توی حباب أمن محبت مان،تو حصر دعاهای ما، جا شون أمن و راحته
دلت قرص سید
جالبه که یه جایی آدم دلش پر میکشه بچه اش جفت شو پیدا کنه با این که میدونی نتیجه اش جداییه.یعنی عشق از این بیشتر میشه؟
آخ امان از اون گریه پدر در بدرقه ختر که دل آدم را سر دو راهی میگذارد وقتی دختر باشی