هفتگ
هفتگ

هفتگ

خوشخیالی

نمیدونم براتون پیش اومده یا نه ... 

 سالها با یکی معاشرت داشته باشی  ...  حالا رفیق فابریکت نباشه ... ولی حس خوبی بهش داشته باشی ... خاطره مشترک  زیاد داشته باشی ....هر جا پشتش حرف میزنند... پشتش در بیای ...    هر کی بدش بگه  قبول نکنی ...  یا یه جوری رفع رجوع کنی واسه وجدانت ....  

نه که عاشقش  باشی ... نه 

نه اینکه رابطه خاصی باهاش داشته باشی ... نه .... همین جور  بی دلیل ارادت داشته باشی ....   ازش خوش ت بیاد .... یه جوری که هر وقت به گذشته ات فکر کنی  لبخند به لبت باید .... 

بعد  طی یه فرایندی متوجه می شی ....  رابطه از اون سرش این شکلی نیست ... 

نه که در حقت بیاد بدی کنه ... نه .... 

نه  که بی ادبی کنه و از تو بدش بیاد  نه ..... 

فقط اون ارادتی که تو داری  اون حس نمی کنه  و نداره ...

 همچین منطقی راجع بهت فکر می کنه ... 

مثلا روزهایی که تو کنارش  راحت بودی او احتمالا بگی نگی معذب بوده 

روزهایی که تو  احساس میکردی خوش می گذره ...  اون از روی تعارف و ادب کنارت بوده 

تازه می فهمی باهات درد دل نکرده ...احترام بهت گذاشته  درد و دلت شنیده .... 

متوجه می شی خوش خیالی و بلاهت و حماقت و.... از این دست صفت ها  بیشتر از اینکه تو رو عذاب بده نزدیکان  تو اذیت کرده 


در این شرایط هیچی نمی تونی بگی ... هیچ اتفاقی نیفتاده  که بخاطرش از دست کسی دل خور باشی .. 


فقط واقعیت یه سیلی محکم بهت زده که جاش تا چند وقت درد میکنه ....همین   . 



نظرات 13 + ارسال نظر
شعله پنج‌شنبه 23 مهر 1394 ساعت 22:20 http://golesorkh73.blogfa.com

وای . عالی بود واقعا. یه بار بدجور تجربش کردم. میخواستم واسه ی نفر توضیح بدم حالمو اما نمیدونستم چ جوری باید بگم. الان میتونم از روی نوشته ی شما واسش بخونم. البته با ذکر نام

پروانه پنج‌شنبه 23 مهر 1394 ساعت 22:32 http://pari-parsa2.blogsky.com/

سلام
کاملا درک می کنم. چون تجربه ش کردم
چقدرم درد بدی دار این سیلی. بعدش تا مدتها نمی تونی کسی رو وارد حریم دوستیت بکنی

سارا جمعه 24 مهر 1394 ساعت 10:47

همین یکی دو روز پیش سیلی رو خوردم. فکم هنوز درد میکنه.

فرنوش جمعه 24 مهر 1394 ساعت 20:37

امیدوارم احساس اشتباهی بوده باشه

ساجده جمعه 24 مهر 1394 ساعت 20:42

آی جاش درد میکنه.به این راحتی ها خوب نمیشه که.

تیراژه شنبه 25 مهر 1394 ساعت 02:58

این هر چی باشه حقیقی و راسته، یه شخصیت و احترامی پشت همه چیزه.
اما یه وقتی هست که میبینی طرف نشسته باهات حرف زده که آمارت رو دربیاره، پاش رو برده زیر پتوت که پته ات رو روی آب بریزه، دوست نبوده، خواسته دوست نبودنت رو روو کنه، ساده و صاف و بی غل و غش خوندتت که عین آب و آیینه بشی که گل آلودت کنه و بشکندت. پشت اینا بقیه میگن حس های زنانه است، حسادته، اما من میگم..
ولش.سیلی درد داره اما این تفیه که حال بهم زنه. بعد از سه چهارسال به خیالت رفاقت؛ این چند روز حال بهم زن که گذشت، باقیش هم میگذره.گرچه یه جور دیگه اما بالاخره میگذره

آذین شنبه 25 مهر 1394 ساعت 10:34

کاش می گفتید مدت زمان درد سیلی اش چقدره
آخه مال من دو ساله که درد می کنه

ارش پیرزاده شنبه 25 مهر 1394 ساعت 14:54

سجاده عزیزجواب پیام خصوصی شما رو تو ای میلتون دادم ....

یلدا نگار یکشنبه 26 مهر 1394 ساعت 01:02 http://yaldanegar.persianblog.ir

این نوشته رو چند بار خوندم

غزل یکشنبه 26 مهر 1394 ساعت 04:23

چند بار چشیدم همه اینهایی رو که گفتید واقعا درد آوره ... یه حدیث خوندم از یکی از معصومین به نظر من که با ربط هست به موضوع شما : در یک رابطه دوستی اونی که دوستش رو بیشتر دوست داره ایمانش قوی تر هست

الهام یکشنبه 26 مهر 1394 ساعت 12:14 http://elham7709.blogsky.com

چه حس بدی... میفهمم!

فرناز یکشنبه 26 مهر 1394 ساعت 14:01 http://ladyfarnaz.mihanblog.com

دوست نداشتم بگم. اما متاسفانه این حستونو کاملا میفهمم. تجربه ی تلخیه.

آری پنج‌شنبه 30 مهر 1394 ساعت 00:24 http://ary-f.blogfa.com

هر چی صاف و ساده تر به زندگی نگاه کنی بیشتر مجبوری از واقعیت سیلی بخوری .....چه بد ...کاش همه مثل هم ساده به تعارفات بها میدادیم.....خیلی ساده نوشتین و به دل بشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد