ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دیشب توی صفحه ی فیس.بوق هفتگ برای مخاطبین و خواننده ها کلی صغری و کبری چیدم و آخر الامر هم گفتم که دیگر برای هفتگ نمی نویسم. خواستم همان ها را ان جا کپی کنم نا غافل لپ تاپم بازی درآورد و آنقدر بر مواضعش پا جفت ایستاد که بیخیال شدم.
حالا آمدم بگویم "مخاطب وبلاگی" با همه ی دیده نشدن هایش، با همه ی دور بودن هایش، با همه ی سوء استفاده هایی که برخی ها از همین گمنام و بی نشان بودن ها می کنند، با همه ی این ها مخاطب وبلاگی بهتر است، رفیق تر است، نزدیک تر است، شفیق تر است، آدم را دلگرم تر می کند. مخاطب وبلاگی دوست تر است و دوست داشتنی تر...
الغرض؛
دیگر برای هفتگ نمی نویسم.
ممنون بابت حمایت هایتان. ممنون از آن هایی که خزعبلاتم را تاب آوردند و قلم ام را مشتاق نوشتن نگه داشتند. ممنون بابت دوستی ها و مهربانی هایتان
دوست تان دارم و برایتان شادی می خواهم و موفقیت
عزت زیاد
چراااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حیفه به خدا سید
نههههههه
حیفه به خدا البته شما که مشکلی نخواهی داشت با ننوشتن
این ماییم که هر هفته یکشنبه ها میمونیم حیران و سرگردان ... تووبلاگ خودتون لطفا بنویسین ما شدیدا غصه داریم از رفتنتون بعضی قلم ها رو حیفه آدم نخونه
البته دلمون برای نوشته هاتون تنگ میشه
هر وقت یه وبلاگ نویسی که از خوندنش لذت می برم، تصمیم می گیره ننویسه (که البته حق مسلم شه ) ، برام مثل این می مونه که دارم یه کتاب جذابی رو می خونم که از وسطش به بعد یهو صفحه هاش از دست میره
موفق و شاد باشید
ای باباااااا چرا همتون هی یکی یکی میرید خب؟؟؟من عاشق لحن نوشتارتون بودم ،عاشق وقتایی که عاشقانه مینوشتید :( ای بابا نکنید این کارو خب
بودید حالا. من تازه اومده بودم بخونمتون.
ای بابا ...
ان شاءالله همیشه موفق باشید.
هفتگیا!
حسابی طبقه ها ریخته به هم. بروزرسانی کنید لطفاً. من روزای نویسنده ها رو قاطی می کنم با هم
بودنتون اینجا خیلی خیلی خوب بود ای کاش نمیرفتین دلم برای نوشته هاتون خیلی خیلی تنک میشه
حیف شد... خیلی.
من که فیس بوک هفتگ رو نخوندم و نمیدونم داستان چیه و اصلا چه جوریاس!
اما خودم دلم میخواد وبلاگ باشه و یه صفحه سفید و مخاطبین مهربونی که هیچی ازشون نمیدونی ولی حسشون میکنی و با کلماتشون وبلاگت جون میگیره!
جات خالی میشه رفیق، ولی میدونم میشه رد نوشته هاتو یه جایی پیدا کرد. پس موفق باشی.
بودنت هنوز مثل بارونه..
تازه و خنک و..
چه حیف
دو سه ماهه که هفتگ را مرتب میخونم.دلم گرفت.
چه غم انگیز
بلاگستان مثل شهرهای متروک فیلمهای وسترن شده. یه توده ی گرد خار که روی زمین غلت میخوره و از خیابون متروک فلان سیتی رد میشه و چند تا پیرپاتال که روی صندلیای کهنه نشستن و پیپ میکشن و محمد جعفری نژادو نگاه میکنن که سوار درشکه با چرخای قرقر کنانش داره شهرو ترک میکنه و میره. منم یه پیرزن بین بقیه ی پیرپاتالایی ام که هنوز نتونستن همه چی رو بذارن و برن و فقط با دور شدن درشکه میگن: هعیییی
پ.ن. سلام. من زیاد اینجا کامنت نذاشتم. شاید دو سه بار. ولی ایندفه دلم گرفت، نشد
چرا دارید دونه دونه می رید؟
مخاطب وبلاگی اجازه دارد بپرسد چرا؟ فکر نمیکنم وبلاگ نویسی وقت چندانی را بگیرد آنهم برای همه ماها که این روزها در انواع شبکه های مجازی روزانه کلی وقت صرف میکنیم
چرا آدرس فیس بوک 7تگ اینجا نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!
https://www.facebook.com/7tagiha
اولا که خدا از سر اونی که حرف فیس بوک هفتگ رو راه انداخت نگذره
دوما شما یه بار دیگه هم خدا حافظی کردید ولی به احترام مخاطبان برگشتید
سوما من ده ساله وبلاگ نویسم و میدونم که نوشتن کاری نداره ولی جذابیت نوشتن مهمتره پس حتما اینجا براتون جذابیتی نداره در صورتی که شما یکی از بهترینهای هفتگید
چهارما اگر به دلخواه خودتون نمی نویسید حرفی نیست ولی اگر مجبورتون کردن که باز خدا از سرشون نگذرن چون من نوشته هاتونو دوست دارم
پنجما هرجا هستید در پناه حق باشید
ششما نیلا جون و روناک خانم رو ببوسید
هفتما به خدا من دخترم غیرتی نشید
هشتما هیچی فقط هشت تا به نیت امام رضا (ع) که شاید شمارو نگه داره همینجا
مجبورم کردن؟!!
نه دوست من. کسی مجبورم نکرده. نوشتن در کنار محسن باقرلو و پیرزاده و مهربان و بقیه ی دوستان هفتگ برای من افتخاره. چیزی که ترغیبم می کنه به ننوشتن اینه که به شدت احساس می کنم سلیقه ی مخاطب فعلی ِ فضای مجازی با قلم من نمی خونه. لذا ترجیح می دم ننویسم عوض این که قلمم رو تغییر بدم. همین
ممنون از محبت تون در ضمن
ممنون از لطف همه
و عذر تقصیر بابت بی جواب موندن کامنت ها. راستش حرف خاصی نداشتم عوض لطف دوستان :-)
سلام...
بالاخره هر اومدنی یه رفتنی هم داره،
چه خوشم (خوشمون) بیاد چه نیاد...
پایدار و پیروز باشی مرد روزای یخی!
چرا کامنت من نصفه اومد؟!
من از قلمتون خیلی لذت می برم ... اهل فیس بوک نیستم و از همین وبلاگ نوشته هاتون رو می خونم ....
خواستم بگم امیدوارم اینجا هم اگر نمی نویسید نوشته هاتون رو در وبلاگ خودتون یا هر جای دیگری دنبال کنم....
کاش نمی رفتین
من دلم برا نوشته هاتون تنگ شده