هفتگ
هفتگ

هفتگ

دوباره هفتگ

راستش را بخواهید یکسال قبل در همین روزها وقتی هفتگ را شروع کردیم آرزوهای بزرگی در سرمان می چرخید یا شاید بهتر باشد بگویم در سرم .

مثل تمام وبلاگ های گروهی دیگر شروع پر سر و صدایی داشتیم و آرزوهای بلند بالایی

دلمان می خواست بهترین باشیم و پر مخاطب ترین

دلمان می خواست آدم های گردن کلفت مهمان هفتگ ما بشوند

و صدها آرزوی دیگر...

شاید از بین تمام نویسندگان هفتگ من بیشتر از باقی دوستان انگیزه و امید و آرزو داشتم ولی خیلی زود آن هیجانات فروکش کرد و در کمال تعجب اولین کسی که سنگر را خالی کرد من بودم . شاید یکجور دلزدگی بود و شاید هم یکجور قهر . به هر حال رفتن من از هفتگ هم اختیاری بود و هم اجباری .

به هر حال ساختمان هفتگ با یکسال قبلش زمین تا آسمان توفیر کرده است .

اجباری که برای ننوشتن داشتم مشغله کاری بود و خستگی از بلاگستان که الحمدالله رفع شده است .

همسایگان هفتگ لطف کردند و این اختیار را به من دادند که دوباره ساکن یکشنبه های این خانه باشم و من هم با کمال میل پذیرفتم .

اینکه چه بشود را نمی دانم . شاید این برگشتن هم هیجانی باشد که خیلی زود فروکش کند .

با این اوصاف آمدم بگویم که دلم برایتان تنگ شده است . هم برای شما و هم برای نوشتن و دنیای اعتیاد آورش .

برخلاف پارسال دیگر آرزوهای بزرگ و بلند ندارم . فقط دوست دارم چرخ هفتگ بچرخد و چراغش روشن بماند . همین ...

ممنون می شوم که از این هفته یکشنبه ها دستخط مرا بخوانید .



توضیح :

این عکس را پاییز پارسال با ساکنان مجتمع مسکونی هفتگ گرفتیم .  مسعود و محمد دیگر از این خانه رفته اند . مهربان بانو هم توی عکس نیست .



نظرات 29 + ارسال نظر
باغبان دوشنبه 2 آذر 1394 ساعت 19:24 http://laleabbasi.blogfa.com

سلام علیکم و رحمه الله

وانیا سه‌شنبه 3 آذر 1394 ساعت 10:25

من هم ازون خواننده های درست و درمون نبودم ولی خوشحالم کسی که تواناسسو داره بازم مینویسه

نورا چهارشنبه 4 آذر 1394 ساعت 12:44

چه عالى

آفو دوشنبه 9 آذر 1394 ساعت 11:54 http://MATRIXX.BLOGFA.COM

خوب ب سلامتی ...

ببین چه ساختمان خوبی بوده که تورو برگردونده دوباره ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد