هفتگ
هفتگ

هفتگ

دیگی که واسه من نمی جوشه...

چند شب پیش  دانشجویان یکی از کلاس ها که جلسه آخرش مصادف شده بود با چهارشنبه آخر سال یعنی بیست و ششم اسفند، درخواست داشتند برای اینکه کلاس روز دوشنبه، بیست و چهارم اسفند به پایان برسه، یه راهکاری ارائه بشه. بنابراین پیشنهادات مختلفی جهت برگزاری یک جلسه جبرانی جهت زودتر به اتمام رسیدن دوره به مدرس کلاس ارائه شد و پس از مطرح کردن توسط استاد، به رای گیری پرداختند که در برابر هرکدام  از راه حلها (یعنی در زمان دیگر اعم از روز یا ساعت) عده ای به مخالفت می پرداختند و نهایتا هیچ راه حلی پذیرفته نشد و هرکدام از دانشجوها خواسته خودش را به خواسته جمع ترجیح می داد.

هرچند بنا به تجربه شش هفت ساله مدیریت آموزش، مطمئن بودم این اتفاق می افته و موثرترین کار در اینجور مواقع اینه که یکی از راه حل ها نه به صورت پیشنهاد، بلکه بعنوان تصمیم آموزشگاه یا مدرس، به دانشجویان ابلاغ بشه.

بگذریم... چیزی که توجهم رو جلب کرد این بود که می شد این کلاس رو یه نمونه کوچیک از جامعه مون فرض کرد. ترجیح منافع فردی به منافع جمعی، خودمحوری، تک ساحتی بودن، لجاجت و ...

نمی خوام وارد مباحث جامعه شناختی یا روان شناسی بشم چراکه از حوصله اینجا خارج است و فقط ذکر چند نکته:

خرد جمعی گمشده تاریخی ملت ماست، هرچند بسیاری از متفکران معتقدند که خرد جمعی، ثمراتش را داده و امروز در جهان غرب، روشنفکران بدنبال راه حلهای دیگری هستند اما هنوز هم همین درخت خشکیده برای شرق مفید فایده خواهد بود.

تمرین دموکراسی و خرد دموکراتیک قطعا هزینه داردو باید هزینه آن را پرداخت، هرچند پرداخت هزینه لزوما به نتیجه دلخواه نمی انجامد بلکه آموزش و انتقال آگاهی به شیوه مناسب، باعث رسیدن به سرمنزل مقصود است.

ما هنوز تبدیل به انسانهای مدرن نشده ایم و توان تفکر انتزاعی را نداریم و اکثرا در زندگی جمعی مان به عینیت بها می دهیم، آن هم عینیت خودمحور.

هنوز خیلی با انسان شهروند فاصله داریم، هرچند شهرنشین شده ایم، کنشهایمان منفعت طلبانه و زودگذر است نه غایت اندیشانه و دیگرخواهانه...

امیدوارم روزی فرا برسد که در سرزمینمان نفع جمعی بر نفع فردی غلبه کند و باور کنیم که بایست پیوند ارگانیکی داشته باشیم، نه صرفا پیوند مکانیکی...


نظرات 7 + ارسال نظر
دل آرام سه‌شنبه 18 اسفند 1394 ساعت 21:23 http://delaramam.blogsky.com

خیلی جالبه این مورد.چون منم توی اموزشگاه با این مورد برخورد کردم... بچه ها حاضر نیستن یک درصد به نفع بقیه کوتاه بیان... احساس میکنن از مواضعشون کوتاه بیان داره سرشون کلاه میره... به قول شما میشه این جامعه کوچک رو تعمیم داد به اجتماع...

تصورم اینه که در اکثر شرایط تو جامعه همچین اتفاقاتی میفته حالا با اندکی تفاوت در شکل موضوع

تیراژه سه‌شنبه 18 اسفند 1394 ساعت 22:02

اتحاد همدلانه در جهتی واحد و عاقلانه بهترینه همونطور که شما نوشتی.

خوبه که اینبار امیدواری منو به چالش نکشیدی

پریسا سه‌شنبه 18 اسفند 1394 ساعت 22:03 http://parisabz.blogsky.com

دقیقا حکایت برنامه ریزی ما واسه حضور همکاران در ایام نوروز هست. واقعا سردرد گرفتم و هنوز برنامه رو قطعی نکردم. واقعا چرا؟؟؟!!!

در شرق تصور غالب افراد اینه که منافع شان در طول هم قرار گرفته نه در عرض یکدیگر

مندی سه‌شنبه 18 اسفند 1394 ساعت 22:28

"خرد جمعی گمشده تاریخی ملت ماست."

ممنون

طاها چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 11:26 http://dastanakeman.mihanblog.com

سلام
با کلیت مطلبتون تا حدی موافقم و به خاطر حضور در کلاس های زیاد در آموزشگاههای مختلف باید یک نکته ای رو عرض کنم که اگر آموزشگاه شما از ابتدا برای ساعت های اینچنینی که نمیشه کلاس برقرار کرد فکری میکرد و از ابتدای دوره به دانشجویان اطلاع می داد الان چنین مشکلی نبود.

سلامت و شاد باشید

علیکم السلام
ممنون که خوندید و نظر دادید، فرمایشتون متین است اما به این نکته توجه کنید که روز چهارشنبه 26 اسفند نه تعطیلی است نه جشن، نه شب عید، نه... بلکه یک روز کاملا عادی است.

ساجده چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 13:03 http://www.sajedeqnr.blog.ir

دقیقا همینطوره. خود من به شخصه تو خیلی از جمع ها اینطوری بودم که وقتی خواستیم برنامه ای بریزیم همه ش فکر میکردم که به برنامه من لطمه نخورده هر چند الان خیلی بهتر شدم.
امیدوارم به اون خرد جمعی که میگیرن برسیم همه مون

امیدوارم همه بتونیم این نوع نگاه رو اصلاح کرده، و جمع محوری رو به نسل های آینده آموزش بدیم

سهیلا چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 19:19 http://nanehadi.blogsky.com

متاسفانه ما در فردیت خودمون گیر افتادیم.نهایتا میتونیم قبیله ای فکر کنیم.ولی کلان خیر.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد