هفتگ
هفتگ

هفتگ

انشاء

کل دوره دبستان و راهنمایی  موضوع های که برای انشاء می دادن کلا پنج شش تا  بیشتر نبود. نمی دونم دستور اداره آموزش و پرورش بود یا خلاقیت بیش از حد معلم ها ! که موضوع می دادن بهار را توصیف کنید، پاییز را توصیف کنید، تابستان را چگونه گذراندید، علم بهتر است یا ثروت، تعطیلات عید را چگونه گذراندید...

به نام یگانه خالق هستی قلم در دست گرفته و موضوع انشای که از ما خواسته شده را می نویسم  ما امسال عید به دیدن اقوام رفتیم و با دختر خاله ها و پسر خاله هایم خیلی بازی کردیم و بسیار خوشحال شدیم.

روز سوم عید به دماوند رفتیم به ویلای یکی از دوستان پدرم که آنجا هوا خیلی سرد بود و من کوه آتشفشان را دیدم و سنگهای آتشفشانی را از نزدیک دیدم یک روز هم بازی الک و دولک انجام دادیم که خیلی خوش گذشت ،وقتی بعد از چند روز به خانه برگشتیم دیدم ماهی عیدمان مرده است و خیلی غصه خوردم  من و برادرم ماهی مرده را در باغچه دفن کردیم، روز سیزده بدر هم  چون باران شدیدی می آمد نشد جای برویم و در خانه مانده و کارتون دیدیم و آجیل ها را تمام کردیم. این بود انشای من درباره عید نوروز

................................................................................

این انشای من در سال چهارم دبستان بود.

نظرات 7 + ارسال نظر
پریسا سه‌شنبه 10 فروردین 1395 ساعت 20:12 http://parisabz.blogsky.com

خیلی انشای خوبی بوده. یدمه به همون اندازه که موضوع تکراری می دادن من هم انشای تکراری می نوشتم... بی حساب

سمیرا چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 08:59 http://nahavand.persianblog.ir

ولی نمیدونم معلمهای ما چرا انقدرر خلاق بودن اصلا از این موضوعات نمیدادن...و منم که عاشق زنگ انشا یک فصل می نوشتم در باب هر موضوعی! اما اشکالش این بود که باید هر زنگ انشا پنج شش تا انشای متفاوت واسه رفقا هم می نوشتم!

دل آرام چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 13:56 http://delaramam.blogsky.com

نکته جالبش اینجاست که ادبیاتی که در اون سن و سال به کار میبردیم و مسائلی که به نظرمون مهم میومد یکی بوده

مجید چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 23:19

درود
البته بر همه کس واضح و مبرهن است که این انشا بیسار خوب بود و دست شما همسایه ی گرامی درد نکند .

داش آکل پنج‌شنبه 12 فروردین 1395 ساعت 22:05

جالب بود.

پری دوشنبه 16 فروردین 1395 ساعت 01:58

از موضوع انشای فلان تعطیلات را چگونه گذراندید، متنفر بودم، آخه مگه میشه نوشت یک تعطیلات سگی را سپری کردم، اصلا برای مبارزه با تبعیض طبقاتیباید این موضوع انشا را ممنوع اعلام کرد

خورشید چهارشنبه 18 فروردین 1395 ساعت 18:26

یه آن دلم واسه گوشه ی دفتر مشق مملی تنگ شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد