هفتگ
هفتگ

هفتگ

(( منو تنها گذاشتی ازت توقع داشتم...))

چرا تو جمع تحویلم نگرفت؟ چرا پیشم نمیایی؟ چرا احوالم رو نپرسید؟ چرا همیشه من باید پیش قدم باشم؟ چرا اونها رو دعوت کردن ما رو نه؟ چرا اول غذا  رو برای اون کشید؟ اگه صد سال هم بگذره من سراغ نگیرم تو عین خیالت نیست... چرا چرا چرا...

برای اینکه توقع داریم ، آیا اصلا توقع داشتن درست هست یا غلط؟ 

این جمله که میگه برای اینکه راحت باشی از هیچکس توقع نداشته باش رو قبول ندارم . چرا؟ به دلیل اینکه ما وقتی با انسانها تعامل و رابطه داریم قطعا توقع  ایجاد میشود و اصلا هم چیز بدی نیست.

  در لغتنامه توقع  انتظار داشتن  و امید داشتن معنا شده است. آیا ما از در و دیوار و درختان توقع داریم؟ از آسمان و زمین و کوه و جنگل توقع داریم؟ انسان صرفا از انسان انتظار و توقع دارد و بس. 

توقع وقتی زیاد از حد و نابجا باشد مذموم است. البته برخی آدمها پر توقع هستند و زود رنج برخی کم توقع، اما این موضوع تو اصل ماجرا فرقی ایجاد نمیکنه. ما در برابر اعمال و رفتاری که در برابر دیگران داریم متقابلا انتظار و توقعاتی هم داریم  مشکل از جایی شروع میشه که من اونچه که برای خودم نمی پسندم و روا نمیدونم برای دیگران روا میدونم مثلا خودم هروقت دلم بخواد هر جایی تنها  برم و به بزم و جشن و کیف خودم بپردازم اما اگه یکبار دوستم بدون اطلاع من با دیگران بره مثلا سینما بهش گلایه کنم و بگم توقع داشتم میگفتی  با هم بریم ... این یه مثال خیلی ساده و دم دستی بود و خودتان بسیار مثال های زیادی در یاد دارید. 

آدم های متوقع عموما در رنج و عذاب هستند و ترحم برانگیز  چرا که میدانند خیلی از رفتارهایی که باهاشون میشه بخاطر اینه که دلخور نشن و نرنجند نه اینکه  به دلخواه اطرافیان باشه و علی رغم علم به این موضوع بازهم دست از توقعات و انتظارت بی جای خود برنمیدارند. و نهایتا اینکه تا امروز  کسی را ندیده ام که خود را متوقع بداند ...

نظرات 7 + ارسال نظر
سعیده علیزاده سه‌شنبه 27 مهر 1395 ساعت 20:27 http://no-aros.blogfa.com/

ما از گلها و طبیعت هم توقع داریم
مثلا وقتی درختی در وقت خودش به اندازه ای که ما تشخیص میدیم میوه نده بهش کود شیمیایی میدیم یا اصلا قطعش میکنیم.
ما انسانها از همه چیز توقع داریم از همه چیز غیر از خودمون
من بعضی اوقات همسرمو خیلی اذیت میکنم. برای اینکه توقع دارم محبت کردنش اونجوری باشه که من میخوام. و یا زندگی کردنش. برنامه ریزی کردنش.
اما تمرین میکنم تا کمتر بشه.

توقع نابجا اصولا به دلیل استاندارهای رفتاری متفاوت است . ما اون چیزی رو که دوست داریم از طرف مقابل انتظار داریم در حالیکه اون فرد شیوه متفاوتی را آموخته است

حمید سه‌شنبه 27 مهر 1395 ساعت 21:34

به نظر من اگه توقع عقلانی و بجا باشه نه تنها بد نیست بلکه نشانه ی سلامت روانی، احترام به خود و عزت نفس مناسبه

دقیقا همینجوری هست که گفتی و باهات صد در صد موافقم

دل آرام سه‌شنبه 27 مهر 1395 ساعت 21:50 http://delaramam.blogsky.com

توقع چیزیه که همه دارن اما انتظار دارن که تو نداشته باشی

در شرایط مشابه انسانها رفتارهای مختلفی از خود بروز میدن ، واین تفاوت باعث میشه سطح انتظارت گوناگون باشه،توقع معقول اصلا چیز بدی نیست

پریسا سه‌شنبه 27 مهر 1395 ساعت 22:13 http://parisabz.blogsky.com

راستش من از اعضای خانوادم همه جور انتظاری دارم بدون اینکه اجازه بدم اونا از من توقع داشته باشن، در واقع کارهای خودم رو لطف میدونم و کارهای اونا رو وظیفه! اما تو اجتماع و بخصوص محل کارم نه توقعی دارم و نه انتظاری رو برآورده میکنم. اعتراف میکنم که نتیجه عالی بوده.

هرکس راه و روش مختلفی داره ، اگه این روش باعث آرامش خاطر شده برات جای تبریک داره

فرنوش چهارشنبه 28 مهر 1395 ساعت 08:00

سلام
به نظر من در مورد بعضی واژه ها در گذر زمان یه دگرگونی معنایی رخ داده که در بعضی موارد موجب شده واژه ای که دارای بار معنایی مثبت بوده در جاهایی با معنی منفی به کار بره و از اینجاست که سوتفاهم ها شروع میشه. یکی از بارزترین مثالهاش همین توقع هست. به لحاظ معنایی توقع یکی از طبیعی ترین نتایج روابط انسانیه که به قول یکی از دوستان نشان از عزت نفسه ولی الان به هر بهانه جویی بیمارگونه و ناشی از کمبود اعتماد به نفس هم می گیم توقع و اینه که تقریبا هیچکس نمیتونه به راحتی ادعا کنه که متوقعه چون احساس میشه این کلمه ضد ارزشه.
من خیلی سعی می کنم به توقع به عنوان یکی از مصادیق قانون عمل و عکس العمل نگاه کنم ولی اگه یهویی یکی ازم بپرسه: "راستی تو متوقعی؟" دستپاچه خواهم گفت: "معلومه که نه. توقع آدم رو کوچیک می کنه خب!!"

سلام
دقیقا و کاملا صحیح می فرمایید.

بذار بی نام بمونم چهارشنبه 28 مهر 1395 ساعت 09:15

وای از توقع
من حس توقع رو در خودم سرکوب کردم
از بس محبت کردم و هیچ ندیدم
من دختر مجردی هستم که کمک بابام هزینه و مخارج خانواده 7 نفریمون رو تقبل کردم . تمام حقوقم خرج اونها میشه . 5 سال یکبار برای خودم مانتو میخرم که خواهر و مادرم در رفاه باشن . ولی وقتی از سرکار برمی گردم و میگم کاش غذامو گرم کرده بودید انقدر شاکی میشن و با لحن ناجور میگن چه توقعات نابجایی داری تووووووو
توقع داشتن اصلا خوب نیست حداقل برای من که آرامشمو بهم زده . هرچند خدا میدونه توقعات من در حد همین غذای گرم بعد از ادارست و ای کاش همینم نبود.....

توقع شما بجاست... امیدوارم انسانها بیشتر و بهتر قدر همدیگر را بدانند.

تیراژه چهارشنبه 28 مهر 1395 ساعت 12:51

ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود عبث بود آنچه میپنداشتیم
"حافظ"

+این بیت اومد به ذهنم با نوشته ات و برخی خاطراتی که نمیشه نوشت.

منم با صدای مهران مدیری خوندمش...
امان از خاطرات امان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد