هفتگ
هفتگ

هفتگ

یادداشت های روزانه مثبت هجده !

یک نیمه ی دوم مهر نود و پنج

چند روزی است که خیلی جاها ، خصوصا در فضای مجازی یک نام و یک واقعه بیش از هرچیز دیگری مطرح می شود : حاج سعید طوسی و یا همان محمد گندم نژاد طوسی .

گفته می شود او به بیش از ده نفر از نوجوانانی که برای آموزش قرآن به نزدش می رفته اند تجاوز کرده است !

او یک قاری بین المللی ، نفر اول چند مسابقه ی بین المللی قرآن در دهه ی هفتاد ، و کارشناس شورای عالی قرآن است . گویا از قاریان محبوب سران حکومت نیز هست .

این روزها خیلی ها از محکومیت او خبر می دهند و خیلی ها از مسکوت ماندن واقعه ای که رخ داده ، خیلی از طرفداران او هم همه چیز را تکذیب می کنند و تکذیبیه ای هم به اسم خودش در فضای مجازی منتشر شده که همه چیز را بطور خلاصه گردن آمریکا انداخته و آنهم نه به دلیل ضدیت با خودش ، که به دلیل بهانه جویی برای هتاکی به رهبر انقلاب !

راستش من نمی دانم این موضوع واقعیت دارد یا نه ؟ زیاد هم برایم اهمیتی ندارد ، چرا که برفرض درستی ، اینهم یکی از هزاران بیماری جسمی و روحی و جنسی نهفته در لایه های مختلف جامعه است که عمری نمی بینیمشان و چندی در بوق و کرنایشان می کنیم !

اما آنچه برایم جالب بود ، جمله ای است که به نقل از این حاج سعید در فضای مجازی گفته اند . این جمله که « اگر مرا محکوم کنند ، صد نفر را با خودم پایین می کشم ! »


دو تابستان سال پنجاه و هشت

ماههای پس از سرنگونی رژیم پهلوی است و ماههای استقرار و تحکیم پایه های حکومت اسلامی . یکی از وظایف حکومت هم مبارزه با مفاسد اخلاقی و اجتماعی است. برای مبارزه با مفاسد و برای هدایت ملت و برای درمان هر ناهنجاری و بیماری و جرم و گناه هم یک نسخه پیچیده می شود : شلاق درمانی !

حالا یکی دوهفته است که در مراسم سیاسی عبادی نماز جمعه ، و بین نماز ظهر و عصر جمعه ، چند نفر را در ملاء عام و در حضور مومنین نمازگزار ، به ضربه های شلاق نوازش می دهند. جرم آنها لواط است . لواط با پسری که وقتی او را گرفتند بیش از صد نفر را با خودش پایین کشید !

آن فرد مفعول بیش از صد فاعل را لو داد ! از دانش آموز 15 ساله گرفته تا پیرمرد 70 ساله ! از کاسب و بازاری گرفته تا کارگر و بازنشسته و ... و ... .

هفته ی سوم ، به جز بخشی از آن فاعلین ، جناب مفعول هم در بین شلاق خوران است ! گویا شلاق درمانی هم درمان مفعول است و هم درمان فاعل !

بعداز ظهر جمعه ، جلوی مغازه ایستاده ام که پسر عموی دوست داشتنی ام یادش بخیر و روحش شاد سوار بر موتور هوندای 100 ، در خیابان گاز می دهد و به هر که می رسد می گوید : « مواظب باش ! بده و بکن را شلاق می زنند ! »


سه و حالا ...

حالا این روزها فکر می کنم اگر این قضیه ی حاج سعید واقعی باشد و اگر آن جمله ی پایین کشیدن صد نفر را هم گفته باشد ، آن وقت کلی سوال می ماند که پاسخ هایش باید جالب باشند ، مثلا :

-        این صد نفر که قرار است پایین کشیده شوند چه کاره اند ؟ بیکار ؟ کارگر ؟ کارمند ؟ آخوند ؟ نظامی ؟ دکتر ؟ مهندس ؟ قاری ؟ معلم ؟ دانش آموز؟ و ...

-        این صد نفر در چه رده ای هستند ؟ مردم عادی ؟ مدیر ؟ مدیران ارشد ؟ رده های بالای سیاست و مذهب و ... و ... ؟

-        این صد نفر مذهبی هستند یا بی دین ؟

-        این صد نفر فاعل هستند یا مفعول ؟!!

و ... و ... آنچه واقعیت است ، این است که اگر سیاست شلاق درمانی هنوز هم برقرار باشد ، این بار ، بکن ها را نه به شلاق که به صلابه باید کشید .

و این روزها در همین فضای مجازی جملاتی هم از علی ابن ابی طالب نقل می شود ، آنجا که می گوید : « هر که بی کفایت بالا رود ، بی جنایت پایین نمی آید » و ...

راستی روزی تاریخ قضاوت خواهد کرد نتیجه ی آن همه شلاق درمانی و آن همه تبلیغات مذهبی و آن همه اردوهای نظامی و عقیدتی و آنهمه هدایت به سوی بهشت را . هدایت به آنجا که مومنین را وعده ی حوریان می دهند و شراب و شیر و شکر .

...

1395/07/29