هفتگ
هفتگ

هفتگ

دلبرکانِ اشتها برانگیزِ من

به نظر من برای بعضی غذاها می شود شعر گفت. نه از این شعرهای الکی پلکی ها... نه... یک شعر درست و درمان. چیزی در حد و اندازه های شاهکار حماسی آقا فردوسی.‌.. همچین استخوان دار. می شود صحنه نبرد را گرفت وسط میز نهار و یک طرف قوم پلو و طرف دیگر خورشت قرمه سبزی... واااای که چه رزمی شود اندر بشقاب و پلو و خورشت و روغن سبز سرازیر و معده ای پُر تا پیچ مری! 
یا برای بعضی غذاها می شود مُرد حتی...‌ شما فرض کن لوبیا پلو... قرمزززز، با لوبیا های یک اندازه، گوشت های تکه ای و عطر زعفران... شما تصور کن باقالی پلو... سبزززز، پر شوید، پر باقالی، با ماهیچه و آبِ گوشتی به غایت غلیظ... 
خلاصه که اگه تاریخ دست من بود، تمدن بشر رو به قبل از کشف پخت غذا و بعد از اون تقسیم میکردم... لعنت به هرچی کالری و اضافه وزنه...

نظرات 10 + ارسال نظر
نیمه جدی چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت 21:22 http://nimejedi.blogsky.com

میگما اسم قشنگ کمر به قتل من بستی امشب بچه! به جان خودم این وصف العیش تو زجر العیش بود و بس!
غذا برای من همیشه تهدیده تا فرصت:) چاره ای نیست دیگه یا باید با چاقی کنار بیام یا با گشنگی. فعلن که دومیو انتخاب کردم . عطف به جمله ی آخر پستت: بیش باد:))

میگم تو اراده ات خیلی قویه ها. بنده علی الحساب چنان به سوی چاقی شتافتم که عاشق در بر معشوق!

شیرین چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت 22:50 http://www.ladolcevia.blogsky.com

نکن دختر خوب ... نکن! بعضی ها هم هستند آخرین وعده غذای این مدلی رو شهریور پارسال خورده اند ...

ای جانم به شما عزیزهای دور از وطن... امیدوارم زودِ زود دوباره تجربشون کنی.

سارا پنج‌شنبه 20 آبان 1395 ساعت 01:45

سلام دل آرام جون،
وقتی زنگ میزنم ایران و وقتی همه دور همنن خونه مادربزرگم و من وقتی می پرسم که خوب غذا چی هست....دختر خاله ام واسه اینکه منو اذیت کنه اسم همه غذاهای مورد علاقه من رو میگه....میگه الان ما همه اینها را خوردیم. حالا امشب همه خونه مامانی جمع نبودن....فکر کنم همه پیش تو جمع بودن و تو بر اساس اون لیست امشب اینجا نوشتی.
با این حال خیلی چسبید و نوشتت بعد یک روز سخت کاری...لبخند به لبم آورد. ممنون که منو خندوندی.

سلام سارا جانم
عزیز دلم... امیدوارم تو هم خیلی زود بیای ایران و مهمان سفره ی خوش رنگ و بوی مامانی بشی.
همیشه بخندی ایشالا

حمید پنج‌شنبه 20 آبان 1395 ساعت 02:10

واللا غذاها از معشوقای آدمیزادگانی شایسته ترن برای عاشقانه سرودن! بهترین و آس ترین هاشون هم دست رد به سینه ات نمیزنن و نیازی نیست جذاب و پولدار و دکتر مهندس (و حتی فهمیده و باشعور!) باشی که لطف کنن عشقت رو بپذیرن! بعد از وصال هم نه خیانت میکنن، نه ترس از دست دادنشون رو داری، نه میمیرن، نه گم میشن... و از همه مهمتر در آن واحد میتونن معشوق میلیونها نفر بشن بدون هیچ انحصارطلبی و غیرت و دعوا و درد و خونریزی! تنها مشکلشون اینه که نمیشه باهاشون خوابید که اونم امیدوارم دانشمندا با پیشرفت علم یه فکری واسش کنن! (الان باز اون خانومه که توو پست آرزوها دعوام کرد پیداش میشه میگه چرا اینجا که از هر سنی میخوننش از این حرفا مینویسم!)

واقعا به شکل حیرت برانگیزی(ایا این ترکیب درسته؟ تیراژه قبلا ها یه تذکری میداد. الان ما رو رها کرده به حال خودمون) غذاها قابلیت مدهوش کردن، عاشق کردن و انواع دیگر از لذت های بشری رو دارا هستن. حالا برای پارت آخر هم ان شالله دانشمندان یه دستی میجنبونن(چه خنده داره این کلمه!) و دیگه پکیجشون تکمیل میشه.

سعیده علیزاده پنج‌شنبه 20 آبان 1395 ساعت 11:05 http://no-aros.blogfa.com/

چرا قورمه سبزی انقدر طرفدار داره آخه.
اگه کسی خوشمزه شو بلده دستورشو بذاره لطفا.
شمالیا خوب درستش نمیکنن این یه رقمو.

کمتر کسی رو دیدم که قرمه سبزی دوست نداشته باشه. از یکی که اهل ساری بود شنیدم که میگفت ما غذای تهرانی ها رو قرمه سبزی میدونیم. شاید چون خیلی غذای اون خطه محسوب نمیشه کسی تخصص نداره در پختنش.

سعیده علیزاده پنج‌شنبه 20 آبان 1395 ساعت 11:16 http://no-aros.blogfa.com/

راستی دیوان شیخ اطعمه شیرازی در مورد غذاست.

چون سیری چه بگویم صفت قلیه برنج
باکسی حال توان گفت که حالی دارد...

به به

عباس پنج‌شنبه 20 آبان 1395 ساعت 13:08

قال عباس: بخورید و بیاشامید و به چاقی فکر نکنید. باشد که رستگار شوید.

ما به چاقی فکر نکنیم ولی اون که گرم به گرم به وزنمون اضافه میشه رو چکار کنیم؟

پریسا پنج‌شنبه 20 آبان 1395 ساعت 16:14 http://parisabz.blogsky.com

چه خوش موقع پست رو خوندم. درست زمانی که یک سری تو محل کار غذا خوردم و یک سری هم همین الآن تو خونه. حسابی سیرم وگرنه...

به به نوش جااااان. پس خدا رحم کرد

سعیده علیزاده جمعه 21 آبان 1395 ساعت 17:01 http://no-aros.blogfa.com/

اصلا اینجایی ها فقط برای تنوع قورمه سبزی درست میکنن. و قورمه سبزی رو باب طبع خودشون میکنن مثلا توش همه ی سبزی هارو میریزن حتی سبزیهای کوهی. یا بعضیها زیاد آب میریزن یا....
مثلا برای مهمان زشته اگه قیمه یا قورمه سبزی درست کنی اگر هم درست کنی به عنوان آب خورشته باز باید کباب باشه حتما.
برای من هم عجیبه که انقدر تهرانی ها دوسش دارن یا نذری میدن.
لوبیا پلو که اینجا یه غذایی هست در حد نون پنیر واقعا زشته برای کسی درست کنی.
انگار تو تهران چون زیاد مرغ و ماهی و چیزای محلی نیست گوشت گوسفند جاشو گرفته. نمیدونم. ولی انقدر تفاوت جالبه.

خب هر شهر آداب و رسوم و غذای مخصوص به خودش رو داره و برای همینه که برامون تفاوت ها جالبه.

شمسی خانم یکشنبه 23 آبان 1395 ساعت 08:23

نظر من به نظر حمید نزدیکتره
در ضمن همه لذت های دنیا رو یا یکی منع کرده یا کمترین ضررشون همین چاقی هست

اخ اخ از چاقی نگوووو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد