ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یک وقت هایی می نشینم و نگاهشان می کنم. بچه ها را می گویم... نیما با یک اختلاف سنی 23 ماهه در هیچ کاری از مانی عقب نمی افتد... و این برایم خیلی لذت بخش و در عین حال ناراحت کننده است... خوب یادم هست برای اینکه مانی بگوید (آب) چقدر منتظر بودم و ذوق داشتم. مثل عکاس های حیات وحش که استترار می کنند تا سوژه متوجه حضورشان نشود، دوربین به دست در سکوت گوشه ای می نشستم تا حرکت رو به جلویش با روروئک را ثبت کنم... تمام اولین هایش را با ذکر تاریخ نوشته ام. اولین دندان... اولین گام... اولین باری که گفت باب اسفنجی...
برای نیما این شکلی نشد... به خودم آمدم و دیدم روروئک را جمع کرده ایم و گذاشته ایم جلوی در ... یک روز خودش فریزر را باز کرد و بستنی مورد علاقه اش را گرفت سمتم و گفت: مامان باز کن! و من تا آن لحظه اصلا نمی دانستم که بلد است بگوید باز کن... نمی دانستم که زورش می رسد کشو های سفت فریزر را بکشد بیرون!!!
از این به بعد اگر کسی از من بپرسد بچه ی پشت سر هم داشتن خوب است یا نه؟ باید بگویم نه... به خاطر اینکه اصلا نمی فهمی دومی کی بزرگ شد... و وقتی راه رفتن، دویدن و حرف زدن هایش را می بینی دلت عجیب می گیرد که چرا آنطور که باید لذتش را نبرده ای... و ممکن است حتی گریه ات بگیرد که چقدر همه چیز زود گذشت ....
اگر بچه ی دوم هستید از مادرهایتان بپرسید! شما خودتان همین جوری بزرگ شدید...کسی نازتان را نکشیده. اگر تایید نکردند باور نکنید.
حس خیلی خوبیه وقتی تمام اعضای خانواده تک تک "اولین ها"ی آدم رو براش تعریف میکنن. من از شنیدنش سیر نمیشم و همیشه لذت میبرم. البته من بچه آخرم ولی از اون آخریهای خاص ☺
حتی دومی ها به اندازه اولی ها عکس ندارن...
مانی باید قدم به قدم دنیای کودکانه رو خودش کشف میکرد ، پدر مادر با آن ابهت مهربانشان در برخی گوشه ها جا نمیشوند و برخی ریزه کاری ها را نمیدانند. اما نیما یه همپای هم قدم داشته که بتونه یه شگرد های مرموز کودکانه رو ازش یاد بگیره ، مانی رو
ماشاالله به هوش هر دوشان
دومیها ولی از حمایت خاص اولیه بهره مند میشن احساس مسئولیت بچه های اول بی نظیره
دومی ها ولی هیچ وقت تنها و بی همبازی بودن رو درک نمیکنن.
شاید دوران کودکی برای اولی ها بهتر باشه ولی در دوره های بعدی زندگی مطمئنا اولی ها بیشتر ضرر میکنن (آیکون پدر تجربه بسوزه)
اتفاقا من بچه دومی ای با فاصله سنی 25 ماه هستم که بعدم یه بچه با فاصله سنی یک سال منهای نوزده روز(!) به دنیا اومده و همواره -از همون بچگی، چهار پنج سالگی مثلا:دی- شاکی بودم که به من توجه لازم مبذول داشته نمیشود و هیچکس هم وقعی نمی نهاده و میگفتن نخیر خیلی هم خوب بهت توجه میشه:دی
حالا دیگه نمیدونم:دی
همیشه همینطوره، پدر و مادرا واسه بچه اول خیلی ذوق دارن ولی دومی دیگه واسشون عادیه و اون شور و انرژی که واسه اولی میذاشتنو نداره
ولی دوتا پسر گلتون وقتی بزرگ شدن پشت هم و حامی همدیگه ان
خدا حفظشون کنه