هفتگ
هفتگ

هفتگ

پلاسکو

۱. زلزله 

اگه تو تهران زلزله بیاد چند تا ساختمون مثل ساختمون پلاسکو با خاک یکسان میشه ...  امروز چشم هامو بستم و این صحنه ها  رو تصور کردم   ... تو این شهر شلوغ تو این کوچه هایش باریک ... حجم آوار و آدمهای زیرش .....


۲. آتش سوزی ...

زلزله چند ثانیه است  و خراب شدن ساختمانها چند  دقیقه ... اما  لوله های  رو کار گاز ... منبع های  گازوییل و پمپ بنزین ها  ... اتصالی برف تیرهای چراغ برق افتاده و حجم عظیم مواد سوختنی ... و آتش سوزی مهیبی  که  شاید ساعت ها  و یا روزها به طول بکشه ... چشمامو بستم و این  صحنه ها رو تصور کردم ... ...


۳ . عفونت 

حجم عظیم جنازهای سوخته و زیر آوار مانده ... قطع شدن برق و اب و نبود لوازم دارویی  تشنکی گرسنگی .. فقط کافی خراشی روی بدنت باشه  تا به سرعت بیماریهای  واگیر دار  شیوع پیدا کنه ... فقط به این فکر کنید که کمی خون ریزی داشته باشید   یا کمی اب  آشامیدنی برای بچه تون بخواید ... بوی فاسد شدن   میلیونها انسان زیر اوار ... چشم هامو بستم تصور کردم ...


۱۲ ساعت از فرو  ریختن  ساختمون پلاسکو که  یکی از هزاران ساختمون های فرسوده تهرانه  می گذره   و  توان مردان ستاد بحران محک خورد ... دمشون گرم  ولی بضاعت ما همینه ..


چشمهامو می بندم ...  اما اینبار ...  دعا می کنم  و  به خودم قول می دم  نکات ایمنی جدی بگیرم . ... 


نظرات 7 + ارسال نظر
تیراژه پنج‌شنبه 30 دی 1395 ساعت 21:09

من تا اسم زلزله رو میبینم چشمامو میبندم و.. تصور این کلمه در کنار واژه ی تهران که خودش کابوسی ناتمومه.

به نظرم فاجعه اونقدر بزرگ خواهد بود که نکات ایمنی آنچنان به کار نیاد مگر برای ساکنین ساختمان های کاملاً امن به شرط حضور هنگام زلزله
باید این شهر رو ترک کرد، به روشی کاملا برنامه ریزی شده و جامع. انتقال ادارات و وزارتخونه ها، تسهیلات مسکن و وام مشاغل ، و ..

فرنوش جمعه 1 بهمن 1395 ساعت 11:18

آیا فکر کردن به این مسایل باعث میشه فقط یه نفرمون تصمیم بگیره تهران رو قبل از واقعی شدن این تصورات ترک کنه؟؟؟
(سال 92 توی یه روز زمستونی که آلودگی هوا باعث شد بترسیم رفتیم بنگاه و خونه ی نقلیمون رو برا فروش گذاشتیم و دلو زدیم به دریا. الان سه ساله آلودگی تهران رو تو کانالای تلگرامی میشنویم و وقتی کار واجبی داریم صبر میکنیم تو یه روزی که هوا به نسبت تمیزتره به تهران سر بزنیم)

ملیحه جمعه 1 بهمن 1395 ساعت 11:22

فقظ متاسفم برای مردم
ای مردم همیشه حاصر در صحنه آخه صحنه داریم تا صحنه اینجا خبری از کیکو ساندیس نیست !
توان مردان ستاد بحران محک خورد ... دمشون گرم ولی بضاعت ما همینه ..

سمیرا شنبه 2 بهمن 1395 ساعت 08:28

همه مون میمیریم به فجیع ترین شکل

sepideh شنبه 2 بهمن 1395 ساعت 13:40

خداکنه اگه یه روزی همچین اتفاقی تو تهران افتاد همون ثانیه های اول بمیرم چون تصور بعدش فاجعس واقعا فاجعه

سارا شنبه 2 بهمن 1395 ساعت 15:50

سلام دوستای خوب،
چند روزه چه دارم خبرهای پلاسکو رو دنبال میکنم.
اعتراض به مسئولین را می خونم. اعتراض به کسایی که سلفی گرفتن را می خوانم. چند روزه صحفه اینستا گرام و تلگرام من پر شده از گل ها و تسلیت برای آتشنشانان «شهید».
دعا برای شادی روح آتشنشان به جای خود. دعا و آرزوی صبر برای خانواده داغدار شون جای خودش.
دوستای خوبم بجای این کارا بیایید یاد بگیریم در هنگام خطر چه کار باید بکنیم. بیایید یاد بگیریم و نکات ایمنی را رعایت کنیم. بیایید طرز استفاده از کپسول های آتشنشانی را یاد بگیریم.
بیایید کمک‌های اولیه را یاد بگیریم.حتی بیایید یاد بگیریم که چه گونه تقسیم وظایف بکنیم که کسی نتونه سلفی بگیره! که همون آدم که می خواسته سلفی بگیره چون وظیفه ای بر عهده ا ش بوده وقت نکرده.
چشم هامون را بستن و برای خودمون و تهران دعا کردن ما را به جایی نخواهد رساند. اول یاد بگیریم که وظیفه ما چیه بعد از خدا کمک بخواهیم و به درگاهش دعا کنیم.
اگر اجازه به خودم دادم که این موارد را در جواب پست آقای پیرزاده به شما دوستان یاد آوری کنم. چون خودم در حد خودم در حالت خطر می تونم موارد ذکر شده را انجام بدم.
بهتون قول میدم که یادگیری همه این ها فقط چند ساعت از وقتتون را می‌گیره.

هدیه یکشنبه 3 بهمن 1395 ساعت 23:08

حتما این کار رو بکنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد