هفتگ
هفتگ

هفتگ

صورت های خسته تا هنوز

می نویسم و خط میزنم،می نویسم و خط میزنم، می نویسم و خط میزنم...

می نویسم از بی مسئولیتی و نالایقی به اصطلاح مسئولین که توانایی مدیریت آتش سوزی و فروپاشی یک ساختمان را ندارند و داعیه شان برای مدیریت جهان  گوش فلک را کر کرده است  و خط میزنم...

می نویسم  از دروغ پردازترین رسانه جهان که قرار بود دانشگاه باشد و خط میزنم...

می نویسم از رشادت و مردانگی آتش نشان های مظلوم و بزرگمردی، که به مانند خیلی از موارد دیگر با غیرت و روح بزرگشان جای کمبود تجهیزات را پر میکنند و خط میزنم...

می نویسم از کارگران و کسبه مغموم و متضرر این حادثه و خط میزنم...

می نویسم از آموزش و پرورشی که به ما ساده ترین مسائل را آموزش نداد و بهترین زمان یادگیری ما صرف حفظ کردن مزخرفترین محفوظات جهان شد و خط میزنم...

می نویسم ازامروزمان که بعد از حمله اعراب و یورش مغول ،سخت ترین دوران این سرزمین را تجربه میکنیم و خط میزنم...

می نویسم از تکرار هزار باره  (( بیست  بار اخطار دادیم)) و ریشه فسادی که تا بن دندان فراگیر شده است  و خط میزنم...

می نویسم از مقایسه بودجه ها، اولویت ها،اهداف،انتظارات و اینکه نه به ساختمان آمریکایی ها اعتمادی هست نه به قولشان و خط میزنم...

می نویسم از دو رویکرد و دو پیام متفاوت  بابت دو  اتفاق تقریبا مشابه و خط میزنم...

می نویسم از دل خون شده  خانواده آتش نشانها و آینده شان و خط میزنم...

می نویسم از فردیت گرایی افراطی جامعه و تقدم منویات فرد بر هرچیز (قضیه سلفی بگیرها) و خط میزنم...

می نویسم از شیفتگان خدمت و نه تشنگان قدرت، صد بار بر خودم و شیطان لعنت میفرستم و خط میزنم...

می نویسم از مردمی که مجبورند به جای متخصص به ورزشکار و خواننده رای بدهند و خط میزنم...

می نویسم از اینکه در قرن بیست و یکم و عصر انفجار اطلاعات هنوز معلوم نیست چند نفر مفقود شده اند و خط میزنم...

می نویسم از اینکه حضور رعد آسا و مقتدرانه   فقط مربوط به مهمانی هاست و تجمعات و شمع روشن کردن نه مربوط به کسانی که جان مردم را به بازی می گیرند و خط میزنم...

می نویسم از بی اعتمادی وحشتناکی که در جامعه فراگیر شده، از بحران مدیریت در تمام سطوح و خط میزنم...

می نویسم از بغض های نهفته در سینه، از اشکهای سرازیر شده از امیدهای ناامید گشته و خط میزنم...

می نویسم و خط میزنم چون بلد نیستم بگم و بنویسم و تکذیب کنم تکذیب کنم تکذیب کنم...

نظرات 9 + ارسال نظر
حمید سه‌شنبه 5 بهمن 1395 ساعت 21:05

اگه یه زمانی با پدیده ای روبرو بودیم که در دوربین زل میزد و به مردم دروغ میگفت، حالا با پدیده هایی روبرو هستیم که در دوربین زل میزنن و میگن مردم دروغ میگن... و البته به نظر من یکی از معدود پیامدهای مثبت این فاجعه همین بود. اینکه مردم بیشتر با این پدیده ها آشنا بشن

(( ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست))

دل آرام سه‌شنبه 5 بهمن 1395 ساعت 22:05 http://delaramam.blogsky.com

آنهایی که بر مردم هستن نه با مردم... مسلح تا دندان برای سرکوب، نه یاری... چراغ‌هایی که به خانه حرام است...

نگاه به تجهیزات نیروهای ضد شورش و مقایسه آن با تجهیزات آتشنشان ها، گویای همه چیز است

ملیجه سه‌شنبه 5 بهمن 1395 ساعت 23:44

درد را از هر طرف بنویسی درداست دریغ از درمان!
بنویس از دل خون شده ملت از دست دولت ولی خط نزن
بنویس یکی باید بنویسه که این هفته جه بر سر مردم اومد ولی خط نزن

می نویسم ((با تمام وجود غمگینم))

nilooo-teh سه‌شنبه 5 بهمن 1395 ساعت 23:58 http://afson.2fh.co

سعادت و خوشبختی رو براتون آرزومندم...خوشحال میشم به منم سر بزنین نیومدی هم اشکال نداره بازم ممنون موفق باشی
98651

مهران چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت 00:12

چقدر پست خوبی بود رسا و گویا حرفهای ما را زد

لطف دارید

پری چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت 03:02

چی شد که اینجور شدیم. میرویم آوار و آتش و جان باختن را تماشا میکنیم و میخندیم و سلفی میگیریم .میدونیم که نباید برویم اما میگیم ولش،کن بریم تماشا. تفریحامون عحیب شده یک روز تماشای اعدام یک روز پلاسکو و خدای نکرده فردا زلزله ای چیزی...
کلا مردم رها شده ای هستیم کسی به فکر ما نیست حتی خودمون. .مشکلات آوار شدند رو سرمون و آتشنشان های بی دفاع شدند سپر بلا . بلایی که اونها رو به کام مرگ کشوند

دلایل که زیاد هست برای تغییرات صدوهشتاد درجه ای ملتی استحاله شده از درک و انسانیت...
مولا علی (ع) در نهج البلاغه میفرمایند (( الناس علی دین ملوکهم)) یعنی مردم به روش و طریقه حاکمان و پادشاهان خویش زندگی میکنند.

آذین چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت 08:31

چرا زشتی های مردم (سلفی گرفتن و .....) رو ببینیم . مردم ما خیلی قشنگن . خیلی خوبن . میگن جوگیرن ولی بازم خوبه . خون دادنشون رو ببینید . تشکراتشون جلوی ایستگاههای آتش نشانی رو ببینید . غذاهای نذریشون رو ببینید.جمعین میلیونی فردا رو هم ببینید .
.
.
.
ولی کاش تو انتخاب مسئولین جوگیر نمیشدیم و دقت می کردیم و متوجه بودیم که ورزشکار با تمام حرمتش تخصص مدیریت شهری نداره . در کل مسئولین بی مسئولیت و مزخرفی داریم . ای کاش متحد بشیم و افراد کارآمد و سرآمد رو جایگزین کنیم .
هرچند داغ پلاسکو آهن رو آب کرد قلب ما که هیچ...

رفتار غلط مردم به نظرم کمترین نقش رو تو این ماجرا داشت علی رغم اینکه خواستند بزرگنمایی کنند و حواس و توجه رو از اصل مطلب دور کنند.

فرنوش چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت 14:02

بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران/کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

من از همه تون حلالیت میطلبم. روز انتخابات شورا مصادف با یه انتخابات ریاست جمهوری بود. من رفتم رای بدم. متصدی بهم برگه رای شورای شهر داد گفتم من که تهرانی نیستم. من رای ندادم و این باعث شد من در سرنوشت مدیریت شهری که توش زندگی میکنم تاثیر منفی بذارم.

امید است گذشته چراغ راه آینده باشد...

هدیه یکشنبه 10 بهمن 1395 ساعت 21:12

متن به جایی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد