هفتگ
هفتگ

هفتگ

روی بال فرشته‌ها تا عرش

دیشب شبکه خبر مهمونشون آتش‌نشانی بود که تیرآهن ساختمون پلاسکو از کنار سبد آتش‌نشانیش رد شده و خداروشکر زنده مونده بود. از سوال‌های صدمن یه غاز مجری برنامه که (میگفت از اون بالا چی میدیدی؟! آخه مردک این آدم مرگ از بیخ گوشش گذشته تو درباره‌ی ویوش میپرسی؟!) بگذریم، میرسیم به حرف‌های خودش... بین حرف‌هاش گفت من صداهای ریز انفجار رو شنیدم و معلوم بود ساختمون هر لحظه میریزه،  یکدفعه صدای همکارم رو شنیدم که میگفت دارم میسوزم و من آب رو گرفتم سمتش...
 اون مرد اون لحظه توی فکرش چه خبر بوده... به کی یا چی فکر میکرده... وقتی با آوار میرفته پایین بهش چی میگذشته... وای... من هر لحظه‌ایش رو که برای خودم تصویر سازی میکنم دلم میخواد بمیرم... مطمئنم مادرش/همسرش یا دوست دخترش از لحظه‌ی "دارم میسوزم" جلوتر نمیاد... اون همونجا دکمه پاز رو میزنه و سعی میکنه باور کنه آبی که به سمتش پاشیده شده نجاتش داده...

نظرات 4 + ارسال نظر
پریسا چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت 20:25 http://parisabz.blogsky.com

حادثه ی فوق العاده دردناکی بود... عکسهای اینستاگرام با هشتگ پلاسکو، زوایای مختلفی رو نشون داد و همه جگرسوز بود. خدا رحم کنه!

مجید پنج‌شنبه 7 بهمن 1395 ساعت 05:36

درود
هیچکسی در فداکاری و بزرگمردی آتش نشانها شک نداره .
اما شاید کم کم وقتش باشه که ضمن قدردانی از این مردان بزرگ ، به فکر شناسایی مقصر اصلی این فاجعه هم بود ...

..... پنج‌شنبه 7 بهمن 1395 ساعت 17:41

برادرها و پدرها و رفقا چی؟؟

هدیه یکشنبه 10 بهمن 1395 ساعت 21:13

عمق فاجعه غیر قابل درک هست.... و غیر قابل باور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد