هفتگ
هفتگ

هفتگ

((مه گرفته کوچه ها رو))

چند روز پیش یه خبری روخوندم  به این شرح  ((در سال 1937 بازی چلسی و چارلتون به علت مه غلیظ در دقیقه 60 متوقف شد. اما دروازه بان چارلتون  سم بارترام به مدت 20 دقیقه در دروازه ایستاد تا وقتی غلظت مه کم شد تازه فهمید بازى متوقف شده است))  چیزی که از اون روز ذهنم رو درگیر کرده اینه چقدر، چند بار، چه جاهایی،کدوم روزها،چه وقایع ای و ... چقدر جای دروازه بان تیم چارلتون  سم بارترام  بودیم  چقدر ایسادیم و ادامه دادیم تو روابط عاطفی مون وقتی(( بین ما  هر چی  بوده تموم شده)) و ما نفهمیدیم متوجه نشدیم  پافشاری کردیم  این موضوع صرفا برای روابط عاشقانه نیست  مثلاتوی کار و مراودات شغلی، یا توی رفاقتی که خیلی سال هست بوی الرحمانش بلند شده و ما نفهمیدیم،دفاع از چیزی که درجریان نیست فاتحه خوندن بالای قبری که توش مرده نیست یادگاری نوشتن رو دیوار خیالی و... مثالها خیلی زیاد هست بگذریم  فقط آرزو میکنم ما مثل سم بارترام نباشیم و بتونیم به موقع و درست سوت پایان بازی  رو بشنویم  و الکی معطل نشیم هرچند میدونم این یه آرزوی محال هست.


پ ن: فارغ از حرفایی که زدم اگه من جای سم بارترام بودم حتما اون شب فک هم تیمی هام رو پایین می آوردم.