هفتگ
هفتگ

هفتگ

تنهایی و رویا

عاشق همیشه تنهاست ....


نمی دونم عاشق هستم یا نه ... ولی تنهایی خوب حس می کنم ...   سخته ادم  بفهمه عاشق هست یانه ...  اصلا عشق یه مقوله ایی که   حادث میشه وقتی اتفاق می افته سخت می تونی بفهمی اولش کجا بوده  ...

اون روزی که دیدیش ، یا اون روزی که بهش گفتی  سلام ، یا اون روزی  باهت حرف زد ..عشق خیلی شبیه دوست داشتن و معاشرته ....اصلا فعلش همونه انگیزه اش فرق داره ...   مثلا وقتی عاشق دختر خاله ات باشی  ... تشخیص اینکه از کی   توو  خدافظی یه جور دیگه  بهش گفتی  « مراقب خودتون باشید  » سخته ...چون قبل از این هم این جمله رو می گفتی ...اما نه اینجور  ...بگذریم من که عاشق دختر خاله  نیستم  ....



داشتم می گفتم عشق نقطه ازل نداره ....  ولی بستر عشق ، « تنهایی  »و  « رویا  » ست  . 

 تنهایی ، واسه اینکه  بتونی رویا بافی کنی 

 و رویا  ، واسه اینکه  ادامه واقعیت  زندگی تو بتونی اون جوری   فرض کنی که دوست داری ..


مثلا اگه عاشق دختر خالت باشی ...خانواده خالت خودت  ارنج می کنی  و بی عیب فرضشون می کنی ... خالت بی دلیل بغل می کنی ...باج به پسر خالت می دی  .. و همیشه اندازه یه  اُردنگی از شوهر خالت فاصله می گیری ...

در حالی که  ممکنه واقعیت  اینطور نباشه ..

اصلا تو یه مهمونی فامیلی ادم عاشقو  از رفتارش  میشه شناخت ...

شما  دور هر  دختر های مجرد  یه دایره به شعاعه  یه یک و نیم متر فرض کن   ببین کدوم پسر تو این محدوده نشته  که داره تلویزبون نگاه می کنه یا حرف های بزرگتر ها رو تایید می کنه و توجه ایی هم  به دختره نداره همون عاشقه ..

ای بابا باز رفتم سراغ دختر خاله ...

می خواستم بگم  تنهایی نقش بسزایی تو عاشقی داره  

البته عشق یه نقطه عطف هم داره  اون هم اون زمانی که می خوای بهش بگی ...

اون روز درواقع زمانی که فیلم نامه رویاهاتو که تو تنهایهات  نوشتی  می بری که مجوز بگیره ..  اون روز دو حالت داره  یا  عشقت   بغلت می کنه و لبخند می زنه  یا درکت می کنه  و لبخند نمی زنه .. البته من تا  امروز بغل نشدم  ولی یکی   دو باری که درک شدم فهمیدم .... 

عاشق همیشه تنهاست ..


آرش پیرزاده 

دهه هفتاد شمسی