هفتگ
هفتگ

هفتگ

شادی به اختیار

دیشب تیم ملی فوتبال کشورمون برای پنجمین بار به جام جهانی فوتبال صعود کرد بدون دردسر و دغدغه و استرس،کاملا مقتدرانه که مبارک همه باشه و دم همه بچه های تیم ملی و کادر فنی و کیروش و فدراسیون حتی وزارت ورزش هم گرم و خسته نباشند.

طبق عادت مردم به شادی پرداختن و من عاشق فوتبال هم جزئی از مردم، چیزی که توی دوره های قبلی هم  شاهدش بودم و دیشب بیشتر به فکر فرو بردم این بود که چرا ما شادی جمعی بلد نیستیم یعنی در عین حال اینکه همگی شاد هستیم نمی دونیم باید چیکار کنیم خوشحالیم از ته دل اما بی هدف این طرف اون طرف میریم بوق میزنیم رفتارهای عجیب غریب داریم حتی رقص جوون هامون هم بیشتر لودگی هست تا شادی و رقص، اصلا یه شعر یه آهنگ یه چیزی که دسته جمعی بخونیم و روح جمعی مون سیراب بشه مثل غربی ها که تو هر شرایطی اعم از شادی و غم ، استرس و نگرانی ، ترس و ... سرود جمعی میخونن اعم از پیر و جوون و روح جمعی شون رو تکثیر میکنن نداریم .ما نهایتا یک ای ایران ای مرز پر گهر رو میخونیم که کمتر از 5 درصدمون حفظ هستیم و میتونیم صحیح و کامل بخونیم. همین دیشب بغل دستی ام با شور و هیجان فراوان به جای اینکه بگه تا ((گردش جهان و دورآسمان به پاست)) میخوند تا ارتش جهان و... بگذریم اصل حرفم چیز دیگه یی هست اینکه چرا می دونیم توی غم و اندوه باید چیکار کنیم و نظم و ترتیب مقبولی داریم اما وقت جشن و پایکوبی  فاقد هرگونه روش،قاعده و هدفمندی هستیم.

جشن خوبه به هرشکلی که باشه به هردلیلی،اصلا کاش یه روز میمومد که جشن بپا میکردیم بدون دلیل یا بقول اون پیرزن که چهار سال پیش میگفت: کاش هر سال جام جهانی باشه...کاش ترانه سرا هامون ترانه های شاد با مفهموم بگن که وقت شادی مجبور به زمزمه کردن وای وای پارمیدای من کوش.، و عشق من جغور بغوله،  نباشن و نباشیم کاش توی مدارس از همون دوره ابتدایی سرودهای ساده که براحتی حفظ میشه رو اجبار کنن نه ادعیه اجباری که نه کسی میفهمدش  نه یادش میمونه،

کاش باور کنیم و بپذیرند شادی حق مسلم ملت ماست، کاش زنان جامعه صرفا نظاره گر نبودن، کاش اون آدم اخموها به احترام شادی ملتشون کمتر غر میزدن و اینقدر دندون قروچه نمیکردن،کاش همیشه مثل دیشب باشه نه مثل چهارشنبه قبل، کاش اونقدر دلیل و اجازه برای جشن گرفتن میداشتیم که دیگه جشن گرفتن رو یاد می گرفتیم کاش همیشه شادی و تقسیم و تکثیر کنیم نه غم و اندوه رو کاش کاش کاش

.........................................................................

پی نوشت: از فردا یه همسایه جدید به هفتگ اضافه میشه،

  جایی اونهایی که رفتن سبز و  حضور همسایه جدید  رو تبریک و شادباش میگم.

نظرات 7 + ارسال نظر
مجید سه‌شنبه 23 خرداد 1396 ساعت 22:07

شادی ...
همان چیزی که بنیان ِغم و غمبارگی را نابود خواهد کرد .
احتمالا بین شادی و آزادزی ارتباط معنی داری وجود داشته باشد .

آذین چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت 09:28

سلام
باهاتون بیش از 100% موافقم
ولی یک سوال؟
چرا ما ایرونی ها هممون تاکید میکنم هممون خودمون رو با بقیه کشورها مقایسه می کنیم و هممون هم خودمون هم کشورمون رو تحقیر می کنیم . اصلا منظورم شخص جنابعالی نیستا . این سوال همیشه تو ذهنمه که چرا؟؟؟؟؟

shadi چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت 12:54

جواب سوال آذین بدون توضیح و بحث و اینها اینه که::فقظ باید مدتی در کشورهای دیگه زندگی کرد تا تفاوت های ذکر شده ملموس بشه::

شمس خانم چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت 15:21

طفلی به نام شادی ...
حالا نویسنده جدید رو معرفی نمی کنید؟

حمید چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت 21:03

این نابلدیمون فقط مربوط به شادیهای ملی نیست. حتی توو شادیهای خانوادگی و فامیلی هم همین مشکل رو داریم. مثلا توو عروسیا و جشن تولدامون هم نمیدونیم چیکار کنیم. ولی با بیشتر شدن تجربه ها کم کم بهتر میشه اوضاع. مثلا اولین سالی که جشنهای خیابانی نیمه شعبان راه افتاد رو قشنگ یادمه.. الان بهتر شده باز. یاد میگیریم کم کم. اگه بذارن!

آذین یکشنبه 28 خرداد 1396 ساعت 09:45

شادی خانم بنده تو کشورهای دیگه هم زندگی کردم . منکر فرهنگشون نمیشم ولی ایران هم تا این حد که ایرونی ها میفرمایند عقب افتاده نیست و در ضمن اگر هم هست ما هستیم که باید کاری بکنیم . قرار نیست کسی از مریخ برامون تصمیمی بگیره یا اقدامی بکنه

مهربان یکشنبه 28 خرداد 1396 ساعت 11:58

ارتش جهان

نگاه می کردی شاید پیرزاده بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد