بازی روزگار و بازیهای ما ....
شاید با شروع عصر بازیهای رایانه ای و بدتر از آن ، ولگردیهای همیشگی در شبکه های اجتماعی مجازی ، بازیهای واقعی و گروهی کودکی و خانوادگی و دوستانه نیز کم کم به دیار خاطرات بپیوندند .
بازیهایی مثل هفت سنگ ، گرگم به هوا ، یه قل دو قل ، الک دولک ، بازیهای دسته جمعی با توپ در طبیعت و گردشگاه ها و ... و ... .
اما برخی بازی ها هم هست که هنوز دارند نفس می کشند ! بازیهایی که البته به اقتضای دوران مدرن ( ! ) نیاز به تحرک زیاد ندارند !
بازیهای روی کاغذ از این جمله اند . مثل : خط و نقطه . مثل اسم فامیل و ... .
حتما به یاد دارید بازی اسم فامیل را . بازی ای که در آن یک نفر یکی از حروف الفبا را می گفت و بعد همه باید به سرعت با آن حرف اسم های مورد نظر را می نوشتند . مثلا اسم دختر ، پسر ، فامیل ، شهر ، کشور ، رنگ ، خوراکی ، اشیاء و ... . بعد ، با اعلام اولین نفری که همه ی اسمها را نوشته بود ، امتیاز دهی شروع می شد . هر اسم بیست امتیاز و هر اسم تکراری ده امتیاز .
مثل هر بازی ای تقلب و جر زنی و کُری خوانی هم جای خود را داشت .
دیشب و در یک گروه تلگرامی از بچه های قدیمی دانشگاه ، به یاد این بازی دوران گذشته ، با حرف الف به کلنجار پرداختیم ! نتیجه :
یک نویسنده ( مرد ) : اصغر الهی .
یک هنرمند ( زن ) : الهه ( بهار غلامحسینی ) .
یک شهر : ابر کوه .
یک فاجعه : اعدام دسته جمعی زندانیان سیاسی .
یک ترانه : الهه ی ناز ( استاد بنان )
یک شیی : استکان .
یک کتاب : آدم زنده . ( ترجمه ی احمد محمود ) .
فکر می کنم بازی روزگار ما را به چه بازی ها که نکشاند ...
حالا به حرف ب هم باید فکر کنم !!