نذاشتن دوستی و محبت رو یاد بگیریم و تو روابطمون جاری بشه، همش نهی بوده و نفی، همش ترسیدن از اوهام،ترس از کج فهمی ترس از برداشت و نگاه مردم، ترس از فشار سنگین جامعه نمیذاره راهی رو بریم که باید بریم بلکه به هزار بیراهه و چاله و چاه گذرمون میفته و همیشه چه دیر میرسیم چقدر دیر یادمون میفته فلانی چقدر عزیز بود برامون، زمانی که دیگه فرصت و امکانی برامون باقی نمونده، غرور مشغله فراوون یا بی حوصلگی و خستگی ما رو از اصل مطلب دور کرده، نمیخوام نصیحت کنم یا راهکار ارائه بدم بلکه اینا رو گفتم تا یه موضوعی که چند روز قبل پیش اومد رو تعریف کنم اونایی که منو میشناسن میدونن چقدر به مادرم علاقه مند و وابسته هستم بعد از فوت بابا تقریبا هر روز از سرکار با مامان تماس میگیرم و حال احوال میکنم تا شب که برم خونه و ببینمش، این رویه واسه من خیلی عادی شده و تقریبا به عادت تبدیل گشته، واقعا برای اطلاع از حالش زنگ میزنم و هیچ چیز خاصی تو این اتفاق نمیبینم اما چند شب قبل که بر حسب یه پیشامد منزل یکی از اقوام بودم لابلای حرفاشون به این موضوع اشاره شد و دیدم همین عادت یک دقیقه یی و ساده من چقدر تاثیر مثبت داشته و چه تفسیرهای که ازش نمیشد...
منوی اصلی
روزانهها 
- ساکنین سابق هفتگبابک اسحاقی - محسن باقرلو - محمد جعفری نژاد - حامد توکلی - مرجان اکبری - مسعود کرمی-هدیه آقاخانی-مهربان-دلارام-آرش پیرزاده
- مجید شمسی پورشنبه ها/ساکن طبقه همکف
- سید عباس موسویسه شنبه ها/ساکن طبقه سوم
- آرشیو لینکهای روزانه
تقویم
اردیبهشت 1397 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
دستهها
- آرشیو نویسندگان سابق (139)
جدیدترین یادداشتها
آمار
تعداد بازدیدکنندگان : 578233
کاش همین تیکه ساده برامون اجرا کردنش راحت بود تا کمتر کسی تو کنج خلوت خودش باشه
امروز امتحان داشتم و چند بار تماس مامان رو قطع کردم و تا الان بهش زنگ نزدم.
واقعاً شرمنده شدم :( مرسی از این پست.
مهر مادرتان پایدار
شما خیلی خوبین
اینو ندیده و نشناخته میگم
فقط از روی پستهایی میگم که هر خطش یه درس زندگیه
خدا سایه مامان خانم رو مستدام بداره
مثل همیشه لطف دارید ممنون
با شما موافقم اجراش سخت هست اما خیلی خوبه ، انشاالله همگی مادران شاد و سلامت باشند
ارباب بزرگ لطف کن کلندر مغزم رو ادیت کن
دم شما گرم، ایول به این مرام و میزان توجه به خانواده