هفتگ
هفتگ

هفتگ

ناسپاس

بعضی از افراد به ساده ترین حرکت و اتفاقی شاد میشوند و این شادی  رو بروز میدن و حس خوبی برای اطرافیانشون بوجود میارند، اما بعضی از انسانها کلا با  کمتر محرک بیرونی شاد می شوند و تمام تلاش و کوششی رو که برای شاد شدنشون انجام شده رو به هیچ می گیرند من به این دسته افراد میگم شاد نشو... بگذریم از افراد افسرده، مد نطرم عمدتا کسانی هستن که با نگاهی بی تفاوت به تلاش و کوششی که برای شاد کردنشون رخ داده خستگی رو به تن آدم باقی میذارن.

قبول دارم شاید طرف حال و حوصله نداره، خسته ست اعم از جسمی و روحی، اونقدر سختی کشیده که الان چیزی براش مهم نیست  اما ته تهش به نظرم این دست از افراد   صحیح تربیت نشدن و اصولا قدردان هیچ اتفاق و عملی نیستند شاید هم قدردانیشون درونی باشه، ولی اون بنده خدایی که دهنش آسفالت شده تا این شادی و براشون ایجاد کنه  وقتی در قبال تمام کاری که انجام داده لحن بی تفاوت و نگاه سرد رو تحویل میگیره   قدردانی درونی به چه دردش میخوره؟!

بعضیا میگن اگه پولدار و ثروتمند باشیم خیلی میبخشیم،  اگه کسی بخشنده باشه در فقر و نداری هم از اونچه که داره چشم چوشی میکنه و میبخشه...

بعضیا منتظرن یه اتفاق بزرگ بیفته تا شاد بشن، کسی که شاد بودن رو بلد باشه با کوچکترین اتفاق هم میتونه شاد بشه...

بعضیا به ذره ای تمام عمر قدردانند، و عده ای در مقابل کوهی جز ناخرسندی و ناسپاسی نمیدانند...

به قول سعدی علیه الرحمه:

دوام دولت اندر حق شناسیست    زوال نعمت اندر ناسپاسی است

اگر فضل خدا بر خود بدانی         بماند بر تو نعمت جاودانی

چه ماند از لطف و احسان و نکویی؟   حرامت باد اگر شکرش نگویی

نظرات 6 + ارسال نظر
پریسا سه‌شنبه 3 بهمن 1396 ساعت 19:51 http://parisabz.blogsky.com

چقدر قشنگ گفتین که "صحیح تربیت نشدن". جالب اینه که به شادی دیگران هم حسادت میکنن. خیلی پست خوبی بود.

لطف دارید مثل همیشه....
به نظرم عمده رفتارهای ما به نوع تربیت مون در کودکی برمیگرده

حمید سه‌شنبه 3 بهمن 1396 ساعت 20:38

به نظرم قسمت بزرگیش اختیاری نیست. همون آدمی که دیر شاد میشه یا بقول تو قدرنشناس هست، تحت تاثیر مثلا الکل یا روانگردان اگه فاز مثبت بگیره در اون لحظات تمام دنیا رو دوست داره، میخنده، به دیگران زنگ میزنه، نگران بقیه میشه... میخوام بگم وقتی یه تاثیر کوچک روی انتقال دهنده های شیمیایی مغز باعث چنین تغییراتی در آدم میشه، چرا نباید بپذیریم که این آدمایی که میگی کلا ساختار مغزیشون اینشکلیه و قسمتهایی از سیستم عصبیشون نقص داره؟ نمیگم همه اینجوری هستن، ولی قطعا دلیل این و خیلی از موارد مشابه (زورنجی، زود عصبانی شدن، نگرانی بیمارگونه و...) به همین سادگیه

باهات موافق نیستم چون مطلب مد نظرم شادی صرف نبود بلکه قدردان بودن افراد بود که خب یکی از بارزترین نشانه هاش شاد شدن در قبال کاری هست که دیگران براش انجام دادن، هر فردی با هر میزان از افسردگی یا رنجش از عالم و آدم بایست حداقل درک رو داشته باشه برای کسی که تلاش مضاعف یا خارج از وظیفه یی رو براش انجام داده، نه اینکه بلانسبت چون بز اخفش بر و بر نگاه کنه و دریغ از یک تشکر خشک و خالی که کمترین میزان قدر شناسی هست، این افراد نه درست تربیت شدن ونه دارای شعور کافی هستن متاسفانه

تیراژه چهارشنبه 4 بهمن 1396 ساعت 01:01

به جز اینا که حمید نوشت آره یه دسته هم هستن که کلا کسر شان میدونن که تلاش بقیه برای سورپرایز یا حمایت شدن شون یا به قول تو شاد شدن رو محلی از اعراب بدن! و کلا به هیچ میگیرن. بعضیا هم که همونطور که پریسا اشاره کرد شادی بقیه رو هم سبک مغزی میدونن و موفقیتشون رو ناچیز جلوه میدن. کلا که اینا رو باید نادیده گرفت از همه نظر

افرادی که تو خونه و مدرسه آموزش درستی نمیبینن بابت رعایت اصول اولیه رفتار اجتماعی خب چیزی غیر از این ازشون انتظار نمیره

حمید پنج‌شنبه 5 بهمن 1396 ساعت 11:04

بارها حتی در کامنتهای اینجا درباره اش بحث کردیم. به نظر من نمیشه گفت چقدر از این رفتارهای ناپسند تحت تاثیر تربیت و محیط و ژنتیک و شرایط زندگی و تجربه های کودکی و کلا چیزایی که دست خودمون نبوده هستن، و چقدرشون دست خودمون. ولی این رو میشه گفت که هرچقدر نقش اون دسته ی اول رو پررنگتر در نظر بگیریم، به همون میزان تحمل آدمها و رفتارهاشون برامون راحتتر میشه

با قسمت انتهایی حرفت موافقم، ولی در هر صورت انسان دارای عقل و شعور هست و این وجه تمایزش با سایر جانواران است.

شمسی خانم دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت 16:25

کلا تغییر کردن کار سختی هست. شاید اون آدم ها اینقدر با رفتار خودشون کنار اومدن که از تغییرش احساس ترس میکنن. اگه حرف های حمید رو قبول کنیم که شاید تو خیلی از عوامل اون آدم ها بی تقصیر باشن اینم که توجیهی میشه برای رفتار اون آدم ها ولی در نهایت این آدم ها هر روز تنهاتر میشن چون دیگران رو می رنجونن و تو سالمندی و پیری خیلی رقت انگیز میشن. تو فامیل خودم موردهایی داشتم که تو جوونی خودشون رو خدای عالم می دونستن اما الان حتی به احوال پرسی دیگران محتاج هستن و خودشون هم به این نیازشون اعتراف می کنن.

ناسپاسی کلا بد و مزخرف و غیر قابل قبول است حالا چه انتخابی باشد چه اکتسابی چه ناخودآگاه

Sahar یکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت 01:10

من از اونام که با کوجیکترین اتفاق شادیمو کلی بروز میدن ☺️

بسیار هم عالی ست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد