دن: «شنیدم در این کوه معدن هست.»
بونی: «خدا کند معدن نباشد!»
دن: «نمیفهمم! برای چی؟!»
بونی: «مادام که کوه فقیر است، از آن ماست، اما همین که معلوم شد غنی است، حکومت آن را تصاحب خواهد کرد. حکومت یک دست دراز دارد و یک دست کوتاه. دست دراز به همه جا میرسد و برای گرفتن است و دست کوتاه برای دادن است، و فقط به کسانی میرسد که خیلی نزدیکند.»
اینیاتسیو سیلونه،
نان و شراب
چه تعبیر قابل تاملی! و البته دردناک...
کاملا صحیح است
یاد داستان اکتشاف نفت در ایران و ادامه اش تاکنون افتادم
مخصوصا با شرایط سخت و بغرنج این روزهای اهالی خوزستان
تازه بعضی حکومتها یه دست سوم هم دارن که خیلی بلنده و برای خفت کردن اونایی استفاده میشه که به دستهای بلند و کوتاهشون اشاره میکنه! به اضافهی یه دست چهارم که بین المللی هست و مخصوص صدور انقلابه. دوتا دست کوچولو هم دارن که به افتخار هنر مملکتداریِ خودشون بزنن اون دست قشنگه رو...
به قول مرحوم علی حاتمی، هزاردستان
بشکند .
الهی آمین
به :حمید
کلا یک دست اند ...اما همه ی این کارها از دستشون برمی آید و دستی هم بالای دستشون نیست
حمید یعنی شفاف سازی کردی در حد بنز.
مخلصیم
اونوقت میگن چرا وبلاگ متروک شده. یه ریپلای ساده چیه اونم نداره!
واقعا چه متن قشنگی و چه جواب قشنگتری از جناب حمیدخان
بله ممنون از حمید
به حمید:
ولی بازم صفاش مثل صفای خونه های قدیمی که حوض و درب کلون دار داشتن می مونه .
من میرم تو گروه برات ریپلای میزنم که بیای اینو بخونی
دمت گرم خدایی! پیامت رو در گروه دیدم فکر کردم داری شوخی میکنی! : )
به نظر من فی نفسه در وبلاگ صفایی نیست. باصفا بودنش بخاطر خاطراتیه که ما ازش داریم