ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
کاش آدمها قلب نداشتن، اونوقت هیچوقت هیشکی غصه نمیخوردو دلش نمی شکست باید همیشه شاد بود و دنبال خوشی گشت چرا که غم و اندوه بدون هیچ دعوت و اشتیاقی خودش ما رو پیدا میکنه و به درونمون راه پیدا میکنه.باورم اینه که خوشبخت ترین افراد کسانی هستن که بدون ایجاد دلخوری و ناراحتی حرف دلشون رو به دیگران میزنن و احساساتشون رو بیان میکنن،با شناختن مردم همیشه یک کمی دلمون برایشون می سوزه، واسه همینه که با غریبه ها راحت تر هستیم. چون هنوز تو اون لحظه دلسوزی و تنفر شروع نشده. همیشه دنبال پولیم و فکر میکنیم پول همه چیز است اما وقتی بدستش میاریم متوجه میشیم کاملا اشتباه کردیم این همه جا صادقه حتی تو جامعه مادی زده و ترسناک امروز کشورمون،اشتباه است اگه بگیم عشق کوره حقیقت این که عشق نسبت به نقص ها و ضعف هایی که به خوبی می بینهبی تفاوته گاهی در وجود کسی که دوست دارد چیزی می یابد که احساس می کنه تعریف ناکردنیه و بیش از هر چیز دیگه یی اهمیت داره، خوشبحال آدمهای سطحی و بادرک پایین انسان هر چی فهمیده تر و پیچیده تر رنج و عذابش بیشتر،سفید باشی سیاه باشی خوشگل یا زشت پولدار با فقیر جنگجو یا صلح طلب، قصه ات که به آخرش برسه مجبوری تسلیم بشی میفهمی تسلیم بدون قید و شرط.......
خیره به روبرو بود خانومی که میانسال بود و مقتدر، وقتی دربست گرفت سرقیمت چونه نزد اونقدر محکم و پشت سرهم جملات بالا رو تکرار میکرد که متوجه نشدم یه هنرپیشه ست و داره دیالوگ هاش رو حفظ میکنه یا زنی خسته که داره بلند بلند با خودش حرف میزنه و درد دل میکنه، هرچی بود اونقدر تو خودش غرق بود که خلوتش رو بهم نزدم و فقط به صداش توجه میکردم و اون چیزی که از جملاتش یادم مونده بود رو اینجا آوردم.
#تاکسی_نوشت های خواندنیِ موسوی
تشکر تیرا جان، تیتر جالبی هست
دیدنِ آدمایی که بلند با خودشون حرف میزنن بدجور غمگینم میکنه... ته تنهاییه... ته سرریز شدن و بیپناهی...
بله متاسفانه اینجوریه، اما این خانوم ظاهر غمگینی نداشت
منم وقتی مورد آزاروناروای همکاران یا رئیسم قرار می گیرم شب در تاریکی و تنهایی در اتاق را می بندم آنها را روبروم تجسم می کنم ویک خطابه بلند با بالاترین صدایی که دارم ایراد می کنم .آخرش خودمم یادم نمی آید که چی گفتم !
روش جالبیه، کاش روزی برسه که هرکسی بدون ترس از آینده و قضاوت اطرافیان بتونه حرفش رو مستقیم تو روی طرف مقابلش بزنه
زندگی مخصوصا الان انقدر دوز تلخیش بالا رفته که روز به روز به تنهایی وانزوا نزدیکتر میشیم
کاش یه کم بیشتر ملاحظه همو بکنیم کمتر زخم بزنیم آرامش هم ندادیم لااقل آزار ندیم
کاش آدمها اینجوری بشن که شما گفتین
چقدر غمگین :(
در روزگاری هستیم که غم و غصه برامون از نون شب واجب تر شده