-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 شهریور 1400 00:07
« گدار » گاهی زندگی روزهای خوبش رارو می کند. بهانه ای برای شاد بودن داری نگاهی به آرامش می اندازی و شاید آنقدر توان داشته باشی، که همه ی کارهای یکماه را در سه روز انجام دهی!! بی گمان در میان خروش و گذر رود بی رحم زمان گداری هم پیدا خواهد شد تا زندگی روزهای خوبش را رو کند. مجید شمسی پور. شهریور 1400 پی نوشت و کمی بی...
-
ما هنوز زنده ایم
سهشنبه 26 مرداد 1400 00:24
ما هنوز زنده ایم. ما هنوز زنده ایم!! ما هنوز زنده ایم ؟؟؟ شاید وقت آن رسیده که به زنده بودن بیشتر فکر کنیم و به زندگی کردن.
-
روایت
یکشنبه 29 تیر 1399 19:21
((وقتی دوستش گنجشک های کوچک را نشانه گرفت، فکر کرد که او بی رحم ترین آدم دنیاست، اما وقتی اولین تکه گوشت پرنده کباب شده را در دهانش گذاشت، کمی فکر کرد و بعد گفت: می شود تفنگ بادی ات را چند روزی به من قرض بدهی؟))
-
پیرمرد
چهارشنبه 25 تیر 1399 06:33
دیروز صبح ماشین رو برده بودم تعمیرگاه، زمانی که رو ماشین کار میکردن حوصله ام سر رفت گفتم ببینم اینستا چه خبره؟ نکته قابل ذکر اینه که قبلا تو اینستاگرام فعال بودم روزی چند ساعت، اما الان چند روز یه بار دو سه دقیقه بازش میکنم. وحید یه استوری گذاشته بود عکس یه پیرمرد قد خمیده و شدیدا خسته،که یه جعبه گردنش بود و در حال...
-
ماهی
دوشنبه 23 تیر 1399 08:55
ماهی لجن خوار قابلیت همزیستی با بیشتر ماهیهای آکواریومی را دارد. این ماهی معمولاً به شیشهٔ و در طبیعت به سنگها و گیاهان چسبیده و با دهان خود سطوح را میمکد. با این کار لجنهای ریزی که به چشم نمیآیند اما وجود دارند در سطوح از بین میروند. این ماهی همچنین غذاهای باقیمانده در کف آکواریوم و روی شن و ماسهها را هم...
-
شرم
چهارشنبه 18 تیر 1399 03:51
هفته گذشته یکی از اقوام نزدیک که جوانی تنومند و قوی بنیه بود پس از ابتلا به ویروس کرونا و فقط بعد از چهل و هشت ساعت حضور در بیمارستان مرحوم شد. فارغ از تمام رنج و اندوهی که بابت مرگ ناگهانی و تبعات عاطفی اش گریبان خانواده متوفی را گرفته بود نکته یی که شدیدا جلب توجه میکرد انکار و اعراض شدید خواهران و برادران متوفی،از...
-
شرح حال
یکشنبه 15 تیر 1399 19:33
ویکتور هوگو میگه: ما پادشاه را کشتیم و سعی کردیم دنیا را تغییر بدهیم، حالا تنها چیزی که گیرمان آمده یک پادشاه جدید و بدتر است! آن زمان برای آزادی میجنگیدیم ولی الان برای نان!
-
جنگ جنگ تا پیروزی
سهشنبه 10 تیر 1399 23:47
بعضیها معتقدند که جنگ، فینفسه چیز بدی است؛ البته من این مسئله را قبول دارم، ولی مگر در عالم، جنگ فینفسه هم داریم؟ مگر میشود دو نفر، دو گروه یا دو ملت، بدون هیچ دلیلی با هم بجنگند و یکدیگر را از بین ببرند؟ هر جنگی دلیلی دارد که مورخان با مطالعه شواهد باقیمانده از یک واقعه، سعی میکنند آن را بیابند و در آثارشان...
-
فخر جهل
یکشنبه 8 تیر 1399 04:05
نمی دونم با نوجوونها یا به قول غربی ها تین ایجرها ( افراد سیزده تا نوزده ساله) چقدر در ارتباطید یا به چه میزان بهشون توجه میکنید؟ چند سال پیش تو آموزشگاه، الان بعضی وقتها حین مسافر کشی، و خیلی اوقات با این قشر از اقوام اعم از دور و نزدیک ارتباط خوبی دارم حالا به خاطر اخلاقم، اطلاعاتم،اینکه با زبون و اصطلاحاتشون آشنا...
-
سنگ
یکشنبه 1 تیر 1399 18:51
خاطرهای در درونم است چون سنگی سپید درون چاهی سر ستیز با آن ندارم، توانش را نیز برایم شادی است و اندوه. در چشمانم خیره شود اگر کسی آن را خواهد دید. غمگینتر از آنی خواهد شد که داستانی اندوهزا شنیده است. میدانم خدایان انسان را بدل به شیء میکنند، بیآنکه روح را از او بگیرند. تو نیز بدل به سنگی شدهای در درون من تا...
-
تصمیم
سهشنبه 27 خرداد 1399 20:39
هر تصمیمی تبعاتی داره، اعم از کوچک و بزرگ و درست یا غلط... اما بعضی تصمیمات هزینه گزافی در پی دارد گاهی برای چندین نسل...
-
مرشد
یکشنبه 25 خرداد 1399 07:06
مرشد لطف الله اون روز بخاطر اینکه چند روزی میشد منیر کوچولو دختر ته تغاریش تو بستر بیماری بود حال و حوصله نقالی نداشت و کلا سردماغ نبود، یه گوشه یی کز کرده و قلیونش رو میکشید، کربلایی محمود قهوه چی اومد پیشش گفت مرشد دستم به دامنت میبینی گوش تا گوش قهوه خونه آدم نشسته همه منتظر نقالی تو هستن، میدونم سر بند ناخوشی صبیه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 خرداد 1399 18:22
متشکر و سپاسگزارم بابت ابراز همدردی و تسلیت گفتن تک تک دوستانی که اینجا رو میخونن... روح تمام درگذشتگان شاد و خداوند عزیزانتون رو براتون حفظ کنه انشاالله
-
...
سهشنبه 13 خرداد 1399 07:11
((الهی غربت ساقی نبینی الهی درد مشتاقی نبینی الهی که بالای اسم نگارت بمیری و هو الباقی نبینی))
-
آی سی یو
پنجشنبه 1 خرداد 1399 03:28
کلافه ی کلافه هستم مامان دومین شب رو هم تو آی سی یو گذروند و نمیدونم چند شب دیگه باید این شرایط مزخرف رو تحمل کنم. موردی که بیشتر عذابم میده، عدم حضورش تو خونه ست...
-
تاثیر دعا
یکشنبه 28 اردیبهشت 1399 05:43
مرد پولداری در کابل، در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله رستورانی ساخت که در آن موسیقی بود و رقص، و برای مشتریان مشروب هم سرو می شد. ملای مسجد هر روز موعظه می کرد و در پایان موعظه اش دعا می کرد تا خداوند صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی را بر این رستوران که اخلاق مردم را فاسد می سازد، وارد کند. یک...
-
کنارک
چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 03:51
احتمالا خبر ناوچه کنارک را خوانده اید. بازهم خطای انسانی!!! خیلیا معتقد به دست های پشت پرده و برنامه ریزی برای این قبیل رخدادها هستن،که نمیشه کاملا تایید یا ردشون کرد، وقتی گردش اطلاعات آزاد نباشه، خب این کاملا طبیعیه. میخوام بدون چون و چرا هرچی حکومت جمهوری اسلامی میگه رو دربست قبول کنم، اونوقت ازشون بپرسم چرا این...
-
خود سر
یکشنبه 21 اردیبهشت 1399 22:52
به گزارش ایسنا، احمد مازنی در تذکری در جلسه علنی صبح امروز (یکشنبه) مجلس شورای اسلامی اظهار کرد: آذرماه سال 1391 افراد خودسر سفارت بریتانیا در تهران را تسخیر کردند و چند اثر هنری که جزو اموال دولت انگلیس بود را تخریب کردند. وی ادامه داد: اخیرا در خبرها آمده که این آثار پس از ترمیم به سفارت بریتانیا در تهران برگشت داده...
-
قرقی
سهشنبه 16 اردیبهشت 1399 18:39
زن ایستاده بود و به مردی که روی تخت خوابیده و دستش با دستبند به تخت بسته شده و روش به سمت پنجره اتاق آ بی رنگ بیمارستان بود نگاه میکرد _سلام چطوری؟ _سلام پری خانوم، اینجا چیکار میکنی؟ اصلا چه جوری راهت دادن بیایی تو؟ مگه اون سربازه دم در نیست! پری کمی رنگ به رنگ شد و با شرم و به آرومی زیر لب گفت، بهشون گفتم زنشم......
-
کوکب خانوم
یکشنبه 14 اردیبهشت 1399 18:28
السیده کوکب السیده کوکب أم عباس امرأه نظیفه وصاحبه ذوق. تحفظ سطل الحلیب دائما فی محل بارد. وتلقی على السطل قطعه قماش کی لا یقع علیه غبار وتراب ویبقى نظیفا. السیده کوکب تصنع کل یوم من الحلیب شیئا. أحیانا تخلط فیه منفحه الجبن وتصنع جبنا. وأحیانا تخلط منفحه اللبن وتصنع اللبن. وأحیانا تأخذ من اللبن زبدا. فی یوم جاء عده...
-
قصه
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1399 03:14
دنیای قصه های قدیمی خوب بود،شاید هم دنیای قدیم دنیای خوبی بود. با یه دعای از ته دل، با یه شمع روشن کردن، با چند قطره اشک و...میشد بر بدی و پلیدی چیره شد. اصلا تو بگو اونها قصه بودن، اما وقتی « آخر هر قصه بد دیوه تنوره میکشه» من یکی عاشق تموم اون قصه ها هستم. چقدر دلتنگ اینم که یکی برام قصه بگه از اون قصه قدیمی ها، از...
-
بشقاب کرونا یاب
یکشنبه 7 اردیبهشت 1399 20:35
- دستاوردهای علمی رژیمهای استبدادی؛ شوخیهای تلخ روزگار ما دیکتاتور چین گول دروغهای خودش را خورده بود و گمان میکرد که دانشمندانش نوابغی هستند که میتوانند برای هر مشکلی راهحلی علمی بیابند. «مائو» موقعی که با معضل گرسنگی فراگیر در کشورش مواجه شد از دانشمندان تحت امرش درخواست کرد روی این موضوع کار کنند و راهکاری...
-
شکرانه منفی
سهشنبه 2 اردیبهشت 1399 05:37
دکتر مهدی پرهام در کتاب شکرانه منفی میگه: «شکرانه منفی شکرانه نداشتن است نه داشتن _ وقتی بیماری مهلکی نداشتید یا در حین رانندگی تصادف ننمودید، شکرانه سلامتی بجای می آورید.این شکرانه در ذات خود یک بعد منفی دارد و آن نبود چیزی است که باید باشد. نبود امنیت اجتماعی _ سیاسی و اقتصادی در یک جامعه تزلزلی ایجاد میکند که مردم...
-
خیاط
یکشنبه 31 فروردین 1399 04:55
یه روایت هست که میگه : روزی،نیکیتاخروشچف از خیاط مخصوصش خواست تا از قواره پارچه ای که آورده بود، برای او یک دست کت و شلوار بدوزد. خیاط بعد از اندازه گیری ابعاد بدن خروشچف گفت که اندازه پارچه کافی نیست. خروشچف پارچه را پس گرفت و در سفری که به بلگراد داشت از یک خیاط یوگوسلاو خواست تا برای او یک دست، کت و شلوار بدوزد....
-
«گله از چرخ ستمگر بکنم یا نکنم؟»
چهارشنبه 27 فروردین 1399 04:39
هر وقت فکر کردم زندگی از اینی که هست سخت تر نمیشه، کائنات انگشت شصتش رو نشونم داده، البته به مفهوم ایرانی نه غربی اش... اهل زنجموره و ننه من غریبم بازی نیستم، اهل نسلی هستم که یادمون دادن «اما تو کوه درد باش، طاقت بیار و مرد باش!» هی با خودم تکرار میکنم عباس «توی شبات ستاره نیست موندیو راه چاره نیست» ای لعنت به هر چی...
-
دشت گل سرخ
یکشنبه 24 فروردین 1399 21:49
یک حکیم سالخوردهی چینی از دشتی پر از برف رد میشد، به زنی برخورد که گریه میکرد. حکیم پرسید: «چرا گریه میکنید؟» زن گفت: «چون به زندگیام فکر میکنم، به جوانیام، به آن چهرهی زیبایی که در آینه میدیدم و مردی که دوستش داشتم. این از رحمت خدا به دور است که به من توانایی به خاطر آوردن گذشته را داده است. او میدانست که...
-
احوال
سهشنبه 19 فروردین 1399 20:23
مقاومت بعضیا در مقابل فهمیدن، باور کردنی نیست. غم غریب بودن تو، وطن وسعت غیر قابل اندازه گیری داره. بارون همه چیز رو میشوره و میبره، جز زنگار دل چروکیده رو. احترام احترام میاره، اما عشق و محبت ... بگذریم! قفس برای مرغ عشق، بهترین خونه ست و دنیا با همه ی عظمت و پهناوریش برای عقاب یه زندون. هر بازگشتنی شکوهمندانه نیست...
-
آینه
یکشنبه 17 فروردین 1399 21:19
این روزها به عاطل و باطل ترین وضع ممکن در حال سپری شدن است، اما ناراحت نیستم و این یه پارادوکس عجیب هست. اخبار رو دنبال میکنم و مثل همیشه از این همه دروغ و حجم وقاحت سرسام میگیرم، تا دیروز حمله بیولوژیک آمریکا بود حالا که شیطان بزرگ خودش گرفتار شده،تئوریسین های داخلی و متوهمین توطئه، خفه خون گرفته اند، بقول شیرین...
-
...
سهشنبه 12 فروردین 1399 16:31
نمی دونم چی بگم، فقط آرزو میکنم بگذرد این روزگار تلختر از زهر...
-
آسمان
یکشنبه 10 فروردین 1399 23:17
دیشب نونهایی که پخته بودم تمام شده بود و قرارم بود صبح زود بیدار بشم که که بتونم نون جدید رو به صبحانه برسونم ..... چشمام رو که باز کردم دیدم ساعت ۸ و نیمه ،( عموما دیرتر از ۸ بیدار نمیشم شانس اهالی خونه هم عدل امروز دیرتر بیدار شد) با دلخوری و نگرانی از اینکه حالا برای صبحانه چه کنم اومدم پایین که صدای زنگ در...