-
((اونقدر گفتن که آزادی به مرگ ساده تن دادی))
یکشنبه 3 آذر 1398 05:50
مرگ قانونمداری و پایبندی به اون از سوی کسی روا داشته شده که حقوقدان است و به این داشته خود مینازید. الباقی ادعا ها هم در این نظام همین گونه است و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل... این چند روز همه اش یاد شهدا میفتم، یاد شهدای جنبش مشروطه، شهدای سال سی و دو، شهدای خرداد چهل و دو، شهدای پنجاه و هفت، شهدای جنگ، شهدای...
-
((با تمام وجود غمگینم))
سهشنبه 28 آبان 1398 19:18
غمگینم برای مردمی که هر روز سفره شون کوچیکتر میشه! غمگینم برای پدرانی که هر روز بیش از پیش شرمنده خانواده شون میشن! غمگینم برای مادرانی که دایما در هول و هراس اند که فردا چی میشه! غمگینم برای جوانانی که نه امروز دارند نه فردا، دچار سرخوردگی و یاس و اعتیاد میشن! غمگینم برای پرسنل نیروی انتظامی که هر چند وقت یه بار جسم...
-
بنزین
یکشنبه 26 آبان 1398 19:52
کارد از استخوان هم رد شده و صدای خرد شدن استخوان های اکثر مردم بگوش میرسه، اما دریغ که هیچ گوش شنوایی نزد حکمرانان تو این سرزمین وجود ندارد. تو بد شرایطی گرفتار شدیم نه اعتراض به نتیجه میرسه،نه نشستن فایده داره، نه امکان تغییر وجود داره، نه تحمل این همه فشار دیگه ممکنه... نفرین شدگان تاریخم،دوزخیان زمین، ملتی نشسته بر...
-
داستان تجاوز من
سهشنبه 21 آبان 1398 19:09
چند شب پیش ساعت حول و حوش یازده و نیم تو میدون انقلاب، اول کارگر شمالی دیدم سه تا خانوم جوان منتظر ایستادن بوق زدم اول تعلل کردن و بعد یه مشورت کوتاه گفتن میریم خوابگاه چمران( انتهای امیر آباد جنب شهرک والفجر) گفتم بفرمایید کمی که حرکت کردیم پرسیدم جسارتا دلیل تعلل اولیه تون چی بود؟ با کمی من و من کردن یکشون با خنده...
-
(( جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد))
یکشنبه 19 آبان 1398 18:46
پس حسین را ببردند تا بر دارد کنند. صدهزار آدمی گرد آمدند... درویشی در آن میان پرسید که عشق چیست؟ گفت: امروز، فردا و پس فردا بینی! آن روز بکشتند و دیگر روز بسوختند و سوم روزش برباد دادند، یعنی عشق این است. پس در راه که میرفت میخرامید، دست اندازان و عیار وار میرفت با سیزده بند گران. گفتند: این خرامیدن چیست؟ گفت: زیرا...
-
آدم ها
سهشنبه 14 آبان 1398 19:27
به نظر من( رو این به نظر من تاکید دارم) بعضی آدما محترمن اما دوست داشتنی نیستن یعنی به خاطر جایگاه و خصوصیات اخلاقی و رفتاریشون، کاملا قابل احترامن مثل فلان استادمون تو دانشگاه، یا بزرگ فامیل یا پدر دوستمون که ما نسبت به اونها احترام قایل هستیم اما به دلیل برخی خصوصیاتشون دوستشون نداریم مثلا عبوس، کج خلق هستن یا اصولا...
-
پارادایس
یکشنبه 12 آبان 1398 17:59
زمستان بود. جان می کندم در نیویورک نویسنده شوم. سه یا چهار روز بود لب به غذا نزده بودم . فرصتی پیش آمد تا بالاخره بگویم: "می خوام مقدار زیادی ذرت بو داده بخورم " و خدای من، مدت ها بود غذایی این همه به دهانم مزه نکرده بود. هرتکه از آن و هر دانه مثل یک قطعه استیک بود. آنها را میجویدم و راست می افتاد توی معده...
-
بیست و چهار ساعت
سهشنبه 7 آبان 1398 17:38
دوستی چند روز پیش این پیام رو برام فرستاده بود: ((یک روز از خواب بیدار می شوی و به تو می گویند این آخرین روز زندگی توست از جایت بلند می شوی دلت به حال خودت می سوزد با خودت فکر می کنی امروز چقد می توانی بیشتر زندگی کنی بیشتر از زندگی لذت ببری !دوش می گیری ، از کمدت بهترین لباس هایت را انتخاب می کنی و می پوشی ، جلوی...
-
مناسک
یکشنبه 5 آبان 1398 22:59
هر دوازدهسال یک بار جمعیتی بالغ بر چهلمیلیون نفر برای تبرک مذهبی و اجرای مناسک دینی در رود گنگ جمع میشوند، خود را شستوشو میدهند و از آب آن مینوشند. «آراویند آدیگا» نویسندهٔ هندی-استرالیایی در رمان خواندنی «ببر سفید» که سال ۲۰۰۸ میلادی برنده جایزهٔ «من- بوکر» شد در توصیف این تبرک مینویسد «... دهانتان پر از...
-
بومی
سهشنبه 30 مهر 1398 19:09
اوایل دهه هفتاد که کمی فضا باز شده بود، تلویزیون برنامه طنز بسیار موفقی داشت به نام ساعت خوش، یکی از آیتم های جذابش کنار سعید و خان دایی، درک و همکارش هنرا، مسابقه هفته، آیتم بچه ی این محلی بود که کارکتر ها با لحن لاتی و داش مشتی مابانه از رهگذر میپرسیدن بچه ی این محلی!؟ بچه ی این محل نیستی !!! برووو... ما میل داریم...
-
حسود هرگز نیاسود
یکشنبه 28 مهر 1398 23:34
حسادت و پرتوقع بودن بدترین، خلق و خوی آدمیست.
-
عمل
سهشنبه 23 مهر 1398 18:30
قلب و مغز مثل جعبه و کمد نیستن که پر بشن، هر چی بیشتر توش بریزی بزرگتر میشن! وقتی دیروز و امروز و فردا در اختیار ما نیست مجبوریم دم رو غنیمت بشماریم امان از استبداد شرقی که قرنهاست ما را سمت درویش مسلکی و صوفی گری سوق میدهد آنهم صرفا درشکل و صورت و ظاهر...انسانها معمولا زمانی چیزهایی را از دست میدهند که از داشتنش مطمن...
-
تعقل
یکشنبه 21 مهر 1398 18:26
- اخلاق از نگاه راسل؛ فضیلت یا ضرورت؟ «برتراند راسل» مدعی بود برای اخلاقی کردن انسانها کافی است عقلانیت دراز مدت را در آنان تقویت کرد. برای مثال فرض کنید که من در اصطبل خودم ده اسب دارم و همسایهام نیز در اصطبل خودش ده اسب دارد. در وهلهٔ نخست، من تمایل دارم اسبهای همسایهام را نیز مالک شوم و همین مرا انگیزهمند...
-
باور
سهشنبه 16 مهر 1398 17:54
میگن:احساسات آدمم مثل آثار هنری هستن،میشه جعلشون کرد! کاملا هم شبیه به اصل هستند، ولی بدلی هستن! از کجا باید بدونیم وقتی با احساس کسی سروکار داریم اون حس اصل هست یا بدل!؟ بعضی از احساسات اصیلند و در صورت خدشه برداشتن غیر قابل ترمیم اند، مثلا شخصا معتقدم امید هیچکسی رو نباید ناامید کرد صد البته تا حد توان! به زعم من...
-
پدر
یکشنبه 14 مهر 1398 17:35
میگن: پدر مثل خودکار می مونه شکل عوض نمیکنه ولی یه دفعه میبینی نمی نویسه، اما مادر مثل مداد می مونه هر لحظه تراشیده شدنش رو می بینی تا اینکه تموم میشه... آیا هر پدری اینجوریه به گمونم نه! بعضی پدرها صرفا یه والد زیستی هستند و بس اما میخوام راجع به پدرهایی بگم که حقیقتا مرد زندگی و پشتوانه فرزندانشون هستن، از همه چی...
-
فهمیدن
سهشنبه 9 مهر 1398 19:14
بعضیا نفهم هستن بعضیا هم نافهم! نفهم از نهی میاد، اگه امر بشه امکان فهمیدنش وجود داره، یعنی نفهم تبدیل بشه به بفهم... اما، امان از نافهم چون فهمیدن براش نفی شده کلا امکان فهمیدن نداره... پی نوشت: در دستور زبان عربی، فعل نفی و نهی تفاوت ماهوی دارند.
-
خدای مملی
یکشنبه 7 مهر 1398 19:13
"خدای مملی" آقای مهاجرانی وزیر ارشاد آقای خاتمی، زاده روستای مهاجران از توابع اراک است، ایشان قلم شیرینی دارند و کتابی دارد به نام حاج آخوند که گوشه ای از خاطرات دوران کودکی و نوجوانی اوست و اینک خاطره ای از کتاب «حاج آخوند » تحت عنوان "خدای مملی" 《حاج شیخ محمودرضا امانی فرزند مرحوم شیخ علی اصغر،...
-
برای محسن
سهشنبه 2 مهر 1398 19:45
روز شنبه مورخه سوم مهرماه سال یکهزار و سیصدو هفتاد و هشت هجری خورشیدی ساعت سه بعد از ظهر تمام ورودی های جدید رشته جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران وارد کلاس بزرگی شدند از مجموع سی و پنج نفر قبولی اون سال، هفت نفر پسر و بیست و هشت نفر دختر بودند بین همه ی اون افراد از همون روز اول رفاقتی بین من و محسن...
-
آش
یکشنبه 31 شهریور 1398 19:37
یک وجب روغن روى آش: ناصرالدین شاه سالی یک بار آش نذری می پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می یافت تا ثواب ببرد. رجال مملکت هم برای تهیه آش جمع می شدند و هر یک کاری انجام می دادند. خلاصه هر کس برای تملق و تقرب پیش ناصرالدین شاه مشغول کاری بود. خود شاه هم بالای ایوان می نشست و قلیان می کشید و از بالا نظاره گر کارها بود....
-
خبر
سهشنبه 26 شهریور 1398 19:09
طی روزهای گذشته دو خبر جالب در مورد دو نفر ایرانی بسیار مورد توجه قرار گرفت. یکم: بهروز بوچانی روزنامهنگار و نویسنده کرد ایرانی است. شرح حال او با نام رفیقی نه مگر کوهستان که در اردوگاه پناهندگان مانوس نوشته که برنده جایزههای بسیاری شده است. او از سال ۲۰۱۳ در جزیره مانوس گرفتار است. بهروز بوچانی به عنوان استادِ...
-
مجوز
یکشنبه 24 شهریور 1398 18:58
• کودکان و نوجوانان در این کشور اجازه ندارند رانندگی کنند، • کودکان و نوجوانان در این کشور اجازه ندارند حساب بانکی افتتاح کنند، • کودکان و نوجوانان در این کشور اجازه ندارند در مدرسه غیبت کنند و در این صورت باید توضیح والدینشان را به مدرسه ارائه دهند! • طبق قانون کودکان و نوجوانان حتی اجازهٔ کار و کسب درآمد هم ندارند...
-
خوب،بد،زشت
یکشنبه 17 شهریور 1398 19:42
خوب: حدودا یکماه پیش ساعت دو و نیم، نیمه شب با یه مسافر پیرمرد از میدون راه آهن داشتم تو خیابون ولی عصر به سمت بالا حرکت میکردم بعد از چهارراه مولوی دو نفر دست بلند کردن عرب زبون بودن اما انگلیسی حرف میزدن خلاصه با همون قدر زبانی که بلدم ( در حد ای ام بلک بورد) متوجه شدم میخوان دربست برن آریا شهر، سر قیمت توافق کردیم...
-
سوگواری
سهشنبه 12 شهریور 1398 17:54
حدودا دو هفته پیش یکی از همسایه ها فوت کرد، دیشب پسر بزرگ مرحوم رو دیدم گپ و گفتی داشتیم دل پرخونی از رفتار اقوام در روزهای سوگواری شان داشت یاد دو سال پیش خودم افتادم مشکلات مشترک علی رغم تفاوت فرهنگی و قومیتی و طبقاتی، موجب شد به این فکر بیفتم که یه سری ناهنجاری ها کلا تو این سرزمین اپیدمی شده و اراده و تفکری هم...
-
اخلاق
یکشنبه 10 شهریور 1398 19:26
در جامعهای که همۀ افراد با هر تخصصی میتوانند شغلی داشته باشند، کارشکنی، حسادت، تهمت، سخنچینی، چاپلوسی و موارد اینچنینی کمتر است. به طور کلی در جامعهای که نیازهای اساسی انسانها در آن تأمین میشود، افراد بر پایۀ موازین اخلاقی زندگی میکنند. اخلاقی زیستن ارتباطی به نصیحت های اخلاقی و ازدیاد مجالس دینی ندارد. اخلاقی...
-
چرخ فلک
سهشنبه 5 شهریور 1398 19:26
گاهی اوقات وقتی میبازی یعنی بردی، ما تو یه خونه و یه اتاق هستیم اما تو یک دنیا نه! تردید آسونه تو این دنیا و از همه برمیاد اما بایست ایمان داشت. باور کنیم میشه خسته و زخمی بود اما ذلیل نشد،آره عزت و ذلت دست خداست. به زعم من جهان داری قوانین و نوامیسی هست که ما ازش سر در نمیاریم و نمیشناسیمش اما وجود دارند و بر تمام...
-
دستبوسی
یکشنبه 3 شهریور 1398 17:43
دلیلش رو حقیقتا نمیدونم اما از همون بچگی و زمانی که یادم میاد از دستبوسی بدم میومد و تا امروز جز دست نوزادان و مادرم دست هیچکس رو نبوسیدم این قضیه زمانی که جوون بودم و دوستان بیشتری اطرافم بودن سوژه جالب و مورد بحثی برای دوستان علی الخصوص خانوم ها بود. علی رغم اینکه اینکار رو دوست ندارم اما چندین نفر تا حالا بر اساس...
-
سکوت
چهارشنبه 30 مرداد 1398 19:13
سکوت یه وقتی باعث تعالی میشه یه روزی هم موجب سقوط! اما امیدوارم هیچوقت بجایی نرسیم که اصلا حوصله حرف زدن نداشته باشیم و سکوت کنیم فارغ از اینکه سقوط میکنیم یا صعود... سکوت ابلهانه،سکوت عارفانه،سکوت رمزآلود،سکوت سیاستمدارانه،سکوت عاشقانه،سکوت ریاکارانه،سکوت شجاعانه،سکوت ناجوانمردانه،سکوت عاقلانه... و این لیست سکوت رو...
-
بنیاد گرایی
یکشنبه 27 مرداد 1398 19:24
- بنیادگرایی مذهبی: عارضهٔ جانبی تنبلی مغز؟ یافتههای «علوم اعصاب»، نشان میدهند که بنیادگرایی مذهبی میتواند نتیجهٔ تنبلی ذهنی باشد. شواهد نشان میدهند پذیرش یک مدعا، بسیار سادهتر از رد آن است چراکه برای رد یک ادعا میبایستی به دلایل مخالف آن ادعا بیاندیشیم. «سم هریس» در سال ۲۰۰۸ در سری آزمایشاتی با دستگاه fMRI...
-
کنکور
سهشنبه 22 مرداد 1398 19:08
چند روز پیش یکی از اقوام برای انتخاب رشته بهم مراجعه کرد، حقیقتا معنای تغییر رو با تمام وجود حس کردم اوضاع انتخاب رشته با بیست سال پیش به شدت دچار تغییرات شده، دوره ما اینجوری نبود، با چند نفری مشورت کردم و نهایتا معلوم شد که کار خاصی ازم برنمیاد. صحبت رتبه اش بود که به شوخی گفت شماره رمز کارت شارژ هست گفتم خب...
-
حج
یکشنبه 20 مرداد 1398 17:55
عبدالله مبارک به سفر حج مشرف شد، بعد از اعمال حج در خواب دید ندایی به گفت: از ششصد حاجی کسی حاجی نیست مگر علی بن موفق کفاش پینه دوز در دمشق که به حج نیامد. پس از آن عبدالله به دمشق رفت و علی بن موفق را دید که پینه دوزی و کفاشی می کند، از او پرسید تو امسال چه کردی؟ با اینکه به حج نرفتی ولی از میان حاجیان حج تو قبول...