هفتگ
هفتگ

هفتگ

خط کش...

نجّه گلوووت، پسر ِ غلام دلاّک!!
آقات خدا بیامرز تو هفت آسمون یه ستاره نداشت. از دار ِ دنیا دو تا دست داشت هر کدوم به قاعده ی این بشقاب! از قبل ِ خروس خون تا بعد غروب، تو گرمابه ی سر ِ بازار، کلی آدم ِ ریز و درشت رو زیر ِ دستاش می چلوند و مالش می داد، آخر شب جمع ِ یه قرون دو زار ِ کف جیبش به زور می رسید به دو تومن. گنجشک روزی بود اما خب تا دلت بخواد قانع. موندم حیرون خلق و خوی تو به کی کشیده که اینقدر خوش اشتها شدی و چُس چرب...

منو نیگا. گفتی می خوام دستم تو جیب خودم باشه آوردمت دم حجره ور دست خودم. گفتی زن می خوام گفتم خیر سرم عموتم، آقات حق بزرگی داشته گردنم، چشمم کور، دندم نرم، واست آستین می زنم بالا. اما نفله، این تو بمیری دیگه از اون تو بمیریا نیست. ینی این فقره رو ما نیستیم، ینی زپلشک. ینی دختر ِ میرزا حسن ِ زرگر لقمه ی دهن ما نیست.

می گی دختر ِ خاطر خواهته؟! اونقدر هست که بی خیال مرصع پلوی سر ِسفره ی آقاش بشه و بشینه پای آبدوغ خیار و نون تیری ِ لای سفره ی تو؟! اونقدر هست که پیرهن ململ ِ تن اش رو در بیاره و عین ما لباس کرباس بکنه تن اش؟ اصش حالیته آغبانوی زربفت ِ چارقدش به کل هیکل تو می ارزه؟! اونقدر خاطرت رو می خواد که بهار خواب ِ آفتاب گیر ِ عمارت آق باباش رو ول کنه ویه عمر کِز کنه تو سولاخ موش ِ نمور ِ تو، ور جیگر ِ ننه ات، بشه یکه زیاد شنوی مادر شوئر؟!

نه پسر جان، این رسمش نیست. پای همه چیز زندگی باس خط کش گذاشت. قاعده ی دنیا همینه. اینی که میگن حبّ و عشق و خواستن ِ آدمیزاد رو وجب نمی کنن مال ما نیست. مال کتاباست، مال از ما بهترون. مال اونایی که وجب کردن به کارشون نمیاد از زور ِ داشتن! تو گنجه ی کفترای روی بوم هم که نیگا بندازی اون شازده مسجدیه هیچ رقمه با اون سوسکی خال پیس بی ریخته نمی ره، حتمن یه حکمتی داره دیگه...

بــِکن دندون این خبط رو عمو جان. بگرد دنبال یکی که بهت بیاد، که تا تهش باهات بیاد، بی نق و نوق. نه کسی که نا غافل قالت بذاره توی راه ِ دلش، نه کسی که بشی سر راهیه دلش...

نظرات 43 + ارسال نظر
سهیلا دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 ساعت 15:24 http://rooz-2020.blogsky.com/



ای من بقربون اناردونه که از حالا باید دست و پنجه نرم کردنو با این روزگار لاکردار که اونم بد دلی بعضی از آدما لاکردارترش میکنن رو یاد بگیره و تمرین کنه....
الهی که خدا حافظ دونه ی انارمون با بابا و مامان مهربونتر از برگ گلش باشه ....آمیــــــــــــن

خدا نکنه
سلامت باشید سهیلا خانم عزیز

نیلو دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 ساعت 15:25 http://niloonevesht.blogfa.com

چقدر دلم یه جوری شد...

ایشالا که یه جور ِ خوب شده باشه

سارا لواسانی دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 ساعت 15:35

قلم اناردونه؟
دنیا نیومده مینویسه پس! جالبه!
خوبه خودتون دارید میگید هرکی هرکیه.... و چقدر دروغ موج میزنه اینجا

من هدفم دیده شدنه؟ یه اسم و فامیلی که ازش متنفرم چون اذیتم کرده و حالا به انتقام اینجا گذاشتم تا فحش بخوره و آروم شم. همین!
برخلاف جنابالی که هررررر کی سر راهت رسید رو لگد میکنی تا قدت یه کم بلند تر شه و بالاتر ب ی و بیشتر دیده شی از دیده شدن بیزارم وگرنه مثل جنابالی هزاری وبلاگ میداشتم و با دو هزار هویت جعلی توشون خودنمایی میکردم تا دیده شم.

خب، شد همونی که باس می شد
دیگه عرضی ندارم
دوستان بخوانند و قضاوت کنند و کسب آمادگی کنند جهت مواجهه با این قبیل افراد که بدبختانه هستند و زندگی می کنند بین ما. چه در زندگی واقعی و چه در عالم مجاز...

سارا لواسانی دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 ساعت 16:00

یکی مثل من رو یه بی حیا و بی وجدان و لجن و گروه کثیفش به این روز انداختن و الان هم راست راست دارن راه میرن
شما هم گوشه دماغت رو نگیر و پیف و پیف راه ننداز جناب حیله گر
تا حالا با رندی در رفتی و دیگران جای تو تاوان دادند
اما بدون نشاشیده شب درازه!

در ضمن نفرمودید ناردانه شما دنیا نیومده چطور مینوسه؟ نکنه بهتون الهام و وحی میکنه!

سارا لواسانی دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 ساعت 16:32

اون گل آبی کثیف رو ببرید بذارید سر قبر من تا خیالتون راحت شه. یه نفر دیگه رو هم از هستی ساقط کردید و عرصه و ج لانگه وسیعتری رو به خودتون اختصاص دادید. پایان

رها آفرینش دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 ساعت 18:12 http://rahadargandomzar.blogsky.com

اوا،ما سه ساعت از اینترنت به دور بودیم ییهو چی شد اینجا؟
کاش زودتر اومده بودم ،خیلی دلم میخواد بدونم اون کامنت چی بوده که خطاب به من نوشته شده بوده...آقای جعفری نژاد ممکنه اگه کاملا حذفش نکردین توی وبلاگم بگذارینش؟ ممنون میشم...

محسن باقرلو دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 ساعت 19:01

بچچه های لواسون خوش اخلاق تر از این حرف بودنا !

پروین دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 ساعت 21:18

ای داد ... کاش کامنت ها را نخوانده بودم اول. اصلا همهء حس خوبی که از نوشتن این پست قشنگ داشتم از بین رفت :(
خیلی غم انگیز است که تا صفحه ای و گروهی اندکی محبوبیت به دست میاورد خیل این بازدیدکننده ها به سویش سرازیر میشود.

چه عرض کنم والا

پروین دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 ساعت 21:24

اما متاسفانه خنده ام را هم نمیتوانم پنهان کنم. از این تلاش کودکانه برای به میان کشیدن پای ناردانهء عزیز دلمان به میانهء این جدل. و برای قتلی که مرتکب شدی!!!

fanoos دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 ساعت 22:30

ی سوال بپرسم؟
آخه من یکی دوماهی بیشتر نیست با اینجا آشنا شدم...
این متن در مورد خودتون بود یعنی یا همینطوری...؟

نه یه مونولوگ کاملن تخیلی بود دوست من

صدیقه (ایران دخت) سه‌شنبه 8 اردیبهشت 1394 ساعت 02:25 http://dokhteiran.blogsky.com

سلام
دیشب که شب شما بود فرصت نکردم بیام مهمونی. امشب اومد یه سری به مهربان بانو زدم گفتم یه سرکی تو واحد شم هم بکشم که حظم کامل شه که به حمدالله شد.
شدیدا شیفته ی این لحن نوشته هاتونم. طرحهاتونم که غالبا عاالین...
این از این. اومدم کامنت بذارم تشکر کنم که کامنتای دخترک لواسانی حسابی خندودم... خوب بود... هم کامنتای ایشون هم جوابای شما... ما که شاد شدیم. خدا ایشونم شاد کنه به حق بیل گیتس

ممنون صدیقه جان

habeyeangur سه‌شنبه 8 اردیبهشت 1394 ساعت 09:48 http://havashi-zendegi.blogfa.com/

میخواستم نظر بذارم ولی وقتی نظرات خوندم تا برسم پایین صفحه اینقدر به قول معروف کل کل دیدم که پشیمون شدم

:-)

سامان سه‌شنبه 8 اردیبهشت 1394 ساعت 14:18

این آقای نویسنده ، قبلا در وبلاگ شخصیشون در مقابل نظر بنده، با همین ادبیات عجیب پاسخ بنده را داده بودند و کلا نقدی را بر نوشته های خویش برنمی تابند.

دوست من

کامنت های وبلاگ شخصیم یعنی "مجموعه عرائض آقای بلاگر" سابق رو تا اواسط بهمن ماه سال 91 به دنبال کامنتی که به اسم "سامان" درج شده باشه گشتم ولی چیزی پیدا نکردم. میشه خواهش کنم یه حدود تاریخ یا آدرس از کامنتی که می فرمایید به من بدیدکه خودم هم بدونم ایرادم کجا بوده. بهتون قول می دم کامنت رو با جوابم همین جا کپی کنم و در صورتی که خطا از من بوده باشه همین جا کتبا و با افتخار ازتون عذرخواهی کنم. ممنون می شم اگه یه محل رجوع از کامنت به من بدین

+ تمام نظرهای ثبت شده در مجموعه عرائض آقای بلاگر رو نگاه کردم و باز هم موفق نشدم کامنتی با اسم "سامان" پیدا کنم. منکر نمی شم که شاید به چشم من نیومده اون کامنت، ممنون می شم بگید کی بوده

رهگذر سه‌شنبه 8 اردیبهشت 1394 ساعت 20:30

چیزی ورای «عالی» بود...

ممنون و موتوشکرم. لطف دارید

سامان چهارشنبه 9 اردیبهشت 1394 ساعت 09:37

آقای نویسنده
بنده ممکن است به دلیل عدم حساسیت شخصی و نداشتن وبلاگ با اسم دیگری نظیر خواننده یا ناشناس یا.... برای شما نظر گذاشته باشم که متاسفانه در خاطرم ثبت نشده ولی بهتر بود که این وقت و انرژی جهت جستجوی نام بنده راصرف تفکر و بازبینی کامنتهای این بخش میکردید تا بتوانید با مخاطب عام ارتباط بهتری داشته باشید.

یعنی تمام کسانی که اینجا با یه اسم ثابت و نه لزومن اسم و شهرت واقعیشون (ولی با یه اسم ثابت و معتبر) کامنت می گذارند وبلاگ نویس هستند و یا آدم های حساسی هستند. خیر. کامنت گذاشتن با اسامی مختلف فقط و فقط یک دلیل می تونه داشته باشه که فهمیدن اون دلیل هوش چندانی نمی خواد و من قضاوت رو واگذار می کنم به مخاطبین منصف و باهوش ِ هفتگ.
با این که تقریبن مطمئن بودم ادعای شما کذب هستش به نیت احترام به شما تمام حدود 9 هزار کامنتی که تو این حدود سه سال تو وبلاگ شخصیم ثبت شده بود رو گشتم و چیزی پیدا نکردم و فی الحال کاملن با شما موافقم که صرف زمان برای کسی که حتی نمی تونه تو فضای مجازی یه شخصیت با ثبات یا حداقل اسم و نشان ثابت داشته باشه وقت تلف کردنه :-)

اصلن خدا رو چه دیدی شاید شما هم از یه "سامان" نامی بیزار بودید خواستید اینجوری فحش بخوره باهاش تسویه حساب کنید

سامان چهارشنبه 9 اردیبهشت 1394 ساعت 14:16

جناب نویسنده
کامنتهای جنابعالی با همان ادبیات قبلی و شکلکهای خنده جهت تمسخرخوانندگان مهر تاییدی است بر نظرات سابق بنده وصرف انرژی مضاعف جهت متقاعد کردن شما امری بیهوده.
پس مارا به خیر تو امیدی نیست ، شر مرسان.

البته که تمام اونایی که من رو تو این بیشتر از پنج سال وبلاگ نویسی می شناسن می دونن که خوانندگانم رو مسخره نمی کنم اما شما درست حدس زدید:

من کسی رو که دیگران رو نقد می کنه اما شجاعت بیان اسمش رو نداره مسخره می کنم. من فردی رو که تو یه وبلاگ، برای یه نویسنده به دلایل خنده دار با اسامی مختلف کامنت می ذاره مسخره می کنم. من اون آدمی رو که وقتی ازش می پرسم چرا با اسامی مختلف کامنت می ذاری جواب می ده وبلاگ نداشتم! یا حساس نبودم!! یا با فلانی خصومت داشتم خواستم اسمش فحش بخوره!!! مسخره می کنم. کسی رو که دانش و شخصیت ِ نوشتن چهار خط نقد منصفانه و محترمانه رو نداره مسخره می کنم. قبل از شما هم خیلی ها من رو نقد کردن، خیلی ها بهم تذکر دادن، حتی خیلی از موارد به جا نبوده ولی چون محترمانه و بی غرض بوده ازشون تشکر کردم و نظرشون رو روی چشمم گذاشتم. بله، من موجوداتی رو که خوش بودن آدم ها، دور هم بودن شان، دوست داشته شدن شان، موفقیت و تشویق شدن شان را تاب نمی آورند با کمال میل و بدون هیچ واهمه ای مسخره می کنم.

+ ضمن این که بر خلاف خیلی از دوستان که عقیده دارند با این قبیل افراد نباید در افتاد و باید ندیدشان گرفت و ازشان عبور کرد تجربه به من ثابت کرده که ندید گرفتن و مماشات با این موجودات حاصلی جز بی پروا تر شدن و وقیح تر شدنشان ندارد لذا با عذر خواهی از دوستان واقعی و همیشه مهربانم در هفتگ عارضم که من خیال کوتاه آمدن ندارم :-

ارش پیرزاده پنج‌شنبه 10 اردیبهشت 1394 ساعت 10:01

قناری معدن شنبه 12 اردیبهشت 1394 ساعت 12:57 http://filterplus.blogfa.com

یعنی یک علی حاتمی دیگه در راهه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد