هفتگ
هفتگ

هفتگ

یادم هست، همه اش

میخوام راجع به بیست و هشت مرداد و کودتا بنویسم میبینم قبلا کلی نوشتن و من با تمام وجود حجم غم سنگین مصدق رو درک میکنم در غروب بیست و هشتم مرداد سال سی و دو خورشیدی...

 میخوام از بانوی غزل معاصر سیمین بهبهانی عزیز بگم که سالمرگش هست و اینکه میخواست دوباره این مرز و بوم را بسازد با خشت جان خویش، اما میگذارم و میگذرم...

خواستم از چهل سال پیش  غروب بیست و هشت مرداد پنجاه و هفت و جنایت سینما رکس آبادان بگم و اینکه هنوز مشخصا و دقیق  معلوم نیست عامل اصلی چه شخص یا جریانی بود، این هم بگذرد که جز رنج و اندوه بی پایان عایدی ندارد...

خواستم از روز جهانی انسان دوستی بگم یاد اون دو تا دوچرخه سواری که با شعار انسانها مهربانند فارغ از مذهب افتادم که در تاجیکستان گیر داعش افتادند، گفتم این را هم بگذارم و بگذرم...

فارغ از شرایط و اوضاع کاش بتونیم اندکی انسان باشیم کمی مهربان و اندکی لبخند...