هفتگ
هفتگ

هفتگ

همیشه دست بهار در کار است...

می دانی دخترک؟!

عاقبت شیر فهم نشدم این که تمام خواستن ها و خواستنی های ما یک جور خوشگلی در بهار ختم به خیر می شوند و سنجاق می شوند به حلقه ی وصل، تقدیر بهار است یا تقصیر باقی ِ آن هشت نه ماه ِ سال!

راستکی و واقعنی گاهی اوقات خیال برم می دارد که حکمن خیلی وقت پیش، بهار، جایی برای رسیدن من، یا ما، به خواستنی هایم، یا خواستنی هایمان، ریش گرو گذاشته و وساطت کرده است!


بشمارم برات؟ می شمارم. شما که باشی و نگاهت که باشد ذهنم مثل ساعت کار می کند و می جورد بین خاطره ها...


بهار بود که کنج دیوار حیاط پشتی خواستنت را کلمه کردم از گوشه ی دلم چیدم پیش چشمات، ریز ریز، نفس نفس.


نشسته بودی، خاکشیر مزاج، زل زده بودی به خیابان ِ خالی ِ آن طرف فنس های دانشگاه. نشستم کنارت، دو وجب آن طرف تر، پرسیدم "چرا؟" گفتی: "مادرم دو تا پاش رو کرده تو یه کفش که دختر به فارس نمی دیم" گفتم "خو نده" گره ِ بین ابروهات کور تر شد، ادامه دادم: "ما می گیریم"، باز شد گرهه ... بهار بود، مگه نه؟! 


آقام وسط اتاق ایستاده بود زور می زد تا کار از کار نگذشته دستش بیاید با خودم چند چندم. وسط غائله و حرف و نقل یکباره گفت: "گیرم پس فردا جنگ بشه، بریزن، بزنن، بگیرن، کردستان از ایران جدا بشه. اونوخ چی؟!" دست کردم لای موهام، پوزخند زدم جواب دادم: "بدیش چیه؟ عروس خارجی گیرت میاد، بی دردسر" خندید. رضا شد... بهار بود


بهار بود که کل زندگیمون شد سه تا چمدون و چند تا کارتن و یه تلویزیون 14 اینچ و یه یخچال و یه گاز و دو تا ماچ وسط یه چهاردیواریه نُقلی که تمام دنیای ما دو تا را جا داد توی خودش... اونوقت من و تو و چهاردیواری شدیم یکی :-)


هنوز با منی؟ هوشت هست؟! بهار شده دخترک. این یعنی یک انتظار ِ خوب برای ما که شرطی شده ایم به معجزه ی بهار و خو کرده ایم به تکرار ِ باز شدن گره خواستنی هایمان توی این فصل. می بینی؟! تکرار همیشه هم بد نیست به خدا. باز هم نشسته ایم، دو تایی، منتظر، منتظر، منتظر، خیلــــــــــــــــــــی منتظر، که بهار شکوفه کند، در دلمان، پیش چشممان، توی عمق ِ عمق ِ خوشبختی مان و روی شاخه های این درخت! همین درختی که خیلی سال پیش کنج ِ دیوار حیاط پشتی ِ دانشگاه کاشتیم. صبور باش خاتون، اعتماد کن به بهار...






نظرات 38 + ارسال نظر
زهـــرا دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 ساعت 22:45

مثل همیشه معرکه..
.
به قول شاعر: این بهار از اون بهارا شد
..
سراسر زندگی تون سبز و با طراوت مثل بهار

موتوشکررررررم :-)

خورشید سه‌شنبه 22 اردیبهشت 1394 ساعت 00:31

که من چقدر دلم تنگ شده بود واسه این نوشته ها..
امشب بارون بود. پارک بودیم. یه خانوم و یه آقا نشستن سر نیمکت..دستا قفل هم.. لبخند زنون..حرف زدن و حرف زدن و حرف زدن تا آخرین چشم هم زدنم از شیشه ی ماشین هم نشسته بودن تنگ هم رو نیمکت.
شما یادم اومدی و خانوم..
بهارونتون همیشه ی همیشه خوشگل و قشنگ و خوشحال..



+ انارو بگو تو راهه..
امروز یه گل انار خودشو انداخت جلوی پام..
فکر کردم دلم هوای این خونواده ی 3 دونه ای رو کرده..

خونواده ی 3 دونه ای تون حالش خوش.

گل

ممنون خورشید جان

حال شما هم :-)

خورشید سه‌شنبه 22 اردیبهشت 1394 ساعت 00:33

تولد تیراژه هم مبارک با گل و ماچ و بغل و یه عالمه دلتنگی..

habeyeangur سه‌شنبه 22 اردیبهشت 1394 ساعت 08:15 http://havashi-zendegi.blogfa.com/

خوب که فکر میکنم می بینم راست میگی بدجور دلمو خوش کردم به معجزه بهار ... منتظرم

امیدوارم بهار نا امیدت نکنه...نمی کنه :-)

وانیا سه‌شنبه 22 اردیبهشت 1394 ساعت 10:13

عالی بود لامصب تو عالی مینویسی

فاطمه بختیاری سه‌شنبه 22 اردیبهشت 1394 ساعت 14:34

اخ که چقدر کیف کردم
چقدر ذوق کردم
خدا برای هم نگهتون داره
میدونید این نگه داشتنه خیلی ارزشمنده ها خیلی

تیراژه چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 ساعت 01:57

ممنون از لطفت خورشید جانم

پروین چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 ساعت 06:23

ای جاااان دلم
همهء بهارهایتان خوش
این بهار که خوشترین خواهد شد با قدم نازنین ناردونه
عشقتان مستدام

MERCEDE چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 ساعت 07:38

عالی بود ... بسیار زیبا و دلنشین و عاشقانه ...
ان شا الله در پناه پروردگار یکتا و مهربان همیشه عاشق باشید ...

سمیرا چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 ساعت 10:46 http://nahavand.persianblog.ir

خیللللللی باید یه زن خوشبخت باشه که مردش براش اینقدر قشنگ عاشقانه بنویسه و دلشو قرص کنه به بودنش....تبریک میگم اول به روناک بانو و بعد به شما که خدا همسایه دلتونه...خوشبختی تون کنار دونه انار مستدام...زندگیتون برمدار...عشقتون بر دوام

الهام پنج‌شنبه 24 اردیبهشت 1394 ساعت 02:36 http://elham7709.blogsky.com

بهارت پر از شکوفه
و انتظارت شیرین ومبارک....

هاله بانو پنج‌شنبه 24 اردیبهشت 1394 ساعت 09:11 http://halehsaadeghi.blogsky.com

بهارهاتون مستدام سید بابا

Nasim پنج‌شنبه 24 اردیبهشت 1394 ساعت 15:20

سلام جعفری جان
ببین ؛ عااااااااالی بود
معرکه بود
قلمت روح آدمو می بره به یه دنیای دیگه، یه دنیایی که همیشه و همه جاش بهشته، بهاره؛
بعد وقتی نوشته ات تموم میشه یهو می بینم صورتم خیس اشکه و چشمام می درخشن، از ذوق
از ذوق این همه عشق اصیل
از این حس ناب و دوست داشتنی
قلمت مانا رفیق ِجان
عشقت أبدی
مراقب روناک بانو ی شهر عشق باش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد