ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
نوجوان که هستی دنیا برات رنگی رنگی و براق است ، انگار که یک تُنگ بلور پُر از پاستیل و اسمارتیز ... هر چیز خوبی می بینی آرزوش میکنی و توو ذهنت براش نقشه ها میچینی ... ماشین خوب ، موتور خوب ، لباس خوب ، شغل خوب ، خانهء خوب ، آدم خوب حتتا ... توو رویاهات خودت را با آنها مجسم میکنی ، باهاشان زندگی میکنی ، به دست نیافتنشان حتتا فکر هم نمیکنی چون هنوز خامی و هنوز مانده تا گداختگی ، تا برشتگی ... از صمیم قلبم امیدوارم تویی که این سطور را میخوانی جزو آنهایی باشی که به تمام آرزوهات خواهی رسید ، وگرنه تا چشم بر هم بزنی خیلی زود یک روزی میرسد که میبینی توو ترافیک یک اتوبان با یک ماشین میلیارد تومنی شانه به شانه شده ای اما حتتا ذوق و حال و حس سر چرخاندن و نگاه کردنش را هم نداری ... چون پذیرفتی که دیگر دیر شده ... خیلی دیر ... هر چیزی در یک سن و سالی مززه میدهد داشتن و تجربه کردنش ، وختش که بگذرد بیات میشود ، از دهن می افتد ... حکایت آن پیرمرد نود ساله میشود که بلیط بخت آزماییش برنده شد و خبرنگارها دوره اش کردند که پدرجان با این همه پول میخواهی چه کنی ؟ گفت میخواهم همه اش را توالت عمومی بسازم که مردم بیایند این آخر عمری فلان کنند توو شانس من ! ... تازه این هم قسمت خوب و فانتزی و خوشبینانهء ماجراست وگرنه که ، خیلی ها سگی به دنیا می آیند ، سگی زیست میکنند و سگی هم از دنیا میروند ...
فک کنم من نیمه زامبی م. یعنی دیگه کاملا تسلیم بی آرزویی شدم ولی ته ته ته ته دلم هنوز یه ذوقایی دارم. لعنت به سرب...
بعضیا به دنیا میان که فقط درد بکشن
میگما پیرمرد مذکور مشکل روانی داشته ها ! خب پدر من وقتی به نظرت آخر عمری دیگه واست برنده شدن توفیر نداره چرا اصلا شرکت میکنی !؟ شاید هم نوه ای نتیجه ای برای بالا بردن شانس برنده شدن یه بلیط هم به اسم پدربزرگ میخریدن ! آیکون "کامنت فرعی" + آیکون "کوچه خاکی" !
دورش بگردم چقدر جای ابر چندضلعی خالیه
من نوجوونم..
من دنیا برام رنگین کمونه..
من آدم خوشحال و خوش بینیم..
من یه عالمه از آرزوهامو به خاطر شرایط نامناسب انداختم تو باغچه..
اما.. فکر می کنم که رنگی رنگی بمونم..
خدا کنه.. که رنگی رنگی بمونم..
راستش ترسیدم خیلی خیلی ترسیدم برای نرسیدن به آرزوها به آرزوهایی که محقق شدنشون پیوسته و وابسته است که اولیه نشه شاید دیگه تا تهش نشه البته همه ی آرزو ها اینطور نیستن ولی خوب...
دوره انتظار برای جواب کنکور حس عجیبیه مثل برزخ حسیه بین موندن و رفتن... که اگه نشه نشه اونچیزی که نقشه هاشو کشیدی خیال بافتی باهاشون زندگی کردی پس چی میشه؟؟!
اول از همه قربون خورشید گل گلی امون بشم من. الهی که همیشه رنگ رنگی بمونی. یعنی من مطمینم که می مونی. از همین حالات معلومه که می مونی عزیز دل
دوم لایک به کامنت تیراژه. و همراهی با خط آخر کامنتش
و سوم اینکه چقدر این پست غم داشت توش. این ناامیدی طبیعی نیست و بیمارگونه است محسن خوب من. عینا مثل اینکه آدم گلو درد داشته باشد. فطرت آدم ناامید بودن نیست. باید باهاش مبارزه کرد و کنارش گذاشت. اه .... بدم میاید که همیشه کامنت هایم آخر سر منجر میشود به نصیحت گونه حرف زدن. ببخشیدم بگذاریدش به حساب یک سال پیرتر شدنم. آخر فردا یکسال پیرتر میشوم. غمگین نیستم در موردش ها. فقط دارم دنبال راه فرار میگردم برای اینکه کاری کنم که توی دلتان فحشم ندهید برای جوش های مادرانه ام
من که از بیخ قید امید و آرزو رو زدم.
من یکی که وضعم خیلی خرابه چون هرچیزی رو که آرزو کنم حتی اگه بزرگ و رویایی هم نباشه میشه طلا میشه ناممکن ترین چیزها میشه میوه ممنوعه و کلا جوری میشه که از آرزویی که کردم پشیمون میشم.
چقدر این پستتون بوی یاس میده ؟یعنی حس میکنم این حس و حال الانتونه....ولی دلم نمیخواد اینجوری باشه...یعنی حتی قد یه چند سال خوب زندگی کردن نمی ارزه این دنیا؟
دوباره که نوشته رو خوندم پیش خودم فکر کردم که این حرفها علائم چهل سالگیه..
آدم نه اینوریه نه اونوری...نه جوونه نه پیر...مثل نوجوونی میمونه این دوران،آدم تکلیف خودش رو نمیدونه...
موافقم باهاتون و نمیدونم چرا اون دعایی که برای خواننده ها کردین وسطهای متن رو کاملا به خودم گرفتم و حس خوبی پیدا کردم،احساس کردم که با خود خودم بودین...
خیلی باحال بود و خندیدیم
کلا اگر هدفت گریوندن ما بود یا به فکر واداشتنمون موفق نشدی. خیلی باحال نوشتی و خندیدیم
سلام واقعا ممنون جناب باقر لو مثل همیشه زیبا ودلنشین
من به خیلی از آرزوهام' میشد
به دوسه سالم نمیکشیدمی
رسیدم بعدخودم پسش می
زدم و شانس می آوردم که
اینا رو یه جایی ازقبل می
نوشتم وگرنه خودم منکر
خودآرزوهه میشدم بعدا
کلاآدمیزادیه جورخاصیه
ها..........................
' آرزوهای من خعــلی
بندرت شده که مادی
باشه.....اینوگفتم که
فک نکــنن مایه تیله
مون زیادی بوده والا
یاحق...