فکر می کنم باید اول مهر را تبریک می گفتیم به مدرسه ای ها.... به مدرسه ای های سابق.... به مدرسه ای های فعلی... به هرکس که مهر را دوست دارد و دلش قنج میرود برای بوی لوازم التحریر فروشی و دفتر و کتاب.... دیر هم نشده خیلی.... با اندکی تاخیر تبریک می گویم مهر را ... شما هم بپذیرید لطفا...چه دوستش دارید و چه ندارید.... چه دوستش داشتید و چه نداشتید.... مهر برای هرکسی رنگ و بوی خاصی دارد... هرکس یک جوری نگاهش می کند..... برای من مهر روزهای مهمی در خودش جای داده است... یک عزیز را در مهر از دست داده ام و یک عزیز دیگرم متولد مهر است.... غم اولی قبلا ها زیاد سراغم می آمد.... همان سال ها که شب اول مهر می شد و حس می کردم کارهایم مرتب و روبه راه نیست برای مدرسه رفتن.... همان سالها که بچه بودم و یک کمبود لعنتی و احمقانه سراغم می آمد و دلم می خواست همان یک نفر صبح بیدارم کند و صبحانه ام را بدهد و تا مدرسه با من قدم به قدم بیاید و روزهای اول چند دقیقه ای پشت در کلاس برایم صبر کند... ولی حالا یک متولد مهر هست که پشت تمام درها اگر بخواهم برایم صبر می کند....اگر بخواهم قدم به قدم تا ناکجااّباد هم دستم را ول نمی کند.همین به تمام اون ها در.... نمیدانم شاید از عدالت و مهربانی خداست....
بگذریم..... می خواستم از مدرسه و کیف و کتاب و لقمه و مدادگلی بگم.... می خواستم از حس اول مهر همین امسال بگم .... می خواستم بنویسم امسال اولین روز مهر با دوتا بچه هام رفتم مهد کودک . دادمشان دست مربیها و سریع رفتم پشت کامپیوترم .... گوگل را باز کردم و نوشتم : دانلود آهنگ برای اول مهر ....چند تا لینک اول و play... صدای زیاد.... بعد هم عین بچه هایی که روز اول مدرسشون کیف و کتاب و لقمه و مداد گلیشون رو با هم گم کردن رفتم یه گوشه خلوت و گریه کردم.... هنوز دقیقا نمی دانم چرا....
شاید به خاطر اینکه هر کس باید در زندگی جای خودش را داشته باشد.... هیچ کس جای هیچ کس را پر نمی کند....هزار تا اول مهر هم بیاید، به جای مهد کودک بچه ها را دانشگاه هم ببرم باز دلتنگی ها کودکی رهایم نمی کند... شاید این هم از عدالت خداست که می خواهد خیلی هم خوشی زیر دلم نزد .... خدا خیلی عجیب است کارهایش... باورکن!
فقط دلم می خوام بگم چقدر خوبه که می نویسی مهربان
خدا مادر بزرگوارتون رو رحمت کنه
همچنین پدر خوبتون رو
مهرتان پر از مهر و نیکی
خدا رحمت کنه همه رفتگان
یه لحظه های هست که واقعا آدم نمیدونه باید خوشحال باشه یا ناراحت...
خب ما که دوستت داریم و خیلی هامون اسم مهر که میاد یاد مهربان میفتیم.
اینم به همه ی دلتنگی هات در.
آدمها جای همدیگه رو پر نمیکنن . عزیزی که متولد مهر هست جای خالی دیروزهات رو پر نمیکنه اما اومده که فرداهات جای خالی نداشته باشه .هرچند گاهی غم گذشته میاد سراغت اما امروز و فرداهات به برکت داشتنیهات روشنه. باشی و باشه بالاسر دو تا فرشته کوچولوتون و دست خدا توی دستتون
مهربانم همواره یاد نازدونه مادرمهربونت گرامی و دعای خیرش بدرقه ی راهت بانوجان...
و خدا عزیز دل ما و عشق مهربونت ..اون مرد متولد ماه مهر رو برامون و براتون نگه داره و همواره سایه ی پرمهرش مستدام باشه.
الهی که خدا حافظ و نگهدار عشق پرشکوه و مهربونیاتون باشه و دلبنداتون زیر سایه ی گرامیانی همچون شما قدبکشن.
الهی آمین....
راستی از همین جا میگم:
سلاااااااااااااااااام بابک جان.....تولدت مبارک عزیز دل...
مهربان جان یعنی انقد زود مامانت رو ازدست دادی؟؟؟
خدا رحمتشون کنه ایشالا خودت تا همیشه بالا سر مانیما باشی و همراهیشون کنی و همیشه سلامت باشی
راستی تولد بابک خان مبارک ایشالا تولد 120 سالگی
من عاشق لوازم التحریرم
امسال هم یه چیزایی خریدم و به یکی کادو دادم
اما تو دوره ما انقد لوازم التحریر متنوع نبود!!!! الان خییییییییییییلی رنگی رنگی و گل گلی و همه مدلی شده که آدم دلش میخواد همه رو بخره
فک کن....فسقلیا رفتن مهد کودک....الهی
به بابک خان بگو از بچه تو مهد تو اینستا یه چن تا عکس بذاره!!!
منم با اینکه از پاییز دلگیرم اما وقتی اسم مدرسه میاد و بوی دفتر و کتاب نو دلم میپره به سالهای خوش بچگی....خیلی زود تموم شدن اون میز و نیمکتهای بی تکرار....خدا رحمت کنه فرشته مهرماهی زندگیت رو و طول عمر بده به همسفر مهرماهی دیگرت
گریه آدم رو سبک میکنه.خیلی خوبه.
کار خوبی کردین شما.
خدا همه رفتگان رو رحمت کنه و به شما و خانواده تون طول عمر بده.
در کنار هم خوشبخت باشید.
خدا رحمت کنه رفتگانتون رو
دلتنگیای کودکی، انگار تا همیشه همراهه آدمه
عزیزم خیلی ممنون که می نویسی اصلا دمت گرم نمی دونی چه کیفی داره خوندن پستات مث باز کردن در پفک نمکی و دونه دونه با لذت خوردنه قدرت خدا
امسال آخرین مهر مدرسه ای منه..
یه حسیه از کنار هم بودن شوق و خوشحالی و دلتنگی و بغض..
مهرت مبارک مهربان
الهی که غم نبینی