ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آورده اند:
((یکی از علما را پرسیدند که یکی با ماه روئی است در خلوت نشسته و درها بسته و رقیبان خفته و نفس طالب و شهوت غالب.
هیچ باشد که به قوت پرهیزگاری، او به سلامت بماند؟
گفت: اگر از مه رویان به سلامت بماند، از بدگویان نماند!))
مناسبتی بود؟
نه بابا مناسبتش کجا بوده...
درباره ی اصل موضوع نظری ندارم ولی اون قسمت "رقیبان خفته" اش جالب بود! چرا رقیبان اونزمون اینجوری بودن!؟ پست که نمیدی اگه بخوابی اضافه خدمت بخوری دیوث. بگیر بخواب خب. اصلا بر فرض که بیدار بودن، چجوری میفهمیدن اون عالمه داره با ماهرو یه حرکتی میزنه؟ به ماهروها شنود وصل بوده؟ عالمان حسگر حرارتی داشتن؟ سنسور ضربه داشتن یا چی بالاخره؟ خلاصه که در کل خوب بود به منم سر بزن - استیکر رد
ضمنا اومدم درخونتون سرکوچه تون خونه نبودی بگو بگو راستی کجا رفته بودی
آی گفتین
البته اون عالم گفته
روایتیست درست اندر درست. رحمت بر آن عالم و آن راوی باد همی.
ولی خودمونیم؛ چه مرگمونه!؟ چرا همچینیم؟
والله از چند منظر میشه بهش نگاه کرد یکی منظر روانشناختی که برمی گرده کنجکاوی یا همون فضول بودن عامه مردم، منظر دیگه جامعه شناختی که مشخص میکنه از قدیم ما دارای جامعه یی بودیم که مردم بدگویی دیگران رو میکردن و به زبان ساده زیرآب همدیگرو میزدن، منظر دیگه انسانشناختی هست که میشه گفت آدم ها وقتی چیزی رو دوست دارن و نمی تونن بهش برسن اعم از حرام و حلال و دست یافتنی یا محال و... وقتی میبینن شخص دیگری به اون قضیه مورد علاقه اینها دست یافته دچار حسادت شدید شده و به هر نحو ممکن میخوان مانع کامیابی اون فرد بشن ... از منظر های دیگه هم میشه به این روایت پرداخت که اینجا محل مناسبی براش نیست
عالی بود واقعا
. دم اون عالم گرم با این حاضرجوابی به جا!
ممنون ، بله در قدیم اکثر علما حاضر جواب بودن
امان از دست این "مه رویان" که همه رو به زحمت میندازن؛ هم علما رو و هم بدگویان رو!!
لسان الغیب می فرمایند:
((دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمیگیرد))
من یه کامنت برای این پست گذاشتم کوشش؟
والله من کامنتی ندیدم