در باره مسئول بودن و مسئولیت پذیری تعاریف متفاوتی بیان شده است اما آنچه اجمالا مورد تفوافق اکثریت میباشد تعریف کلی ذیل است ((مسئولیت به معنای ضمانت و تعهد است. مسئولیت چیزی با کسی بودن، یعنی به گردن او، در عهده او، در ضمان و پایبندی او بودن است بنابر این هر گاه انسان متعهد به انجام کاری میشود در حقیقت مسئولیت انجام آن کار را پذیرفته است.
مسئولیت از جمله مفاهیمی است که همواره درباره انسان گفته میشود، به محض اینکه از انسان و رفتارش سخن گفته میشود این مفهوم نیز برجسته میگردد. هر فردی که در محیط خویش، صرف نظر از هر محیطی، زندگی میکند، ناگزیر به نحوی با این مفهوم سرو کار دارد. گاه نسبت به خانوادهاش و زمانی به جامعه و در همه احوال مسئول رفتار خود میباشد. انسان حتی نسبت به حیوانات و محیط زیست نیز مسئول است. بیتوجهی به این مفهوم به گونهای انسان را دچار خودخواهی کرده و پیوند خویش را در رابطه با عناصر و عواملی که به نحوی در سرنوشتش مؤثرند سست مینماید. مسئولیت پذیری افراد، امروزه به عنوان یک کلید واژه مهم در رشتههای علوم انسانی از جمله علوم دینی، مدیریت، روانشناسی، جامعهشناسی، علوم سیاسی و ... به کار رفته و هر یک از جنبهای خاص بدان میپردازند.
هر فردی از منظرهای مختلف تکالیفی بر دوش خود دارد و یا به تعبیر دیگر مسئولیتی بر عهده او است. از آنجا که انسان در ارتباط با سطوح مختلف از جمله ارتباط با خالق خویش، ارتباطات اجتماعی و ارتباط محیط زیستی است، نوع مسئولیتش نیز متفاوت است.)) حالا یک سوال جدی مطرح میشود اینکه مسئولیت پذیر بودن یک فرد امریست ذاتی یا اکتسابی؟ یعنی افراد به خودی خود مسئولیت پذیر هستند یا اینکه با تعلیم و تربیت اعم از خانواده و مدرسه و جامعه بابت این موضوع پرورش پیدا کرده و مسئولیت پذیر خواهند شد؟ احتمالا اکثر جواب ها اینگونه خواهد بود که تلفیقی از ذاتی و اکتسابی بودن در فرد باعث مسئولیت پذیری فرد میشود. حالا سوال مهمتر و اصلی اینکه چرا در شرایط یکسان برخی افراد درجه بالایی از مسئولیت پذیری دارند و بعضی کلا مسئولیت پذیر نیستند؟
خمیرمایه و صفتی است که در همه به یک درجه پرورش و رشد پیدا نمی کند.نمو و نمودش با صفتهای دیگر چون توجه و درک دیگری ،پیش بینی پیامدهاو قائل بودن حقوق کائناتی برای محیط و دیگران و تحمل سختی ها برهم کنش دارد.
نمره ی مسئولیت پذیری من از 100 ؛70 است .می خواهم یک یاعلی بگم تا آخر بایستم ولی ضعف صفات دیگرم چون استقامت در برابر مشکلات تا آخر راه نگهم نمی دارد.
مگر اینکه عذاب وجدان یا احساس گناهی شدید من را در موضع جبران قرار داده باشه که از 100 هم بالاتر می روم.
البته باید منتظر کامنت آقا حمید باشیم
بله ذات افراد متفاوت هست اما یه حداقل هایی برای هر موضوعی وجود داره که خب بایست رعایت بشه
اون قسمتی که ذاتی هست و اکتسابی نیست باعث میشه که فرد در هر جامعه ای احساس مسئولیت داشته باشه اما اون قسمتی که اکتسابی هست برای کسانی که ذاتا مسئولیت پذیر نیستن و باید آموزش ببینن یا این که قانون وادارشون کنه در قبال جامعه مسئول باشن. حالا اگه آموزش در این زمینه ضعیف باشه یا قوانین نقص داشته باشن و درست اجرا نشن اون فرد به نفع خودش کار میکنه و هر جا که بتونه مسئولیتی در قبال کارهاش احساس نمی کنه.
خیلی خوب گفتی.
قوانین صحیح بایست توسط افراد سالم درست اعمال بشه تا کمتر شاهد این حجم وسیع از عدم مسئولیت پذیری باشیم
به نظرم شرایط یکسان کامل وجود نداره مثلا انتظارات والدین از دوتا خواهر تو یک خانواده به علت بزرگی کوچکی ،توانایی های جسمی مالی و............ فرق میکنه و همین انتظارات و توقعات میزان پذیرش مسئولیت رو تغییر میده
منظورم از شرایط یکسان بطور کلی بود وگرنه حتی دوقلوهای همسان هم شرایط دقیقا یکسان رو تجربه نمیکنن... انتظارات والدین،جامعه،رسوم،اخلاق و... باعث میشه ما شدت و حدت مسئولیت پذیری مون فرق داشته باشه اما میشه یه استاندارد هایی رو بعنوان حداقل از همه انتظار داشت
به نظر من اصلا خود سوالی که در انتهای پست پرسیده شده جای بحث داره. هیچ دو آدمی شرایط کاملا یکسان ندارن که بخوایم بگیم چرا اینیکی مسئولیتپذیره و اونیکی نیست. بیشترین شباهت از نظر ماها دوتا خواهر یا دوتا برادر هستن دیگه. خب اونا هم فقط خانواده، محیط و وضعیت اجتماعی و اقتصادیشون یکی بوده. بسته به اینکه بچهی چندم خانواده باشن احتمالا نوع تربیتشون متفاوت بوده. بسته به اینکه دوستان صمیمیشون (که معمولا هم تصادفی گیرشون اومده) کیا بودن با هم متفاوت خواهند شد. و از همه مهمتر، تواناییهای روانی و تواناییهای روحیشون با هم یکی نیست و طبیعیه که متفاوت باشن
حمید جان شرایط کلی رو گفتم. مثلا تعریف مسئولیت پذیری در ایران و ژاپن متفاوته و مصداق هاش هم تقریبا غیر قابل قیاس،حتی ایرانی دهه پنجاه و شصت رو هم نمیشه با ایرانی های دهه نود مقایسه کرد،فارغ از بحث اعتقادی اش یکی میرفت جلوی گلوله یکی هم کالا احتکار میکرد یکی دیگه هم تو جبهه عکس یادگاری میگرفت... اصلا ساده ترش کنیم چرا یکی آشغال و زباله هاش رو وسط کوچه و خیابون میریزه یکی دیگه اما مقید به حفظ پاکیزگی و زیبایی و سلامت محیط هست اینا که دیگه ربطی به بچه چندم بودن و دوستان پیدا نمیکنه
مخلصیم فانوسدار عزیز. لطف داری
خب اینجوری دیگه "شرایط یکسان" محسوب نمیشه. یه سوال کلی میشه که میتونه هزاران شاخه بشه و هزاران جواب داشته باشه
بله حرفت درسته هرچند معتقدم اصل بحث گم شد
اینکه از کل متن فقط اون تیکه که گفتم شرایط یکسان، براتون بولد شده برام جالبه و منو مجبور میکنه دقیق تر کلماتم رو انتخاب کنم و صمیمانه تشکر میکنم که اینقدر با دقت و موشکافانه مطلب رو میخونید از حضور و نظراتتان کمال سپاس رو دارم ممنون که منو به چالش میکشید

سلام
کاش یک پست اولولونی می گذاشتید آقای باقرلوی بزرگ را هم به کامنت می کشاندید .دلمون حسابی برای نظرات عمیق و پربارشون لک زده اینجا بدون کرگدن خیلی خالی و دلگیراست
وکاش موضوع پست هم یک درگیری فلسفی مثل سرگذشت ادم پس از نفس نکشیدن باشد.صرفنظر ازتعالیم می خواهم بدانم ادم های واقع بین و درست اندیش مثل آقایون باقرلو ته اش را چجوری می بینند
سلام ممنون از پیشنهادتون