-
((مردی نبود فتاده را پای زدن))
سهشنبه 9 بهمن 1397 18:49
ازدیشب که تیم ملی طی یه نیمه فاجعه بار شکست سنگینی رو تجربه کرد انواع تحلیل درست و غلط، احساسی و عقلانی و... خوندم قصدم یه تحلیل فوتبالی نیست چون مخاطب اینجا هوادار تخصصی فوتبال نیست. هرچند وقتی بجای کارد تیز سلاخی از کارد میوه خوری استفاده می کنیم. وقتی فضای دو قطبی شدید میسازیم لزوما همیشه ما برنده ماجرا نیستیم....
-
تو بگو
یکشنبه 7 بهمن 1397 18:18
روانشناسها میگن: مردهاراعصبانی نکنید وقتی مردها عصبانی میشوند قابلیت انقباض عضلاتشان به مراتب بالا میرود.... مردها در عصبانیت فقط دوست دارند از موضوع فرار کنند.آنها به حل مسئله فکر نمیکنند تلاش نکنیم تا متقاعدشان کنیم... مردها در عصبانیت شخصیتی بدبین، بد دهن و نامهربان دارند... فقط یک راه دارد سکوت کنید وقتی سکوت کنید...
-
طرحهای نوابغ اقتصاد
پنجشنبه 4 بهمن 1397 19:19
حراج بنزین سهمیه ای با کارت ملی برای خوشنودی همه ی مسئولین، چراغ اول بنزین ملی رو من روشن می کنم : حراج ... یک حراج واقعی ... بنزین مصرف نشده ی دست اول. سهمیه یک آقای مهندس که با ماشین شخصی نرفته سرکار ... لیتری ۱۵۵۰ تومان . بنزین مصرف نشده ی دست اول . سهمیه یک خانم دکتر که تا مطب نرفته و برگرده ! لیتری ۱۶۷۰ تومان ....
-
سیمای دو زن
سهشنبه 2 بهمن 1397 18:00
داستانهای عاشقانهٔ «خسرو و شیرین» و «لیلی و مجنون»، هردو سرودهٔ «نظامی گنجوی» سراینده ٔ توانمند ایرانی هستند. منظومهٔ «خسرو و شیرین» داستان عاشقانهای است در ایران باستان و یادی است از معشوقهٔ در جوانی از کف رفتهٔ نظامی به نام «آفاق». به نحوی که در این هشتصد سال کسی نتوانسته مانندش را بسراید. و «لیلی و مجنون»...
-
سرزمین من
یکشنبه 30 دی 1397 17:35
یه فامیل دور داشتیم که بین پنج شش تا دختر صاحب یه پسر شده بودن، اونقدر این پسر رو تحویل میگرفتن و بهش پروبال داده بودن که خودش هم باورش شده بود تافته جدابافته یی هست تو سنین هیجده نوزده سالگی اونقدر ازش تعریف و تمجید اغراق آمیز کرده بودن که باورش شده بود واقعا واسه خودش بردپیت و جورج کلنی هست و جنس مخالف براش...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 دی 1397 19:00
-خاطرات فوتبالی کار و کارگاه 1- جام ملت های اروپا - 2004 پانزده شانزده روزی است که در کارگاه مستقر شدهام. چند روزی در دفتر شرکت در مرکز استان بودم و بعد رسماً آمدم به این شهر و به این کارگاه. کارگاهی که حرف و حدیث در آن زیاد است. اصلاً در آمدنِ خودم به این شهر هم حرف و حدیث زیاد بود! ... حالا چند روزی است که در...
-
بخاری
چهارشنبه 26 دی 1397 15:52
چند روز پیش منزل یکی از اقوام بودم پسر دوازده،سیزده ساله اش میگفت بابا این بخاری رو عوض کن بو میده! بسیار متعجب شدم چون اولا هیچ بویی نمی اومد دوما کلا بخاری گازی اساسا بو نداره...پدرش توضیح داد چون پسر دوست داره شوفاژ یا چیلر داشته باشند این حرف رو میزنه، الباقی صحبت هاش رو نمی شنیدم رفتم به سالهای قبل زمانی که بخاری...
-
تا بوده، همین بوده
دوشنبه 24 دی 1397 05:14
- حماقت مقدس «یان هوس»، استاد دانشگاه پراگ و مصلحی دینی بود. وی مردم پراگ را به قیام علیه سلطهٔ آلمانها و کلیسای کاتولیک رومی برانگیخت. هوس بر ضد مالاندوزی روحانیون کاتولیک و بخشش گناهان توسط آنان تبلیغ میکرد و میگفت که زمینهای در دست کلیساییها باید مصادره شوند. هوس خود کتابهای مذهبی را که به زبان لاتین و برای...
-
((کسایی که تو این دنیا حساب ما رو پیچیدن))
سهشنبه 18 دی 1397 18:36
عقوبت اعم از دنیوی و اخروی یکی از پایه های اساسی ادیان الهی است. مجازات کسی که ظلم کرده و حق شخص دیگران رو پایمال کرده، از اصول اخلاقی و قضایی و اصل و اساس حفظ هر جامعه یی هست و کمتر شخص عاقلی را می توان یافت که مخالف محاکمه و تلافی تعدی متخلف باشد. شخصا با عقوبت و مجازات فرد ظالم و زورگو به اشد وضع موافقم، چیزی که...
-
((همین الان میخوام))
یکشنبه 16 دی 1397 18:52
یه روز مامانم اومد خونه، گفت زود باش. پرسیدم چی رو؟ گفت سورپرایزه! مبلها و فرش و میز ناهارخوری و کلاً دکور خونه رو تو ده دقیقه عوض کرد و زنگ در رو زدن. هول شد از خوشحالی. گفت چشماتو ببند. چشمامو بستم. دستمو گرفت برد دم در. در رو باز کرد. گفت حالا چشماتو باز کن. چشمامو باز کردم دیدم یه پیانو یاماها مشکی، همونی که ده...
-
چند میگیری به حرفام گوش کنی؟
سهشنبه 11 دی 1397 18:04
یه اتفاقی چند بار تکرار شد، توجهم بهش جلب شد و بیشتر دقت کردم دیدم در اکثر موارد این موضوع تکرار میشه، حالا این اتفاق چیه؟ مسافرهایی که در مسیرهای طولانی تر مثلا بیست دقیقه نیم ساعتی طول میکشه شروع میکنن به حرف زدن و پیش کشیدن بحث های گوناگون البته اگه کس دیگه یی تو ماشین نباشه، مسایل شخصی و ریزترین اتفاق های زندگی...
-
((خوابم پرید و خاطرهها در گلو شکست))
یکشنبه 9 دی 1397 17:35
برخی افراد به دلایل معلوم و گاها ناپیدا میل شدیدی به تعریف کردن خاطراتی دارند که بخش اعظم آن یا دست کم بخشی از آن زاییده خیال راوی است قسمتی از این خاطرات دروغین، آگاهانه و پاره ای از آن ناخودآگاه وارد روایت میشود که میتوان به علل آن از لحاظ روانشناختی پرداخت فی المثل در روانشناسی خیالبافی را یک مکانیزم دفاعی مغز و...
-
(( دوستی ای به فدات جون و دلم))
چهارشنبه 5 دی 1397 04:01
سمیر و عبدالله کوتولهٔ معلول سمیر، زادهٔ خانوادهای مسیحی بود. سمیر بر پشت دوش دوست نابینایش عبدالله به اینسو و آنسو میرفت. عبدالله در خانوادهای مسلمان متولد شده بود. سمیر بر دوش عبدالله در رفتوآمدهایش به او وابسته بود و نقش چشمهای عبدالله نابینا را داشت، در کوچه پسکوچه های دمشق با راهنماییهای خود، عبدالله را...
-
((آخ شب یلدای منی))
یکشنبه 2 دی 1397 17:49
جامعه شناسان معتقد هستند: ((آیین ها وآداب و رسوم هر ملت ، سازنده عناصر فرهنگی جامعه محسوب می شوند. تنوع و تعداد آیین ها و آداب و رسوم دلیل غنای فرهنگی یک جامعه است. سرزمین ایران از دیر باز به عنوان یکی از گهواره های تمدن مطرح بوده است. یکی از آِئین های دیر پا در ایران آیین شب یلدا است. بازشناسی عناصر فرهنگی شب یلدا ما...
-
سه گانه ای از عبید زاکانی
چهارشنبه 28 آذر 1397 05:49
ادعای چهارم مهدی خلیفه در شکار لشکر جدا ماند. شب به خانه عربی بیابانی رسید. غذایی که در خانه موجود بود و کوزهای شراب پیش آورد. چون کاسهای بخوردند، مهدی گفت: من یکی از خواص مهدیام، کاسه دوم بخوردند، گفت: یکی از امرای مهدیام. کاسه سیم بخوردند، گفت: من مهدیام. اعرابی کوزه را برداشت و گفت: کاسه اول خوردی، دعوی...
-
زلزله
یکشنبه 25 آذر 1397 18:28
دیشب یه مسافر دربستی داشتم از اهالی سرپل ذهاب بود، سر درد دلش باز شد تعریف کرد که پدر و مادر و بعضی از اعضای خانواده اش رو از دست داده بود تو زلزله پارسال، از قصه زندگی اش گفت که پر غصه بود از جنگ و از دست دادن برادرش، از بمب و موشک از مینی که دوست دوران کودکی اش رو گرفته بود. باورش این بود که زلزله و پس لرزه های اون...
-
امید
سهشنبه 20 آذر 1397 22:32
شده کل یه بیابون لم یزرع رو از بام تا شام با رنج و امید بیل بزنی و بیل بزنی... شده تو تموم بانکها حساب بازکنی به امید برنده شدن تو قرعه کشی و آخر سر حتی یه لپ لپ هم گیرت نیاد... شده تموم عمر بدوی و هیچ وقت نرسی... شده قهرمان هیچ قصه یی نباشی علی رغم تمام جد و جهدی که میکنی... شده هرروز سر راهش گل بچینی و نبینه... شده...
-
تصحیح
یکشنبه 18 آذر 1397 18:16
آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند. زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامهها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است. آلفرد وقتی صبح روزنامهها را میخواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد: آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مرگآورترین سلاح بشری...
-
منیژه خاتون
سهشنبه 13 آذر 1397 18:48
سه روز پیش شاعر طنز پرداز معاصر جناب ابوالفضل زرویی نصر آباد به دیار باقی شتافت مرحوم رو دو سه دفعه یی تو شب شعر دیده بودم و سلام و علیکی، روحش شاد و روانش در آرامش. یه خاطره از ایشان که نه از یکی از شعرهایشان دارم که تعریف میکنم: اوایل دهه هشتاد بود ایشان یه مثنوی سروده بوده که بسیار هم زیبا بود و فراگیر شده بود یه...
-
((غره مشو ز جاه مجازی به اعتبار))
یکشنبه 11 آذر 1397 19:04
از روزی که شروع کردم به مسافر کشی، بلا استثنا هر کسی پول نداشته رو سوار کرده و به مقصد رسونده ام اوایل روزی یه نفر میشد الان به دلایل اقتصادی شده روزی سه الی چهار نفر، چند شب پیش یه پیرمرد خوش مشرب تو یه مسیر طولانی مسافرم بود و شانسی دو نفر که پول نداشتند رو به مقصدشون رسوندم پیرمرد گفت تازه مسافر کش شدی گفتم تقریبا...
-
احساس آرامش
سهشنبه 6 آذر 1397 16:20
اوایل دهه هشتاد بود و تب تست های روانشناسی فراگیر شده بود خیلی ها کاملا جدی و برخی هم تفننی به این مورد می پرداختند یه رفیقی داشتم که شدیدا معتاد و وابسته این تستها شده بود اون روزها مثل الان اینترنت رواج نداشت و دوستم مجبور بود از انواع مجلات هفتگی تستها رو پیدا کنه ( اون موقع چقدر مجلات هفتگی و ماهانه زیاد بود)...
-
رساندنِ سلام : )
دوشنبه 28 آبان 1397 22:09
سلام. شبتون بخیر. حمید هستم. عباس تا اوایل هفتهی آینده نیست. سلام رسوند و گفت اینجا خبر بدم. گفت اگه خواستی یه چیزی هم بنویس. باتوجه بهاینکه مخاطبین هفتگ برای خوندن نوشتههای عباس اینجا میان، بهتر دونستم چیزی ننویسم. الان فقط دلم میخواد اینو بگم که: ممنون عباس عزیز که هنوز اینجا هستی. اوایل خیلی غر میزدم که بابا دل...
-
آفتاب مهربانی
سهشنبه 22 آبان 1397 17:37
پائولو کوئیلو میگه: شترها خائن هستند؛ هزاران کیلومتر راه می روند، بدون اینکه هیچ نشانه ای از خستگی در آنها نمایان شود. سپس ناگهان به زانو درمی آیند و می میرند. اسبها کم کم خسته می شوند و همیشه می دانی چقدر از آنها توقع داشته باشی و چه زمانی ممکن است بمیرند... معمولا و در اکثرمواقع اینجوری هست که افرادی که میل به بذل...
-
سیاست
یکشنبه 20 آبان 1397 18:24
مجازلت شغالان: شبی آقامحمدخان قاجار نتوانست از زوزه شغالان بخوابد. صبح که از خواب برخاست مشاورانش را فراخواند و از آنها کیفری بایسته را برای شغالان طلب کرد. هر یک کیفری سخت را برای شغالان پیشنهاد کردند. اما او هیچ یک را نپسندید و مجازاتی سختتر را برای شغالان جستجو میکرد. دستور داد تمامی شغالانی را که در آن حوالی...
-
سر بشکنه تو کلاه، دست بشکنه تو آستین
چهارشنبه 16 آبان 1397 05:02
این روزها اکثر مردم درحال زنجموره هستن شما چطور؟ شرایط سخت و بد اقتصادی بی سابقه یی رو داریم تجربه میکنیم گرونی و تورم نفس مردم رو به شماره انداخته، حتی زمان جنگ و دوره جیره بندی و کوپن هم چنین شرایطی وجود نداشت. من هم مثل اکثریت قریب به اتفاق مردم دارم این شرایط رو میبینم و با تمام وجود حس میکنم به عبارت دیگه منم یکی...
-
گوش
یکشنبه 13 آبان 1397 17:22
کسی تو پیج اینستاگرامش نوشته بود((خانومی آلمانی اومده بود مترو،هی میدیدیم با تعجب به بعضیا نگاه میکنه دوست من ازش پرسید موضوع تعجب آوری دیدین؟ گفت در آلمان بیرون انداختن گوش چپ نماد ارتباط جنسی با پدره، اینها واقعا این طور هستند؟ گفتیم نه از روی ناآگاهی این کار رو میکنن اما قانع نشد حالا ادامه بدین به این کاراتون)) در...
-
((فصل نان))
سهشنبه 8 آبان 1397 21:20
اتاق تاریک بود. ننه پیرهن چراغ را درآورد و پایهاش را برد که نفت بخرد. بوی عطر آبگوشت لیمو عمانی خانهٔ همسایه، اتاقمان را پر کرده بود. بابام با بوی ترشیدهٔ نان آمد. به من گفت: «امشب شب جمعه س. یه سوره قرآن برای مردههامان بخوان.» گفتم: «گلوم خیلی درد میکنه.» بابا به اصغر گفت که بخواند. میدانستم که اصغر بلد نیست....
-
((خانوم برسونمت))
دوشنبه 7 آبان 1397 04:32
چند شب پیش حوالی ساعت نه ونیم شب سمت امیر آباد در حرکت بودم دو تا از مسافرها پیاده شدند فقط پسر جوان با هیکلی درشت و ورزشکاری که صندلی جلو نشسته بود باقی ماند که میخواست دم کوی دانشگاه پیاده شود، وقتی مسافر ها پیاده شدند خانومی حدودا پنجاه وچندساله که چند متری جلوتر ایستاده بود دست بلند کرد جلوی پایش ایستادم اون جوان...
-
حکایت
سهشنبه 1 آبان 1397 16:47
حکایت یکم شکار: دو شکارچی دستهای مرغابی وحشی در حال پرواز را دیدند. یکی از آنان تیری در تفنگ خود گذاشت و گفت: «اگر یک مرغابی بزنم، غذای خوبی میپزم و با هم میخوریم.» شکارچی دیگر پرسید: «نکند از من انتظار داری مرغابی وحشی پخته بخورم؟ مرغابی وحشی باید روی آتش سرخ شود، در غیر این صورت لذیذ نخواهد شد!» دو شکارچی مدتی با...
-
خنک آنکه جز تخم نیکی نکشت
یکشنبه 29 مهر 1397 19:45
بعضی وقتا یه جمله هایی رو میشنویم یا میخونیم و از کنارش رد میشیم تا زمانی که یه ماجرا یه اتفاق یه برخورد، کاری میکنه که تا مغز استخوان و با تموم وجود معنای اون جمله رو احساس و درک کنی... الکساندر دوما تو کتاب سه تفنگدار میگه: هر قدر، انسان شریف تر و نجیب تر و حساستر باشد از جنایت دیگران بیشتر رنج میبرد، و این دو علت...