هفتگ
هفتگ

هفتگ

یکی این طرف ها دندان تنهایی اش درد می کند!

امروز از سر ِ صبح دردِ یکی از دندان هایم، جایی میانه ی فک بالا، همه چیزم را مختل کرده. جایی خوانده بودم دم دستی ترین راه مبارزه با درد بی اعتناییست. ایستاده ام پای پنجره، در حالی که "درد" گریبانم را گرفته و هر لحظه پر زور تر می فشارد برایش ادای بی اعتنایی در می آورم -یکی از دلبستگی هایم به خانه ی جدید پنجره ی اتاق خواب است. رو به حیاط باز می شود و باز شدنش مصادف است با منظره ی بوستان ِ رو به روی ساختمان و یکی دو تا تصویر و حس خوب، چند تایی هم بد، مقادیری نور و ذره ای اکسیژن به شرطی که بخت یار باشد و هوا مساعد. خلاصه بدک نیست، می ارزد-

ایستاده ام آدم ها را می شمارم. تک تک. بعد به تجربیات مشترکم با تک نفره های توی خیابان فکر می کنم. به گرسنگی، به تشنگی، به بی خوابی، به بی حوصلگی، به کار زیاد، به بی بیکاری، به دندان درد و به تنهایی. به این که چند نفر از آدم های توی خیابان دندان درد را تجربه کرده اند؟! چند تایشان تنهایی را؟

به این که تنهایی چه قققققدر شبیه دندان درد است. به این که هر دو نا غافل می آیند و کلافگی می آورند و سخت می روند. به این که درد تنهایی هم درست مثل دندان درد روح را خسته می کند، بیشتر از جسم حتی. به اینکه درد ِ تنهایی خیلی سریع توی تمام ِ بودن ِ آدم پخش می شود، مثل بوی تخم مرغ گندیده، مثل ذرات معلق ِ توی هوا، مثل درد ِ دندان همه جای بدن. وسط ِ همه ی این فکر کردن ها دلم کسی را می خواهد که یک لیوان آب دستم بدهد و شاید یک قرص مسکّن. برای دندان دردم؟ نه. دندان درد کجا بود؟ تنهایی ام درد می کند. یادم می افتد جایی خوانده بودم موثرترین راه ِ مبارزه با درد این است که سراغ درد بزرگتری بگردی!!




نظرات 26 + ارسال نظر
مینو چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت 23:29 http://milad321.blogfa.com

تنهایی و دندان درد که باشد انگار روحت درد میکند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد