هفتگ
هفتگ

هفتگ

پسته نیستند!

چشم هاشان دیدن دارد وقتی که بعد از کلی تقلا کردن و دست و پا زدن این واقعیت می نشیند کنج نگاهشان که گاهی حاصل تجزیه ی آدم ها دقیقن همانی است که از وجهی از تجزیه انتظار می رود یعنی "تعفن"

خنده دار می شوند آن جایی که کلی وقت می نشینند پای یک آدم، رج به رج، گره به گره، نخ به نخ، می شکافندش به امید شناخت و به طَمَع کشف راز ِ بودنش، و می رسند به هیچ. 


عادلانه نیست، انصاف نیست!

این که حجم زیادی از عمرت را، اپیزود به اپیزود و سکانس به سکانس و لحظه به لحظه، بودن ات را که یحتمل قرار بوده صرف خیلی چیزهای مهم تر بشود، بنشینی به انتظار این که دیگران کشفت کنند و تقلا کنی برای کشف دیگران، برای فهمیدنشان، برای از بر شدنشان، برای حل کردن معمای آدم هایی که هر کدام هزار توی غریب و سر گیجه آوری هستند، لا ینحل!


این که اکثریت قریب به اتفاق آدم ها نقاب دارند، قبول. این که خیلی وقت ها پشت نقاب هاشان تصویر دلنشینی نیست، قبول. این که "شناخت" بنیان رابطه را محکم می کند هم قبول. اما عن اش را در نیاورید لطفن. به بهانه ی برداشتن نقاب پنجه به صورت هم نکشیم. حدس نزنیم، داستان نسازیم، متهم نکنیم، آدم را از آدم بودنش خسته نکنیم. یک جایی گوشه ی ذهن مان این را هم حک کنیم که "خیلی وقت ها آدم ها به اندازه ی چیزهایی که از آن ها نمی دانیم دوست داشتنی اند و به اندازه ی رازهایی که کشف نکرده ایم، جذاب"

باور کنیم آدم ها پسته نیستند که داخل پوسته، بی مصرف بمانند!

نظرات 16 + ارسال نظر
نورا یکشنبه 21 دی 1393 ساعت 21:00

خیلی زیبا بود جناب خیلی زیبا با تمام وجودم حسش کردم اون تعفن رو داشتن تجربه های این چنینی خیلی خوب این درس رو بهم داده:-( باعث افتخار اول شدن تو پست های شما جناب جعفری نژاد:-)

نفرمایید دوست من، شما لطف دارید

مهسا یکشنبه 21 دی 1393 ساعت 21:01

سلام.جایی خوندم:قشنگترین باغچه ها را هم اگه بیل بزنی حداقل یه کرم پیدا میکنی!!!از باغچه ها لذت ببریم و کاری به کرمها نداشته باشیم.اصلا خاک نیاز داره به کرم...والا

مثلی که گفتین دقیقن همون چیزی بود که منظور من بود. کاملا به جا. ممنون

داود (خورشید نامه) یکشنبه 21 دی 1393 ساعت 21:25

کی گفته اکثر ادما نقاب دارند همشون نقاب دارند
همه هم خود را وسط یک میهمانی بالماسکه می پندارند و در تقلایند ببینند زیر اوون یکی نقاب کیه

گفتم "اکثر" که به تریج قبای معدود مدعیان همیشگی صدق گفتار و رفتار و صراحت چهره و لهجه بر نخوره خدای نا کرده، زبونم لال

ﻏﺰاﻟﻪ یکشنبه 21 دی 1393 ساعت 21:49

ﻣﻦ ﻗﻠﻢ ﺗﻚ ﺗﻚ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﻩ ﻫﺎﻱ اﻳﻦ ﻭﺑﻼﮒ ﺭﻭ ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﻢ ﻫﻤﺸﻮﻧﻮ ﻣﻴﺨﻮﻧﺪﻡ ﻣﻴﺧﻮﻧﻢ.از ﺧﻴﻠﻲ ﭘﻴﺶ ﻫﺎ!اﻳﻨﻮ ﺑﮕﻢ ﻛﻪ اﻳﺪﻩ ی اﻳﻦ ﻭﺏﻻﮒ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻭاﺳﻪ ﻫﺮﻛﻲ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻬﺶ اﻳﻮل ﮔﻔﺖ!ﺗﺮﻛﻴﺐ ﺑﻜﺮﻱ ﺷﺪﻩ.ﻟﻂﻔﺎ اﺩاﻣﻪ اﺵ ﺑﺪﻳﻦ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﻪ ﺭﻭﺷﻨﺎ و ﺧﺎﻣﻮﺷﺎ.ﻣﻴﺪﻭﻧﻴﻦ ﺑﻼﮔﺴﺘﺎﻥ اﻳﻨﺮﻭﺯا ﻋﻴﻦ ﻛﻮﭼﻪ ﻣﺎ ﺷﺪﻩ ﻫﻤﻪ ﻳﺎ ﻓﺮﻭﺧﺘﻦ ﺭﻓﺘﻦ ﻳﺎ ﻛﻮﺑﻴﺪﻥ اﻣﺮﻭﺯﻳﺶ ﻛﺮﺩﻥ.ﺣﺎﻻ اﻳﻦ ﺑﻴﻦ ﻫﻤﻮﻧﻘﺪ ﻛﻪ ﺧﻮﻧه ﺣﻴﺎﻃﺪاﺭ ﺣﺎﺟﻲ ف و ﭼﺮاﻍ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺭﻭﺷﻦ ﺟﻠﻮ ﺩﺭﺷﻮ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺮﺳﺮﻭﺻﺪاﺵ ﺣﺎﻝ ﻣﻨﻮ ﺧﻮﺏ ﻣﻴﻜﻨﻪ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﻮﺩﻥ ﭼﺮاﻍ اﻳﻦ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﻣﺠﺎﺯﻱ ﻫﻢ ﻗﺪ ﻫﻤﻮﻥ ﻣﻴﺘﻮﻧﻪ ﻳﻪ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺸﻮﻧﻪ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﻡ!ﺷﺎﻳﺪ اﻳﻦ ﺗﻨﻬﺎ اﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻧﻴﻪ ﻛﻪ ﻓﻌﻼ ﻗﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﺣﺎﺟﻲ ف ﺩﻭﺳش ﺩاﺭﻡ!ﺑﺎﺷﻴﻦ ﺑﻨﻮﻳﺴﻴن ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﺭﻗﻢ اﺳﺘﺎﺗﻮﺱ و ﻻﻳﻚ و ﻟﻨﺰ ﺩﻭﺭﺑﻴﻨﻲ ﻫﻢ ﻧﻔﺮﻭﺷﻴﺪﺵ! ﺩﺭ ﺿﻤﻦ اﻧﮕﺎﺭ ﻣﻦ ﻣﻴﺨﻮاﺳﺘﻢ ﺑﮕﻤﺶ اﻳﻦ ﭘﺴﺘﻮ ﻭﻟﻲ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﭼﻂﻮﺭﻱ! ﺷﻤﺎ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺏ ﮔﻔﺘﻴﻨﺶ اﻗﺎﻱ ﺟﻌﻔﺮﻱ ﻧﮋاﺩ!

والا ما که خوش نشسته ایم و خوش می گذره بهمون حسن همجواری دوستان در این ساختمان. خیال رفتن و اثاث کشی هم نداریم فعلن

شما لطف دارید، ممنون

ارش پیرزاده یکشنبه 21 دی 1393 ساعت 22:09

عالی بود ...لذت بردم

عالی خودتی همسایه

خزر یکشنبه 21 دی 1393 ساعت 22:41

اما هستند اقلی از اون اکثریت شما که نقاب ها رو هم خسته می کنند !!!!!!

دمشون گرم واقعن :-)

نسیم یکشنبه 21 دی 1393 ساعت 23:33

همونایی که غزاله گفت .

منم همونی که به غزاله گفتم :-)

بشرا یکشنبه 21 دی 1393 ساعت 23:52 http://biparvaa.blogsky.com

روان ، گیرا و شیوا ... مختصر و مفید ...
عااالی بود... حرف ِ دلِ خیلیهامون بود که شما به بهترین نحو نوشتینش...

عالی شمایید :-)

قناری معدن دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 00:26 http://filter plus.blogfa.com

هیچ آدمی حتی با وجود رازهایش آنقدر بزرگ نیست که بخواهی کشف اش کنی...

همینه :-)

خورشید دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 05:21

ما باید چی کار بکنیم؟
روزی هزار بار از خودم می پرسم.
بین این همه آدم که به قول شما همه ی زندگی فقط درحال تجزیه ی جزء جزء دیگرانن، چه میشه کرد؟
راه نجات کجاس؟

من خیلی گیج میزنم.
ببخشید.
ممنون برای نوشته.

راه نجات شروع از خود هستش :-)

آفو دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 08:04

دلم میخواد ... گاهی سعی میکنم برای کسایی که مد نظرمه اینجوری که تو میگی فکر کنم ولی همون وقتی که من دارم سعی میکنم به خوب دیدن و خوب فکر کردن . اون داره سعی میکنه به ریختن یه طرح و نقشه یشیطانی دیگه که صداش دقیقا دو سه روز بعدش در میاد . نمیشه مهندس ... من خیلی سعی کردم .

خاک تو سرش واقعنی :-))

دریا دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 08:35

گریه: چی ها کشیدیم از این پنجه کشیدنا...

ما شرمنده :-)

رها آفرینش دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 09:21 http://rahadargandomzar.blogsky.com/

خیلی وقت ها آدم ها به اندازه ی چیزهایی که از آن ها نمی دانیم دوست داشتنی اند و به اندازه ی رازهایی که کشف نکرده ایم، جذاب...

نگاه مثبتی که باعث تداوم رابطه ها میشه و دوستی های عمیق و طولانی مدت و شیرین رو به همراه میاره همینه...
بجای کنکاش ،کمی مثبت نگر باشیم..,

فقط کمی :-)

شمسی خانم دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 10:56

حرف حساب جواب نداره. عالی بود سید جان.

ممنون خانوم :-)

افروز دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 14:47

عالی بود من فکر میکنم که این که آدمها نقاب به چهره دارن همیشه هم بد نیست کاش یکم از وقتی که صرف میکنیم تا بفهمیم پشت این نقاب چه خبره صرف دوست داشتن همین آدم بکنیم صرف باور کردنش حتی باور نقابش پشت این کشف ها همیشه آدمی نیست با یک عالمه خصوصیات جذاب کشف نشده گاهی یه چهره خسته است که از روی نقابش فقط به خاطر تو لبخند میزنه

مطمئنن سودمند تره صرف وقت برای باور آدم ها

سحر دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 14:57

هر انسانی یک جهانه یک دنیاست و مسلمن پر رمز و راز .اجازه بدیم یه سری مسایل فقط برای خودشون بمونه .فکر کنم اینطوری بهتره

پست خیلی خوبی بود

موافقم در مورد دنیا بودن آدم ها :-)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد