هفتگ
هفتگ

هفتگ

بسم ا...


همیشه آدمهایی هستند که در هر مقطع از زمان دنبال یک کار میروند و در برهه بعدی آن کار را هرچند دوستش داشته باشند کنار میگذارند و کار دیگری را از سر میگیرند .

برعکس دسته دیگری که از اول بسم الله تا آخر دنیا یک کار مشخص را دنبال میکنند و اگر آسمان به زمین بیاید یا اصلا به درد آن کار نخورند باز هم کوتاه نمیایند .

نمیدانم شما جزو کدام دسته از آدمها هستید...اما من از دسته اول ام. از وقتی کتابخوان شدم همیشه نوشتن را دوست داشتم و مدام درحال نوشتن بودم. درکنکور، رتبه چهارده ادبیات نمایشی دانشگاه تهران  شدم اما به طرز غیر قابل توضیحی کارگردانی انیمیشن خواندم.

با اینهمه نوشتم و نوشتم تا چند سال پیش که دیگر همه هم و غم خودم را گذاشتم برای معلمی و پژوهش.

بگذریم.. که بی توفیق هم نبودم و چند عنوان و موفقیت ریز و درشت کسب کردم. به مرور انیمیشن را هم بوسیدم و بعد از شرکت در چند جشنواره داخلی و خارجی سپردمش به خاطرات .


چند وقت پیش از بنیاد فارابی تماس گرفتند و اطلاع دادند که نام من در کتاب زنان فیلمساز موفق برده شده، چیزی در من بیدار شد که توضیحش آسان نیست.

اما ....

نوشتن همیشه یک جایی یک گوشه ای از ذهن ناآرام من جا خوش کرده بود.

همیشه میدانستم که دوباره باید شروع کنم.

میدانستم ننوشتن مرگ دستی است که همیشه می نوشته است......

میدانستم و برای همین میخواستم روزی لحظه ای از جایی دوباره شروع کنم......

حالا، امروز، الان

بهانه ای که میجستم،

 انگار اینجاست... 

یا علی