ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
کاسپارف استاد بزرگ شطرنج، در بازی به یک آماتور باخت. همه تعجب کردند و علت باخت را جویا شدند و او این گونه عنوان کرد:
«در بازی با او نمیدانستم که آماتور است. برای همین، با هر حرکت او دنبال نقشهای که در سر داشت میگشتم. گاهی به خیال خود نقشهاش را خوانده و حرکت بعدی را پیشبینی میکردم، اما در کمال تعجب حرکت ساده دیگری میدیدم. تمرکز میکردم که شاید نقشه جدیدش را کشف کنم. آن قدر در پی حرکتهای او بودم و دنبالهرو مسیر او شدم که مهرههای خودم را گم کردم. بعد که به سادگی مات شدم فهمیدم حرکتهای او از سر مهارتنداشتن بود و فقط مهرهها را حرکت میداد و من از لذت بازی غافل شدم چون به دنبال نقشهای بودم که وجود نداشت. بازی را باختم اما درس بزرگتری یاد گرفتم که تمام حرکتها از سر حیله نیست. آن قدر فریب دیدهایم و نقشه کشیدهایم که صادقانه حرکت کردن را باور نداریم و به دنبال نقشههایش میگردیم آنجاست که مسیر را گم میکنیم و میبازیم.»
توو بازی رو نمیدونم، ولی در کلنجار ساده ها با کاسپاروفها در دنیای واقعی، معمولا سادگی ساده ها به برد ختم نمیشه. ممکنه طرف مقابل هم ببازه ولی به هرحال ساده ها هم نمیبرن
موافقم باهات ... اما اصل مطلب چیز دیگری بود اینکه اونقدر دورویی و تزویر، ریا و کلک و ناجوانمردی دیدیم باور سرراست بودن و سادگی برامون محال شده
کاملا با دو خط آخر پست موافقم! انقدر در جواب رفتارهای صادقانه رودست خوردیم و بی صداقتی دیدیم که همیشه به دنبال نقش و نقشه می گردیم.
متاسفانه این شرایط فراگیر شده
واقعا
بی اغراق به اکثریت اطرافیانم چه محیط کار و چه خانواده ام بد بینم
چون کمتر کسی خیر و خوبی کسی رو میخواد دختر خاله م که پشت سر زنداییم که کاری به کارش نداره صفحه میگذاه قطعا پشت سر منم بد خواهد گفت و همینطور همکاری که زیرآب اون یکی همکار رو میزنه آیا پاش بیفته با من اینگونه نخواهد بود
توی به دوره و زمونه یی گیر افتادیم هیچی سرجاش نیست، سقوط اخلاق و انسانیت با سرعت هرچه تمام تر درحال انجام است
درود
اما انگار عباس جان این قاعده در کشور ما صادق نیست !!
درود مجید
وضعیت ایران تمام جامعه شناسان را انگشت به دهان نگه داشته
نویسنده این داستان یه اشتباه بزرگ مرتکب شده که نمی دونسته امکان نداره کاسپارف با کسی که نمی شناسه بازی کنه. این یه داستان خنده دار هست که سال هاست داره تو نت می چرخه. این داستان منو یاد شعری میندازه که خانمی دکلمه کرده و به اسم فروغ منتشر شده در صورتی که اگه یکبار مصاحبه های فروغ رو کسی شنیده باشه مطمئن میشه که صدای فروغ نیست بگذریم که آخر شعر هم جنسیت فروغ به مرد بودن تغییر پیدا میکنه..
اما با نتیجه گیری پست رو موافقم. اینجا جامعه و کشور متقلب هاست نه کسی صداقت رو باور میکنه و نه آدم صادق برنده بازی های روزگار هست.
فرمایش شما متین، از صحت و سقم اصل داستان بی اطلاع هستم...
اصل حرفم همون نتیجه گیری بود که شما هم بهش اشاره کردید