هفتگ
هفتگ

هفتگ

تکرار ِ تاریخی ِ تردید!

تکرارِ تاریخیِ تردید !

برخی سخن ها ، برخی بزرگ نمایی رخ دادها ، برخی آرامش های بی سبب ، این گمان را به دنبال دارند که نکند فاجعه ای در پی دارند ؟

این گمان و این تردید ، ریشه ای تاریخی هم در ذهن ما دارند . قرار هم نیست با گفتن تاریخ یاد 2500 سال پیش بیافتیم یا 1400 سال پیش . همین سی چهل سال گذشته هم می شود تاریخ .

از برای نمونه ...

از برای نمونه ... همان گاه که کاریکاتور یک روزنامه موج کفن پوشی به راه می اندازد و هلهله در هر جا ، چندی بعد مشخص می شود که به طور اتفاقی در همان چند روز ، چندین نفر را فرستاده اند بروند آب خنک بخورند و در اتاقهای شخصی، روزگار سپری کنند . ( برخی به این اتاق های شخصی، سلول انفرادی هم می گویند! ) و البته ما خوشحال ، که پوز کاریکاتوریست را به خاک مالیدیم!

 

از برای نمونه، همان گاه که فردی می آید و جمله ای می گوید و برای مردم یا برای دنیا خط و نشان می کشد و می خواهد دنیا را برای تحویل به منجی بزرگ از آخرین پیج بگذراند، درست بطور اتفاقی در همان روزها میلیاردها دلار پول نقد و شمش طلا از مرزهای کشور می رود بیرون و رییس دولت همسایه می گوید هدیه ای از جانب خداوند به ما رسید !

 

از برای نمونه، همان گاه که ما درگیر چرندی و چرایی هاله ی نوریم، بطور تصادفی ، سهم 50 درصدی مان از دریای خزر می شود حدود ده درصد و مشاع ! و البته ما همچنان درگیر هاله ی نور !

و نمونه ی دیگر اینکه درست در غوغای ملی ایجاد شده برای رسیدن انگشت یک بازیکن به پایین تنه ی دوست و همبازی اش ، بطور اتفاقی و همزمان، پای خاوری و 3 میلیارد دلار پول بر آستان مقدس کانادا فرود می آید ! ( و البته چند سال بعد ، در گیر و دار اینکه ما باید اشکنه بخوریم یا یک وعده غذا، شازده پسر خاوری می شود سرمایه گذار نمونه ی کانادا !! )

 

حالا وقتی یک نماینده ی مجلس در مورد فرودگاه و استان همجوارش ، حرفهایی می زند( و فیلمش را هم به وفور پخش می کنند )  که حداقل پی آمدش ، دعواهای واقعی در فضای مجازی 40 میلیونی ایران است و کار به موضع گیری نماینده های دیگر و گذشته ی تاریخی و ... و ... می رسد ، این تردید تاریخی به جان می افتد که : باز در پس پرده چه فاجعه ای در راه است ؟؟/