هفتگ
هفتگ

هفتگ

به من بگو چرا؟

همیشه برام سوال بوده و یکی از دغدغه هام که چرا جامعه ما علی رغم این همه آموزه اخلاقی  اعم از ملی و مذهبی، شاهد این حجم باورنکردنی از بی اخلاقی رایج هستیم.

کافیه سری به اخبار بزنیم تا ببینیم زیر پوست جامعه چه حجم عظیمی از مشکلات اخلاقی ساری و جاری است. خلاصه به جواب هایی برای سوالم پیدا میکردم  اما برخوردن به این مطلب از اندیشمند بزرگ معاصر جناب آقای ملکیان،دیدم به زیبایی جواب سوالم را داده بنابراین مطلب ایشان را عینا اینجا نقل میکنم

- چرا جامعهٔ ایران از اخلاق دور شده است؟

چرا مشکلات اخلاقی جامعه روزبه‌روز عمیق‌تر می‌شوند؟ پاسخ این سوال فقط یک عبارت است: «ابهام از آینده و اخلاقی زیستن».

در دهۀ ۱۹۶۰ تعدادی از روان‌شناسان اجتماعی فرانسوی با همکاری یک مؤسسۀ تحقیقاتی بزرگ، در اروپا یک مرکز شبانه روزی تأسیس کردند.

 در این مرکز، نوجوانان ۱۲تا ۱۹سال آموزش می‌دیدند و زندگی می‌کردند. مدّت یک سال همه چیز به صورت عادی جریان داشت 

و آزمایش‌های مختلف کمی و کیفی بر روی آنان انجام گرفت. 

در طول این یک سال، هر نوجوان سه وعدۀ غذایی روزانه با احتساب میان وعده‌ها، ۸۰۰گرم غذا می‌خورد. 

پس از یک سال به تدریج و آگاهانه شایعه کردند به علت وضعیت اقتصادی نابسامان شبانه‌روزی، ممکن است غذا به لحاظ کمی و کیفی جیره‌بندی شود. 

شش ماه بعد از این شایعه، میزان غذای مصرفی روزانه هر فرد از ۸۰۰گرم به ۱۲۰۰گرم افزایش یافت. 

هنگامی که عملاً جیره‌بندی را آغاز کردند، مصرف غذا از ۱۲۰۰گرم به ۱۵۰۰گرم رسید و حتی در اواخر این دورۀ چهارساله، نوجوانانی بودند که در شبانه روز بیش از ۵کیلوگرم غذا می‌خوردند!

دلیل افزایش مصرف این بود که نوجوانان آیندۀ خود را مبهم می‌دیدند.

هنگامی که مرکز شبانه‌روزی در وضع عادی قرار داشت، افراد غذای خود را به یکدیگر تعارف می‌کردند و نسبت به یکدیگر رابطه‌ای مبتنی بر نیکوکاری، شفقت و نوعی از خودگذشتگی داشتند. امّا هنگامی که شایعۀ کمبود غذا مطرح شد، تعارفات، رعایت ادب و رفتارهای مهربانانه، نسبت به یکدیگر کمتر شد. 

در واقع به دلیل مبهم بودن آینده، اخلاقی زیستن بر پایۀ عدالت، احسان، رعایت ادب به مرور زمان کمرنگ گشت.

آیندهٔ مبهم و نامعلوم افراد از نظر مالی، شغلی و... آستانۀ اخلاق و تحمل  را در هر جامعه‌ای کاهش می‌دهد. 

به‌طورمثال، در جامعه‌ای که همۀ افراد با هر تخصصی می‌توانند شغلی داشته باشند، کارشکنی، حسادت، تهمت، سخن‌چینی، چاپلوسی و... کمتر است.

 به طور کلی در جامعه‌ای که نیازهای اساسی انسان‌ها در آن تأمین می‌شود، افراد بر پایۀ موازین اخلاقی زندگی می‌کنند.

پس اخلاقی زیستن ارتباطی به نصیحت های اخلاقی و ازدیاد مجالس دینی ندارد. اخلاقی زیستن نیاز به آرامش ذهنی و ثبات اقتصادی دارد.

به جای صرف هزینه‌های بسیار برای دعاهای مستحب کمیل و ندبه و سخنرانی‌های خسته کننده و مداحی‌های سوزناک و خرج برای برپایی مجالس و همایش‌های بی‌اثر بهتر است این ثروت عمومی را به واجبات مردم مخصوصاً ازدواج و شغل منتقل کنید.

جوانی که شغل دارد و ازدواج کرده، با خوش‌بینی به آینده می‌نگرد و همین آرامش به او زندگی اخلاقی بهتری هدیه خواهد داد. پس، لطفاً مستحبات را کم کنید و به واجبات برسید.

- مصطفی ملکیان 

نظرات 6 + ارسال نظر
حمید سه‌شنبه 22 خرداد 1397 ساعت 22:31

تازه این فقط آسیبهای مستقیمی هست که برآورده نشدن نیازهای اولیه به اخلاق میزنه. برآورده نشدن نیازها به صورت غیرمستقیم هم به اخلاق آسیب میزنه. مثلا در بعضیها باعث یأس میشه. در بعضیها خشم. در بعضیها بدبینی... اینچیزا هم نه لزوما، ولی معمولا ریشه‌های اخلاق رو در آدم سست میکنن

آره واقعا این بحث بسیار گسترده ست به شدت

سیاه گیسو چهارشنبه 23 خرداد 1397 ساعت 02:47

این متن واقعا جای تامل داره!

ممنون

فانوسدار چهارشنبه 23 خرداد 1397 ساعت 11:49

اینجا شده تکتگ با تک نویسنده ای خوشفکر و پرسوژه
با پستتون کاملا موافقم حتی در یک اپیزود ساده از زندگی مثل مترو هم در ساعات خلوت و ارام شاهد رعایت نوبت و تعارف و جابه جاشدن مسافران برای کنار هم نشستن دو دوست و آشنا هستیم.
اما شما می فرمایید حضرات به جای سرازیر کردن ثروت یه جیب مبارک اون را صرف عدالت عمومی کنند.تا برای خودشان بحران اشتغال و درآمدو آتیه ایجاد کنند ...بعدمنزل محترمه کارش به طلاق کشی بکشد!!!

نظر لطف همیشگی شماست،سپاس
موردی که راجع به مترو گفتی رو بارها دیدم کاملا درست میگید. اما قسمت آخر کامنت رو متوجه نشدم

شمسی خانم یکشنبه 27 خرداد 1397 ساعت 10:11

ما هنوز کف هرم مازلو هستیم و حالا حالاها کار داریم.

کاملا موافقم

فرید یکشنبه 27 خرداد 1397 ساعت 17:47 http://gapogoft.blog.ir

همه چیز به جای خودش نیازه ولی برای افرادی که اعتماد راسخی به اعتقاداتشون ندارن،‌بحث «احساس امنیت» از ابعاد مختلف روانی که اقتصادی رو هم در بر میگیره، در رفتار و اخلاقشون بسیار موثر هست.

خوش حالم که دغدغه و درد حل مشکلات رو دارید و مثل بقیه نق نمی زنید...

با شما کاملا موافقم،ضمنا سپاس بابت نظر لطفتان

ida دوشنبه 28 خرداد 1397 ساعت 13:58

نضریه ملکیان خیلی جالبه، و مصداقش رو در خیلی از زمینه ها می بینیم، اما گمونم عوامل دیکری هم در ایجاد این وضعیت دخیل باشند. یاد سفرنامه گیس طلا ( نویسنده یک وبلاگ) از سفر به کشورهای شرق افریقا می افتم. به گفته گیس طلا حمل و نقل مسافر در این کشورها، خصوصاً در جاده های محلی خیلی ابتداییه و منحصر میشه به ون هایی که چند برابر ضرفیت شون مسافر سوار می کنند. اونجا مردم خیلی راحت روی پای هم می شینن و اصلاً از این وضعیت ناراحت نیستند. گیس طلا این عکس العمل ها رو مقایسه کرده بود با صحنه ای که بعد از برگشت از سفر در متروی تهران دیده بود: خانوم پیری که تعادلش رو از دست داده و روی چند دختر جوون افتاده و جیغ و داد و ناسزای دخترها...... مسلماً افریقایی های ساکن در کشورهایی مثل سودان و سومالی اوضاع شون از ایرانی ها بدتره، ولی حداقل در این یک مورد بخشش و سعه صدر بیشتری در برابر هم دارند. شاید هم دهه ها فقر و یأس باعث شده که خیلی به هم سخت نگیرند

شاید علتش این باشه که ساکنان شرق آفریقا کمتر آسایش رو تجربه کرده اند و اصولا تصوری از رفاه ندارند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد