هفتگ
هفتگ

هفتگ

کلید اسرار یا...

حدودا دو ماهی میشه با آموزشگاه قطع همکاری کردم و به دلیل اینکه از کار کارمندی،خسته شده بودم به شدت، دنبال کار هم نرفتم و در هفته سه یا چهار روز میرم مسافر کشی.

حالا اینا رو چرا گفتم اول اینکه اتفاقات و مسائل جالبی پیش میاد که میخوام بعد از این بعضیاش رو اینجا تعریف کنم از زشت و زیبای این کار و رفتار مردم... دوم اینکه پنجشنبه یه اتفاق جالبی افتاد که براتون تعریف میکنم اصلا کل این مقدمه برای بیان کردن این ماجرا بود نزدیک هفت صبح یه افسر وظیفه راهنمایی  و رانندگی رو از میدون ولیعصر سوار کردم و رسوندم میدون انقلاب نه اون پول داد نه من گرفتم موقع پیاده شدن فامیلی اش رو گفت و تاکید کرد اگه سمت انقلاب مشکلی پیش اومد بهش بگم،به حرفش توجهی نکردم  چون اصولا عصر به بعد میرم مسافر کشی(اون روز یه استثنابود) بنابراین هرگز صبح ها میدون انقلاب نخواهم بود که اصلا نیازی به کمک ایشون باشه خلاصه خداحافظی کردیم و داشتم برای خودم میچرخیدم که ساعت هشت دوباره رسیدم میدون انقلاب یه نفر رو که سوار کردم یه استوار وظیفه راهنمایی و رانندگی گفت بزن بغل،اومدم کنار وایسادم گفت گواهینامه و کارت وسیله نقلیه، بهش دادم  از ماشین که پیاده شدم دیدم مدارک رو برد پیش همون افسر وظیفه ای که یکساعت پیش رسونده بودمش که برگه جریمه رو برام صادر کنه،تا منو دید اومد سمتم و مدارک رو دادبهم بدون هیچ جریمه ای  و گفت ببخشید دیر دیدم وگرنه نمیذاشتم مسافری که داشتی رو پیاده کنی!