هفتگ
هفتگ

هفتگ

روایت

((وقتی دوستش گنجشک های کوچک را نشانه گرفت، فکر کرد که او بی رحم ترین آدم دنیاست،
اما وقتی اولین تکه گوشت پرنده کباب شده را در دهانش گذاشت، کمی فکر کرد و بعد گفت: می شود تفنگ بادی ات را چند روزی به من قرض بدهی؟))

نظرات 54 + ارسال نظر
رضا پنج‌شنبه 6 خرداد 1400 ساعت 14:24

فعالیت کنید

زهرا یکشنبه 27 تیر 1400 ساعت 10:34

کجا رفتی مهندس و مارو تو خونه ات تنها گذاشتی؟

همون خاموش همیشگى چهارشنبه 30 تیر 1400 ساعت 11:06

جناب موسوى نازنین،
مدتهاست از لذت خوندن نوشته هاى دل نشینتون بى بهره هستیم.
این روزا، خیلى فکرتون رو میکنم خصوصا هربار مهربونى مردم رو میبینم و میخونم توى این شرایط سخت. امیدوارم هرجا هستین آرامش مهمون دلتون باشه و خنده مهمون صورتتون و روح و جسمتون برخوردار از نعمت سلامتى.
امیدوارم روز و روزگارتون خوش باشه و دوباره شرایطى پیش بیاد که برامون بنویسید.

وینا چهارشنبه 30 تیر 1400 ساعت 20:03

باورم نمیشه شده یک سال که دیگه نمینویسید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد