هفتگ
هفتگ

هفتگ

تو خودت قند و نباتی!

صبحانه: نان سفید/ کره/ مربا

           یا نان سفید/ پنیر نیم چرب یا خامه ای

          یا هرچیز خوشمزه ای اعم از کیک یا شیرینی با چای


ناهار: یک بشقاب برنج (تقریبا یک کفگیر و نیم) به همراه خورش

         یا ماکارانی یا یک غذایی شبیه همین ها


شام: اگر از ناهار چیزی مانده بود همان!

         اگر نمانده بود نان سفید/ کتلت/ کوکو/ انواع فست فود


میان وعده ها : بستنی/ بیسکویت کرم دار/ انواع هله هوله


اینها یک لیست کلی بود از عادت های غذایی ام.... حالا یه کم بالا و پایین و یه خورده این ور و اون ورش رو کار ندارم ولی کلا اینها را خورده ام همیشه. بدون هیچ نگرانی و دغدغه.... بدون هیچ استرس و حساب کتاب.... نه اهل رژیم و نه هیچ وقت نیازمند آنچنانی رژیم... حالا با توجه به شرایط خاص جسمی ام و آزمایش های پشت سرهمی که می دهم یکهو می شنوم: قند بالا....  دیابت ! 

با کلمه دیابت فقط یاد بابابزرگ بیچاره ام می افتم که همیشه در پرهیز بود ... و یا یاد عمه سارا که همیشه یک نفر داشت بهش انسولین می زد.... همه سعی دارند روحیه ام را بالا ببرند و همه اش می شنوم: اصلا نگران نباش! همین سه ماه رو رعایت کنی بعد که بچه به دنیا بیاد از بین می ره.....  ولی خودم با سرچ هایی که این چند وقت کردم فهمیدم قضیه به این سادگی ها هم نیست... پنجاه درصد کسانی که مثله من به دیابت بارداری مبتلا می شوند در آینده به دیابت واقعی هم دچار می شن! و پنجاه درصد انقدر گنده هست که من را هم در خودش جا بدهد ...

خوب که فکر می کنم متوجه اشتباهاتم می شوم... من یک عمر بدون دغدغه هر چه دوست داشتم را بلعیدم! ولی خب در تمام اون یک عمر رسما مثله یویو پرتحرک بودم.... از تیم بسکتبال و مسیر طولانی با خط یازده بگیر تا دانشگاه و کله ی صبح سرکار رفتن و دم غروب برگشتن .... حالا تمام اینها را پشت سر گذشته ام و از هیچ کدام از این فعالیت ها در زندگی ام اثری نیست ولی با همان عادات غذایی.... خب نتیجه اش همین می شود...

نتیجه اش می شود چای بدون قند... قاشق های برنج شمرده شده و نگاه حسرت بار به جعبه ی شیرینی تر به خصوص اون حلوایی قلمبه ها....

نمی دونم نوشتن این پست برای هفتگ سنخیت درست و درمونی داشت یا نه .... ولی خب کلا ذهنم درگیر این موضوع است تا چهارشنبه که قرار است فوق تخصص غدد را ببینم... البته او مرا ببیند .... ولی خب شاید یکی از خواننده های اینجا هم مثله من فکر کند که دیابت ماله پیرهاست.... شاید مثله من فکر کند که برای جلوگیری از دیابت فقط باید قند و شیرینی نخورد ... شاید بگوید من که فعلا خوبم .... ولی الان بیاید این چند خط را بخواند و یکهو زیر و رو بشود و آنچنان تحت تاثیر قرار بگیرد که از فردا هم فعالیت بدنی اش را بیشتر کند، هم کربوهیدرات مصرفی اش را کنترل کند و هم به فکر بچه دار شدن نیفتد!

یک جمله ی قصار دیگر هم بگویم "اگر قرار است بدنی سالم داشته باشیم باید شیفت و دیلیت بگیریم روی عادات غذایی ایرانی ها"

والسلام.

امضاء. مهربان دیابتی.


نظرات 40 + ارسال نظر
محسن باقرلو سه‌شنبه 28 بهمن 1393 ساعت 09:43

پست امروز منم قرار بود توو همین زمینه باشه
سلامتی و بیماری و رابطه ش با سبک زندگی
حالا امروز من چیکار کنم ؟! چی بنویسم ؟!

نیمه جدی سه‌شنبه 28 بهمن 1393 ساعت 11:20

مهربان عزیز تا اونجاییکه من شنیدم و تو دوست و همکارام دیدم دیابت بارداری بعد از زایمان رفع و رجوع میشه . در نتیجه جای نگرانی نیست به گمونم. برات آرزوی سلامتی و شادمانی و آرامش دارم دوست خوبم.

سمانه سه‌شنبه 28 بهمن 1393 ساعت 12:49

برای شما و پسر کوچولوتون آرزوی سلامتی و تندرستی دارم

نگران نباشین زندایی منم قندش خیلی بالا بود تو بارداری الان اصلا مشکلی نداره

فرشته سه‌شنبه 28 بهمن 1393 ساعت 13:30

عزیزم نگران نباش...من تا حالا ندیدم کسی دیابت بارداریش باقی بمونه...ولی اصلاح عادات غذایی کار خیلی خوبیه...اینو ادامه بده.

در ضمن تو بعد از زایمان تحرکت خیلی بیشتر میشه...خیلی زیاد...با این دوتا فسقلی...
امیدوارم همیشه سلامت باشی عزیزم...

رها- مشق سکوت سه‌شنبه 28 بهمن 1393 ساعت 14:05 http://www.mashghesokoot.blogfa.com

نگران نباش مهربان جان، منم خیلیا رو دیدم که بعد زایمان دیابت بارداریشون کاملا از بین رفته. فقط این اتفاق باعث میشه تو این چند ماه که رژیمتو رعایت میکنی، به این سبک زندگی عادت کنی تا یه حدی، و ناخودآگاه خیلی عادت های غذاییت رو بعدشم به این شدت تکرار نکنی

آذین سه‌شنبه 28 بهمن 1393 ساعت 14:18

وااااااااااااااااااااااااااای دو باره نی نی ؟؟؟؟
خودتون خواستید یا ناخواسته بود ؟؟؟؟
انشالله که هر چهار نفرتون همیشه سلامت باشید . مبارک باشه

آرزو سه‌شنبه 28 بهمن 1393 ساعت 14:30

انشالله که رفع میشه..
" و هم به فکر بچه دار شدن نیفتد!" ..
این حملتون منو خیلی تو فکر برد.. داشتم به بچه ی دوم فکر می کردم.. ترسوندید منو..
درست برداشت کردم؟ منظورتون بچه دوم بود؟؟؟؟

ری را سه‌شنبه 28 بهمن 1393 ساعت 14:44 http://narenjestaan.persianblog.ir

عزیزم طبق همون ضرب المثل هر چیزی حکمتی داره من فک میکنم این جریان قرار بوده سبک تغذیه ی تو رو تغییر بده که از خطرات احتمالی اینده جلوگیری کنه وگرنه این دیابت بارداری بیماریه قرن بیست و یکمه که نمیدونم تا حالا کجا بود چرا مادرای ما نداشتن
بهر حال خواستم بگم تقریبن از تمام خانمهای همکار من که باردار شدن بیشترشون این بیماری و داشتن نمی دونم چرا اسم قند و دیابت اینقدر ترسناکه همشون هم مث تو استرس گرفتن وقتی شنیدن ولی خداروشکر بعد از زایمان تموم شد و رفت هم مادر هم بچه سالم سالم خداروشکر
اصلن نگران نباش
درسته که تو بارداری پرهیز سخته از یه طرف میگن هر چیزی ویار کردی بخور از یه طرف نمیتونی
ولی همین که رعایت کنی خوبه
بهت قول میدم همین چند ماهه
و اینکه استرس و نگرانی از دیابت و این دری وری ها برای خودت و بچه مضر تره
توکل به خدا این چند ماه هم می گذره
انشاله همیشه سلامت باشی

الهام سه‌شنبه 28 بهمن 1393 ساعت 22:15 http://elham7709.blogsky.com

راستش من اطلاعی راجع به این موضوع مخصوصا تو دوران بارداری ندارم
، با اینکه مادر بزرگ و پدر بزرگم دیابت دارند و مادرم سالهاست قند و شکر نخورده تا به درد اونا دچار نشه!
ولی امیدوارم این مشکل برات تا چند ماه آینده از بین بره و بعدش پرهیز رو شروع کنی.

پروین چهارشنبه 29 بهمن 1393 ساعت 05:41

عزیز دلم
دعا میکنم برات که بعد ار وضع حمل خوب خوب شی. بقیه اش را دوستان گفتند و خودت خوب میدانی مهربانم

habeyeangur چهارشنبه 29 بهمن 1393 ساعت 13:07 http://havashi-zendegi.blogfa.com/

عاشق شیرینی امممم میفهمم درد نخوردن شیرینی یعنی چی؟؟!!

خورشید چهارشنبه 29 بهمن 1393 ساعت 15:18

از اون حلوایی قلمبه ها..
وای مادر...


ان شاالله که خوب خوب خوب باشین همیشگی..
داداش مانی هم به خوبی و خوشی و شیرینی تشریف بیاره و دور هم از اون حلوایی قلمبه ها بخورین و جای ما هم خالی..

سمیرا پنج‌شنبه 30 بهمن 1393 ساعت 22:06

مهربان عزیزوبانشاط ، برایت سلامتی آرزومندم.

هلیا شنبه 2 اسفند 1393 ساعت 09:34 http://www.mainlink2.blogsky.com

ای بابا ......
خیالت را حت اگه شیرینی دوست نداشتی هم به محض اینکه میفهمیدی نباید بخوری ....... عاشق شیرینی جات میشدی .
رعایتش یه کم سخته ولی به این فکر کن که چند ماه دیگه تموم میشه و به محض بیرون اومدن از اتاق عمل یه جعبه شیرینی خامه ای که من برات آوردم رو تا ته ته میخوری .:چشمک

پستچی شنبه 2 اسفند 1393 ساعت 17:25 http://postchii.blogsky.com

بانو مهربان
نگران نباش و مطمئن باش که بعد از به دنیا اومدن شاهزاده کوچولو مشکل دیابت هم حل خواهد شد.
این تلنگر لازم بود که امروز کمی بترسی و من بعد به رژیم غذایی خودت و خونواده ی عزیزت دقت کنی .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد