هفتگ
هفتگ

هفتگ

واقعیت های تلخ....

فکر کنم قبلا هم راجع این موضوع نوشتم ...  واقعیت یعنی چیزی که اتفاق می افته در خیلی از موارد با  حقانیت همون موضع منطبق نیست ... مثلا  تا چند سال پیش  اینکه که تو پای همسرت بمونی .. خیانت نکنی ... هم  کار درستی بود هم واقعیت بود ... اما الان واقعیت ...( لا اقل واقعیت اطراف من )  ..... این نیست   انگار  نرمال و طبیعی اش اینکه زن و مرد واسه هم تکراری بشن ....نمی خوام بگم اطرافم پر از ادمهای که خیانت میکنند  

 ولی کاملا احساس می کنم قبح قضیه از بین رفته .....البته میدونم این موضوع کاملا به محیط و خانواده اطافمون بستگی داره و خیلی ها شاید حرف های من و قبول نداشته باشند ...

ولی اینکه الان خیانت نکردن شده یه امتیازه ( که بعضا میکوبد تو سر همدیگه ) در حالی که تا چند سال پیش یه وظیفه بود و صحبت کردن راجع بهش همراه  با شرم و حیا بود ... واقعیت تلخی که ساعت ها ذهنمو مشغول میکنه ...


واقعیت های تلخ دیگه ایی هم هست ...که به نظر من درست نیست ولی واقع میشه ...اتفاق میافته .... جریان داره ... و باید پذیرفت ... بزارید چند تا مثال بزنم ....


مثلا .. پول و ثروت برات احترام و شخصیت می اره ...


         زیبایی و لَوَندی  زن  مهمترین فاکتور  برای منتخب  شدنشه...


         عقل آدم ها به چشمشونه ...


         و یه فرد سال خورده باید اموالشو تالحظه اخر به نام خودش  نگه داره  تا احترامش حفظ بشه و پاسکاری نشه 

         و ......


وقتی ایده این پست تو ذهنم اومد.... یه 7 یا 8 مورد از این واقعیت های تلخ  تو ذهنم اومد ... اما حالا تو ذهنم نیست

شما  اگه دوست داشتید ....ادامه بدید این لیست و ....





        

         

        

نظرات 11 + ارسال نظر
پیروز پنج‌شنبه 10 اردیبهشت 1394 ساعت 21:46

اینکه امانتدارى از بین رفته خیلى بده. اینکه همیشه باید یه مدرک از کسى داشته باشى که بتونى بهش پول بدى یا کمک کنى و خودم ادم هیچ اعتبارى نداره خیلى بده.
اینکه یا خیلى از دوستات رو از دست بدى یا به کسى پول قرض ندى خیلى بده.

رهگذر پنج‌شنبه 10 اردیبهشت 1394 ساعت 21:52

این که خانوما عین بید می لرزن چون هرلحظه ممکنه شوهرشون بره با یکی دیگه (برای تاکید بیشتر گفتم. چون خودتون هم نوشته بودین اینو).
البته اون وریش هم صادقه الان. ولی به قول شاعر: آسوده کسی که .... ندارد، از کاه و جوش خبر ندارد.

زهرا.ش پنج‌شنبه 10 اردیبهشت 1394 ساعت 22:10 http://surgicaltechnologist.persianblog.ir

اینکه هیچ تضمینی وجود نداره درددل هات موقع دوستی سلاح مسخره کردنت موقع دعوا نباشه!
اینکه دیگه نمی شه مثل قبل تر ها با اطمینان و بدون یک ذره شک و تردید بگی هیچ مادری از عاطفه مادریش دست نمی کشه و از بچه ش نمی گذره
اینکه تا وقتی یه اهرم فشار بالا سرمون نباشه اکثریت کارمون رو درست انجام نمی دیم!
اینکه به راحتی می شه وجدان رو قانع کرد.یه زمانی بلافاصله یعد از اینکه به وجدانمون می گفتیم هیشکی ندید،دعوامون می کرد که خدا دید!!
اینکه ادعای تصاحب منشور حقوق بشر و نوه کوروش بودن داریم اما تو نژاد پرستی آلمان نازی و اسراییل رو با اختلاف می بریم و قهرمان می شیم!

Ghazal پنج‌شنبه 10 اردیبهشت 1394 ساعت 23:01

والا تو اداره ما هر کس کمتر کار میکنه اضافه کاری بیشتری گیرش میاد و هر کسی هم که کم سواد تر و بی شخصیت تر هست رییس میکنن

محمد پنج‌شنبه 10 اردیبهشت 1394 ساعت 23:59

این که هر چه قدر خاکی تر باشی دم دست تری و ندیدنی تر....
اینکه هیچکس بی قصد محبت نمیکنه...
اینکه خیلی صادقانه دروغ میگیم...
اینکه شکلک بوس وچشمک واسه هر کسی میفرستیم...
اینکه به هر قیمتی میخوایم بخندیم به هر کسی وهراعتقادی توهین میکنیم.....
اینکه هر کی با ما فرق داره خزه.....
اینکه تبریک وایبری روز پدرکفایت میکنه....
اینکه اصل تکنولوژیه....
اینکه مث نقل نبات قسم میخوریم....
اینکه تو دنیای مجازی انسانیت رو به لجن کشیدیم....
اینکه زبون باز نباشی باختی.....
اینکه تو مهمونیامون فقط سفره هامون قشنگه.....
اینکه ارزونه پس بده....
اینکه اگر دانشجوی دختر واسه نمره هر کاری نکنه احتمالا قدیسه است....
اینکه نذری هامون رو میدیم به خواهر وبرادر که ریا کنیم...
اینکه صدای والضالینمون تو اجتماعات گوش فلکو کر میکنه
اینکه عصر بچه زرنگیه.....عصریه که خوب بودن معنی نداره....بد نبودن تحسین داره.....

زهرا.ش جمعه 11 اردیبهشت 1394 ساعت 00:14 http://surgicaltechnologist.persianblog.ir

اینکه کتاب نمی خونیم ولی همه چیز دانیم!
اینکه حاضریم هرکاری بکنیم ولی ازدواج نکنیم و بچه نیاریم و این هم یک نوع نسل کشیه!

نسیم جمعه 11 اردیبهشت 1394 ساعت 01:18

این از اون مسئله هاس که دلم میخواد فوری صورتش رو پاک کنم از بس که هم بدم میاد هم میترسم

پروین جمعه 11 اردیبهشت 1394 ساعت 07:15

این که هر چی میگذره فاصلهء حقیقت و واقعیت از هم بیشتر میشه خیلی غم انگیزه. خیلی

الهام جمعه 11 اردیبهشت 1394 ساعت 12:51 http://elham7709.blogsky.com

اینکه دیگه هیچ چیزی خوشحالمون نمیکنه.
اینکه بیشتر وقتها دل پدر مادرمون رو میشکونیم و پشیمون میشیم ولی غرورمون اجازه نمیده معذرت بخوایم.
اینکه همه متن های قشنگ رو برای هم میفرستیم و هیچکدومش رو انجام نمیدیم و اعتقاد نداریم.
اینکه هنوز نفهمیدیم چرا ازدواج میکنیم و نگه داشتنش چقدر با ارزشه و با حرفهای بیخود لحظه های خوب با هم بودن رو خراب میکنیم.

مندی جمعه 11 اردیبهشت 1394 ساعت 15:28

این پست برایم کمی سورپرایز بود!
واقعا خوشحال شدم از اینکه برای مخاطبین تون تفاوت بین حقیقت و واقعیت یک موضوع جا افتاده است؛که تونستین این موضوع رو پیش فرض بگیرین و پستی بنویسین.
عموما وقتی میخوام چیزی بگم که درک این موضوع برای مخاطبم باید پیش فرض مسئله باشه؛غصه ام میگیره،
چون با کسی که این تفکیک براش بی معناست،تعامل خیلی مشکل میشه.
حداقل بنده کم ندیدم و کم چالش نداشتم با آدمهایی که این موضوع رو نمیفهمن و دوست هم ندارن بفهمن.ولی در عوض،در کمال اعتماد به نفس و صد البته وقاحت انگشت اتهام رو به صورت بنده کشیدن. ......
اوقات به کام
ش

آری پنج‌شنبه 5 شهریور 1394 ساعت 10:08 http://ary-f.blogfa.com

اینکه لباس ماشین و مدرک تحصیلی گاها" خریدا ری شده میشه ملاک شخصیت یه فرد ....اینکه نذری میدیم توپ و تپل اما همش رو میدیم گردن کلفتا بخورن و تو یخچالاشون انبار کنن و فقیره همچنان سر گشنه رو بالش میزاره....اینکه به راحتی از کسی که متنفریم و از فامیل شوهره به خاطره اخم شوهره میگیم قربونت برم حسابی دلم تنگ شد ه واست...اولیش رو یادم رفت اینکه باباهه تو خونه سرو مرو گنده نشسته داره سریال میبینه یکی زنگ میزنه به بچهه میگه گوشی بردار بگو بابا نیست ...فکر کنم از همینجا شروع میشه.....همه درو غاییه که میگیم و فکر میکنیم زشت نیست بعد آروم آروم سایز دروغا بزرگتر میشه ولی دریغ که دیگه عادت کردیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد