هفتگ
هفتگ

هفتگ

صد و هفتاد و پنج

همان روزی که خبر را شنیدم 

این دو بیت را برای 175 غواصِ جوان

که با دستان بسته زنده به گور شدند گفتم :


صد و هفتاد و پنج تا ماهی عاشق 

صد و هفتاد و پنج دریا توو یک قایق 

صد و هفتاد و پنج یوسف که برگشتن 

یجوری که نهنگا هم دارن هق هق ...


به قول دوستان : لعنت به جنگ 

هر جا که باشد ، برای هر چه که باشد ...


در گزارش یکی از روزنامه های یکشنبه سوم خرداد هم چاپ شد :




نظرات 29 + ارسال نظر
یک پزشک چهارشنبه 6 خرداد 1394 ساعت 23:08

روز اولی که برای ثبت نام دانشگاه رفته بودم رو هرگز فراموش نمیکنم.

اون موقع هنوز ثبت نامها دستی بود و تو یکی از مراحل ثبت نام، یک لیستی بود که اسم و فامیل، درصدی که توی هر درس در کنکور زده بودیم و نوع سهمیه مون مشخص شده بود.
رفتم پیش خانمی که مسئول اون مرحله بود و اسم من رو از توی لیست پیدا کرد، خیلی تصادفی چشمم خورد به لیست و یک نگاه به درصدهام انداختم، میانگینشون 90% بود، نفری که اسمش بواسطه حروف الفبای فامیلیمون، بعد از من بود، یک اقا پسری بود که من با دیدن درصدهاش خشک شدم ! بالاترین درصدش 25% بود و میانگین درصدهاش به 15% هم نمیرسید ! در حیرت بودم که چشمم خورد به ستون آخر که مربوط به بود به نوع سهمیه و ایشون فرزند شهید بودن ....

من با شنیدن خبر شهادت این غواصان دلم به درد اومد، اعصابم داغون شد. تصور رنجی که خانواده هاشون متحمل میشن روح آدم رو مچاله میکنه، میدونم هیچ چیز جای خالی پدر رو برای آدم پر نمیکنه اما واقعاً دیدن همچون صحنه هایی که من خودم شاهدش بودم، خیلی غیر منطقیه و اصلاً منصفانه نیست. کاش اونهایی که در راس هستن، یکم حساب شده تر و منطقی تر عمل کنن تا هم واقعاً گرهی از زندگیی خانواده های این عزیزان باز بشه و هم اینکه در حق بقیه اجحاف نشه

سپیده پنج‌شنبه 7 خرداد 1394 ساعت 09:21

کاملا نظر آقا یا خانم پزشک درست و بجاس
این خانواده ها ارزشمندن و شکی در رنج و مشکلاتی مه باهاش رو بهرو شدن نیست ولی به نظرم جبران این لطف محبشون سهمیه دانشگاه و از اون طرف تحصیلکرده های کم سواد نیست.خیلیها از این سهمیه ها ضربه خرودن نتیجه شم دیدم و باز هم خواهیم دید.

سحر پنج‌شنبه 7 خرداد 1394 ساعت 13:39

با نظر "یک پزشک" عزیز کاملا موافقم...

بهارهای پیاپی پنج‌شنبه 7 خرداد 1394 ساعت 15:26

من هم با تمام وجود برای تمام کسانی که برای این مرز و بوم جنگیده‌اند، زخم خورده‌اند، جا مانده‌اند، جان داده‌اند و ... بی‌نهایت ارزش و احترام قائلم و اونا رو قهرمانانی شجاع می‌دونم. اما اصلا نمی‌تونم بفهمم که چه ارتباطی بین قهرمان بودن پدر و امتیاز دادن به فرزند وجود داره؟ بعضی از دوستان نوشته‌اند که شاید اون کسی که با سهمیه آزمون رو قبول میشه دوست داشته باشه که جای شمایی باشه که بارها به در بسته‌ی آزمون خوردی اما پدرت در کنارته. من نمی‌فهمم یعنی چی؟ آیا اون کسی که الان پدرش کنارشه الان مشکل و تحصیل و اشتغال و... نداره؟ یعنی فقط همین که پدر داره دیگه همه چی حله؟ و اینکه آیا اصلا ما برتری علمی نیاز داریم یا بازماندگان قهرمانان ما را بس.
گیرم پدر تو بود فاضل/ از فضل پدر تو را چه حاصل؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد