هفتگ
هفتگ

هفتگ

مرگ خوب است اما برای همسایه !

چن روز پیش ، سر شب با یک عزیز شمال شهر نشین در یکی از تقاطع های شلوغ جنوب شهر بودیم ، با حسرت ازدحام مردم را نگاه کرد و گفت : محلهء ما این ساعت پرنده پر نمیزند ، آقا محسن من عاشق اینجور محله ها و اینجور شلوغی ها هستم که شور زندگی توش موج میزند
.
دروغ نمیگفت ها ، واقعن حسش را کلمه کرد ولی مساله اینجاست که همین عزیز با پول خانه اش در آن محلهء سوت و کور شاید بتواند سه تا خانه در چنین محله ای که سرشار از شور زندگیست بخرد ! اما هرگز اینکار را نمیکند ... ما آدمها در خیلی چیزها اینطوری هستیم ... مثلن عااااشق صفای روستا هستیم اما محال است حاضر شویم یک هفته در روستا زندگی کنیم ... جانمان برای پدر مادرمان در میرود اما بعد از تاهل عمرن اگر بتوانیم یک هفته پیششان زندگی کنیم ... برای باران شعرها در می کنیم از خودمان اما اگر همین باران که در لطافت طبعش خلاف نیست ، دو روز بی وقفه ببارد فحش را می کشیم به زمین و زمان ... صداقت را می ستاییم اما هر جا منفعت ایجاب کند مث باقلوا دروغ می گوییم ... کللن مرگ خوب است اما برای همسایه ! ... مثال در این فقره زیاد است البته !

نظرات 11 + ارسال نظر
تمنا سه‌شنبه 16 تیر 1394 ساعت 22:24

این یه قلمو راس گفتید
احسنت
ممنون

زهرا.ش سه‌شنبه 16 تیر 1394 ساعت 23:08 http://surgicaltechnologist.persianblog.ir

وای راست می گینا!
دقیقا همینطوره
چرا اینطوریم آخه؟

رها آفرینش سه‌شنبه 16 تیر 1394 ساعت 23:51 http://rahadargandomzar.blogsky.com/

این مثالهاییی که زدین همه یه جورایی نوستالژیهایی هستن که عزیزن برای افراد ولی در حد همون خاطره...کیه که دوس داشته باشه دوباره برگرده کلاس اول راهنمایی و یه بار دیگه اون مسیر مسخره رو طی کنه...قبول کنین که هیییشششششکی

مرجان اکبری چهارشنبه 17 تیر 1394 ساعت 03:37

چقد خوب بود

ارش پیرزاده چهارشنبه 17 تیر 1394 ساعت 09:44

مرسی

آرام چهارشنبه 17 تیر 1394 ساعت 12:11

این نوشته منو یاد خودم انداخت که چن سال پیش اصرار داشتم پدر و مادرم علیرغم میل باطنیشون و قبه خاطر اختلافاتشون از هم جدا بشن ولی وقتی خوب فکر کردم دیدم من ادم نگهداری از هیشکدومشون نیستم بیشتر از دو روز م نمی تونم پیششون بمونم به خاطر همین دیگه رو این قضیه بحث نمیکردم و این خودخواهی محض بود

مهرداد چهارشنبه 17 تیر 1394 ساعت 13:02

که چی؟
خب معلومه هرچیزی کش بیاد آزاردهنده س
منم عاشق شنا کردنم
ولی نمیتونم که مدام تو آب باشم

مهرداد چهارشنبه 17 تیر 1394 ساعت 19:14 http://foogh.blogsky.com/

نماز روزه ها قبول
مهرداد بالایی چقد خشن اخوی
یه متنی نوشته شد بخون و حظشو ببر

مگهان چهارشنبه 17 تیر 1394 ساعت 20:22

من هم یک بار به یک دوست حاشیه نشین گفتم آرزو دارم تو محله ی شما زندگی کنم ، گفت برات آرزو می کنم با جیب خالی روزی تو محل ما زندگی کنی !که کاملا حال ما رو درک کنی و حسرت نخوری ...

+ کلی حالمو گرفت اون روز ... خوندن این پست یادآوریش کرد برام.

نورا پنج‌شنبه 18 تیر 1394 ساعت 02:09

وای بارون که انقدر خوبه من دوست داشتم همیشه بارون میومد همیشه:-)
چقدر پست خوبی مرسییییی

رها پنج‌شنبه 18 تیر 1394 ساعت 05:14

چقدر خوشحالم ک هر طور بگم همون کارو میکنم. و مث نوشته شما نیستم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد