هفتگ
هفتگ

هفتگ

آدم های الان نمی فهمند اما...

دروغ چرا؟! خواستم چهار خط بنویسم غیر از حرف ِ خواستن، نشد!
از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان بعضی روزها خیلی خودجوش انگشتام عین و شین و قاف را روی صفحه کلید بغل می کنند. می چسبند، ولشان نمی کنند هی.  مثل آن وقت هایی که انار خورده ام یا انگور یا یک چیز نوووچی شبیه این ها یا اصلن مثل همان شبی که پای سفره، عسل دهانت گذاشتم با همین انگشت اشاره ام. چند بار پاکشان کردم، افاقه نمی کند اما. حکمن شیرینی بعضی چیزها شیره ی جان آدمیزاد می شود، شیره ی جان مثل شیر مادر که می دود تو رگ نوزاد، مثل شربت آبلیمو و عسل زیر آفتاب صلات ظهرکه با همه ی آب بودنش گوشت می شود به تن، مثل شهد عاشقیت نوک انگشتان ما...
چند وقت پیش داشتم برای یکی از حس ِ خوب ِ دوست داشتن می گفتم. پرید وسط ِ حال خوبم گفت: تو یا دیوانه ای یا خوش خیال، دوره ی این حرف ها گذشته رفیق. خندیدم گفتم: دیوانه ی خوش خیالم. ادامه ندادم. همان شب نشستم فکری که چرا آدم های الان فکر می کنند عاشقیت فعل ماضی است در حالی که این همه لازم است و استمراری. نشستم فکری که آدم های الان چطور از دست دوست داشتن فرار می کنند، چطور دوست داشتن نمی گیردشان، خفتشان نمی کند! مثل من که یک روز، یک جایی دوست داشتنت گرفتم و حالا سال هاست هر روز محکم تر می فشاردم بین دستاش. نشستم فکری که حکمن آدم های الان خیلی ها شان انتخاب کرده اند یک چیز دست نیافتنی داشته باشند، و آن چیز دوست داشتن است، عاشقیت است انگار...
بگذریم. به ما چه اصلن. تو که بهتر از همه می دانی. من آدم ِ الان نیستم .من جا مانده ی دیروز و وامانده از امروزم. همان دیوانه ی خوش خیالی که یارو گفت. من آدم ِ قدیم ام. از همان قدیم ها هم بار ِ آبگینه ی دوست داشتنت را به دوش می کشم زیر سنگبارش این همه نگاهی که عاشقیت بلد نیستند، دوست داشتن نمی فهمند. به ما چه اصلن که آدم های الان نمی فهمند دوست داشتن آن چیزی نیست که دست نیافتنی باشد فقط شما بفهم که آغوش برای خواستنت هر روز باز تر می شود، اقیانوس تر می شود. شما بفهم...

نظرات 14 + ارسال نظر
خورشید یکشنبه 21 تیر 1394 ساعت 22:07

انار خورده ام..
اقیانوس تر..
بفهم

زهرا.ش یکشنبه 21 تیر 1394 ساعت 22:42 http://surgicaltechnologist.persianblog.ir

با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج

حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج

 

ای موی پریشان تو دریای خروشان

بگذار مرا غرق کند این شب مواج

 

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم

یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج

 

ای کشتۀ سوزاندۀ بر باد سپرده

جز عشق نیاموختی از قصه حلاج

 

یک بار دگر کاش به ساحل برسانی

صندوقچه ای را که رها گشته در امواج

 

 

از : فاضل نظری

کلافه یکشنبه 21 تیر 1394 ساعت 23:32

دم از عشق میزنید
کدوم عشق؟
فقط عشق یه طرفه به این شدتی که توصیف کردین وجود داره.
یه توهم و خوش خیالی به شدت یه طرفه س که اتفاقا خوبم باشه شاید....
اما تو دنیای واقعی عشق دو طرفه یی وجود نداره. انتظار گه میزنه به عشق... به مقام پستی میرسونه که عشقش بهش میگه گه خوردی!!!!
راستم میگه با عرض پوزش دنیای گه در گهیه...
البته برا مکدر نشدن خاطرتون بنا رو بر این بذارین که من دارم زر میزنم و بی لیاقت و حیوون و گهم...
اما خدای شما عمرم رو نمیگیره تا از شر من رها شید

الهام دوشنبه 22 تیر 1394 ساعت 00:00 http://elham7709.blogsky.com

زیبا
عاشقانه
عمیق
جاوید
و قابل تامل...
برای چون منی که سالهاست فکر میکنم عشق توهم دوران خوش خیالیه...
ممنون که باورهای منو مثل موم به روزهای آیندم چسبوندین!

عطیه دوشنبه 22 تیر 1394 ساعت 01:04

فکر کنم منم جز آدم های الان نیستم. به همین سادگی

سمیرا دوشنبه 22 تیر 1394 ساعت 09:25 http://nahavand.persianblog.ir

چقدر اینجور حس ها توی این قحطسال عاطفه قشنگ و دلچسبه...چقدر خوبه داشتن کسی که اینجوری عاشقت باشه و اینجوری دوست داشتنت رو با افتخار به زبون بیاره و بنویسه و ازش مست بشه و تورو هم مست کنه...من فکر میکنم باید این حس و این قلب و این احساس رو قاب طلا گرفت و چسبوند به دیوار و چارچشمی مراقبش بود که گذر روزگار بلایی سرش نیاره....خوش به حالتون ...عشقتون دور از آفات خزان..بر مدار و بر دوام

ساجده دوشنبه 22 تیر 1394 ساعت 11:39

هر چقدر هم که بگذره حرف زدن از عشق قشنگ و دلچسبه. فقط بعضی ها چون نمیفهمن مسخره می کنن...
ما که کلی حس خوب گرفتیم ازین نوشته

عاطی دوشنبه 22 تیر 1394 ساعت 21:11 http://www-blogfa.blogsky.com

خیلی هم عالی

:گل ل ل

پروین سه‌شنبه 23 تیر 1394 ساعت 06:42

ای جان ای جان .....

مریم گلی سه‌شنبه 23 تیر 1394 ساعت 13:01

رهگذر سه‌شنبه 23 تیر 1394 ساعت 14:57

منم همون که کلافه گفت. تلخه. اما واقعیته دیگه. باید پذیرفت.

صبا سه‌شنبه 23 تیر 1394 ساعت 16:00 http://daily90.blogfa.com

سلام.عالی بود آقا،عالی.

تیراژه چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 14:02

عاشقانه هایت را دوست دارم جعفری نژاد

نورا پنج‌شنبه 25 تیر 1394 ساعت 23:09

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد