ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دیروز داشتم می رفتم خونه مادر خانمم ... هانا گفت منم میام ....لباس عروس تنش بود و یه طور سفید هم رو سرش ، فرصت تعویض لباس نداشتم ... بهش گفتم همون جوری بیاد ... یه دم پایی پاش کردم رفتیم پایین ... دم ماشین که رسیدیم درب عقب باز کردم که هانا سوار بشه اومد سمت من گفت " دولا شو " گفتم جانم ... گفت " دولا شو دست بزار روی سینه ات مگه نمی دونی من پرسس ام " فهمیدم منظورش تعظیم کردنه ....تعظیم کردم و سوارش کردم .. توو ماشین بهش گفتم این حرکت دولا شدن ... اسمش "تعظیم کردن :هستش ...
هانا کمی فکر و گفت بابا : تعظیم یعنی چی ؟ ..... منم که نمیدونستم چی باید بگم گفتم یه جور احترام گذاشتن و سلام کردنه به کسانی که خیلی دوستشون داریم و آدمهای بزرگی هستند .....گفت برای همین پرنس به سیندرلا تعظیم میکنه چون خیلی دوستش داره .... منم که مشغول رانندگی بودم ... گفتم آره بابا ....
کمی فکر کرد و خیلی جدی گفت ... پس چرا تو به مامانم تعظیم نمی کنی ......؟؟؟؟؟؟؟
هی ددم وای:))
دم هانا گرم. آفرین به این پرنسس
عاشق سوالای بچه هام
البته فقط شنونده باشم نه مخاطب:دی
واقعا تعظیم نمیکنی؟؟؟؟؟ این چه وضعشه.... حتما خودتو اصلاح کن
بالایی منم... نمیدونم چرا اسممو نوشتم آرش...
این قلم لعنتی شما... این ذهن عمیق و لعنتی...! دیشب خوندم و عینهو این که جای شما بوده باشم، آچمز شدم!
دختر باس اینجور حواسش به مامانش باشه...
والا:
ببخشید.خدا کنه که من اشتباه کنم.
حس می کنم مامان هانا رفتار تحقیر آمیز و سلطه گری روی شما داره. ایراد از ظاهر(لباس پوشیدن و چهره تون). ترسوندن تون از اینکه فردا ها هانا از دیدن شما دم در مدرسه خجالت می کشه. و چیزهایی که توی نوشته های خودتون دیدم..
و الانم حس می کنم بچه کاملا تاثیر گرفته از این رفتار تحقیرآمیز و نگاه از بالا
امیدوارم من کاملا در اشتباه باشم. خداکنه
داستانهای که من از قسمتهای مختلف زندگیم می زارم یه برش از زندگیمه که از روی اون نمیشه قضاوت کرد .... حدس شما اشتباه است ... مهناز اگه با قیافه و تیپ من مشکل داشت خوب با من ازدواج نمی کرد
حدس شما اشتباه ست
اتفاقا سوال هانا اینو نشون میده که من و مهناز خیلی عاشق و معشوق هستیم چون پرنس از سیندرلا نمی ترسید دوستش داشت و عاشقش بود
تور البته...میترسم نماز خوندن یاد بگیره دیگه به تعظیم رضایت نده،بگه سجده کن به مامانم
خداروشکر
خیلی خوشحالم.
می بخشید که چنن چیزی رو مطرح کردم.
انشالله همیشه عاشقانه زندگی کنید
کار بسیار خوبی کردید که مطرح کردید این نشون می ده که نوشته های من دقیق می خونید
من ازتون ممنونم .....
مرسی دوست خوبم
درورد بر شما آقا آرش
بعد از خوندن پست کامنتها رو هم خوندم
جدا شخصیت محترم و دوس داشتنی ای دارید
امیدوارم سلامت باشید همیشه
شما واقعا روح لطیف و بزرگواری دارید.
چند مدت رو پست ات و کامنتات دقت کردم.
ادم جالبی هستی خیلی. فک کنم مهناز عاشق همین شده
تعظیم کن خب
وای خدای من عاشق این تفکرات و عمق نگاه بچه ها هستم
خدا حفظشون کنه
ای جانم..
چه بچه هایی ان
سلام اقا ارش