هفتگ
هفتگ

هفتگ

تغییر

دوستی می گفت ....

روزی خانه مسلمانی  کنار خانه کافری بود ... و هر روز مرد مسلمان  دعا می کرد که این کافر بمیرد ..... و هر روز او را نفرین می کرد .... روزگار گذشت و فرد مسلمان  به بستر بیماری افتاد ... مرد کافر که او را  درمانده دید به بالینش امد و او را تیمار کرد .... پس از چند روز مرد مسلمان  بهبود یافت ....مرد مسلمان پس از بهبودی کمی اندیشید و با خود گفت : قربون مصلحت خدا برم .. هیچ کار خدا بی حکمت نیست من در عجب بودم که چرا این کافر و خدا نشناس زنده نگه داشته .... نگو  مانده بود تا مسلمانی از مرگ برهاند  تا مسلمان  همچنان بماند و خدمت خلق کند ......


اگه  شما هم از اون دسته از انسانها هستید که میگید اگه کسی پیدا بشه و دلیل  و برهان بیاره که فلان کار من اشتباه است  من  می پذیرم و خودمو تغییر می دم .... باید خدمتون عرض کنم   هیچ کس قادر نیست چنین کاری کند چون هر کاری کند خلاصه برای اینکه تغییر نکنید   یه  دلیل  روی دلیل ایشان میارید ....


  اینکه الان هستیم ... حاصل نگرش ماست ... اگه از اینکه الان هستیم راضی نیستیم ...  خب نگرش مون عوض کنیم  دنبال دلیل هم نگردیم  شاید  دوست داشتنی تر شدیم ....


اگه دنبال  دلیل و برهانید تا بفهمید اشتباه زندگی کردید مطمن باشید بهتون قول میدم  قانع نمیشید

نظرات 6 + ارسال نظر
نورا جمعه 30 مرداد 1394 ساعت 18:21

مرسی آرش خان خیلی زیبا بووود

رهگذر جمعه 30 مرداد 1394 ساعت 23:51

هوممممم موافقم...

شیرین شنبه 31 مرداد 1394 ساعت 10:17 http://www.ladolcevia.blogsky.com

با این دست افراد اصلا نباید وارد صحبت شد، مخصوصا آنها که اهل شکایت و ناله اند و برای هر راه حلی دلیل می آورند که شدنی نیست و اصراردارند روی بدبختی و بیچارگی خود ! همانطور که گفتید این افراد اصلا مایل به تغییر زندگی خود و شرایطش نیستند و شکایتشان هم فقط برای صرف نالیدن و خود را "طفلکی" نشان دادن است. اتفاقا کم هم نیستند آنهایی که باور دارند "طفلکی" ها خیلی خوب و ماه و معصوم و دوست داشتنی اند!

شادی شنبه 31 مرداد 1394 ساعت 10:34

ممنون از مطلبتان. اما این روایتی که نقل کردید و نشان از یک دیدگاه ِخودمدارانه و تنگ نظرانه داره (که متاسفانه بین مسلمونایی که خودشونو فوق بشر میدونن رایجه !) چندان مرتبط با موضوع ذیل آن نیست پیرزاده عزیز.
چون هستند کسانی که نه خود را فوق بشر میدانند و نه کارهای خود را بتمامی قبول دارند. اونها دوست دارند تغییر کنند اما راهش را نمیدانند و لذا درجا میزنند.نمیدانند که صرفا با خواستن نمیشود تغییر کرد.باید راه درستش را یافت.باید ریشه ای عمل کرد و بنوعی باید پروسه یک درمان را گذراند.

دختر انتظار سه‌شنبه 3 شهریور 1394 ساعت 08:15

سلام
وقت بخیر
درسته که من با حضرتعالی معاشرت نداشتم ولی ما وبلاگ نویس ها بعد از چند سال از دو خط نوشته متوجه میشیم که چه شخصیتی پشت این نوشته هاست . مثل یکی از آقایون هفتگ که به قدری بد دهن هستند که آدم از خوندن یک نیم خط پستاشون و یا کامنتاشون وحشت داره .
در مورد گپ و گفت هم شما لطف دارید اگر وقت خالی داشتم خدمتتون میرسم .
بازم ممنونم

آری پنج‌شنبه 5 شهریور 1394 ساعت 19:57 http://ary-f.blogfa.com

نوشته هاتون خیلی بدل مینشیند..قلمتان همچنان روان
ولی من بعید میدونم این خطهای فرضی که با ادیان کشیده می شوند چندان برای خدا استفاده داشته باشه چون غیر مسلمانهایی دیدم که به همنوع کمک میکنند و هر روز از خدا شکر میکنند غیبت نمی کنند دروغ نمیگویندو هزار کار مسلمانی دیگر....تسلیم خداوندند با نام مذهبی دیگر....حالا مایی که بعضا"این چنین نیستیم مسلمان تریم یا آنها؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد